پیشنهادهای ملاقات و تلاقی لغات (١,٦٥٨)
کلیدواژه ی بلوار یک کلمه ی کاملاً فارسی است. کلمه ی بلوار با ریخت های بولوار ، بالوار ، بالاوار به معنی بلندی وار شده و هموار شده دارای معنا و مفهوم ...
فاطمه ؛ فدا شونده و فدا کننده ی جان ، جان فدا فُتوا ؛ مرتبط با مفهوم کلیدواژه ی فطرت که اگر بخواهیم بر مبنای کلام این کلمه و کلمات مرتبط و دارای ا ...
فاطمه ؛ فدا شونده و فدا کننده ی جان ، جان فدا فُتوا ؛ مرتبط با مفهوم کلیدواژه ی فطرت که اگر بخواهیم بر مبنای کلام این کلمه و کلمات مرتبط و دارای ا ...
فاطمه ؛ فدا شونده و فدا کننده ی جان ، جان فدا فُتوا ؛ مرتبط با مفهوم کلیدواژه ی فطرت که اگر بخواهیم بر مبنای کلام این کلمه و کلمات مرتبط و دارای ا ...
فاطمه ؛ فدا شونده و فدا کننده ی جان ، جان فدا فُتوا ؛ مرتبط با مفهوم کلیدواژه ی فطرت که اگر بخواهیم بر مبنای کلام این کلمه و کلمات مرتبط و دارای ا ...
فاطمه ؛ فدا شونده و فدا کننده ی جان ، جان فدا فُتوا ؛ مرتبط با مفهوم کلیدواژه ی فطرت که اگر بخواهیم بر مبنای کلام این کلمه و کلمات مرتبط و دارای ا ...
فاطمه ؛ فدا شونده و فدا کننده ی جان ، جان فدا فُتوا ؛ مرتبط با مفهوم کلیدواژه ی فطرت که اگر بخواهیم بر مبنای کلام این کلمه و کلمات مرتبط و دارای ا ...
فاطمه ؛ فدا شونده و فدا کننده ی جان ، جان فدا فُتوا ؛ مرتبط با مفهوم کلیدواژه ی فطرت که اگر بخواهیم بر مبنای کلام این کلمه و کلمات مرتبط و دارای ا ...
فاطمه ؛ فدا شونده و فدا کننده ی جان ، جان فدا فُتوا ؛ مرتبط با مفهوم کلیدواژه ی فطرت که اگر بخواهیم بر مبنای کلام این کلمه و کلمات مرتبط و دارای ا ...
فاطمه ؛ فدا شونده و فدا کننده ی جان ، جان فدا فُتوا ؛ مرتبط با مفهوم کلیدواژه ی فطرت که اگر بخواهیم بر مبنای کلام این کلمه و کلمات مرتبط و دارای ا ...
فاطمه ؛ فدا شونده و فدا کننده ی جان ، جان فدا فُتوا ؛ مرتبط با مفهوم کلیدواژه ی فطرت که اگر بخواهیم بر مبنای کلام این کلمه و کلمات مرتبط و دارای ا ...
فاطمه ؛ فدا شونده و فدا کننده ی جان ، جان فدا فُتوا ؛ مرتبط با مفهوم کلیدواژه ی فطرت که اگر بخواهیم بر مبنای کلام این کلمه و کلمات مرتبط و دارای ا ...
فاطمه ؛ فدا شونده و فدا کننده ی جان ، جان فدا فِدیه ؛ فدا کردن و فایده رساندن. فُتَوَّت ؛ تعاریفی مثل رادمردی و جوانمردی و . . . برای این کلیدواژ ...
فاطمه ؛ فدا شونده و فدا کننده ی جان ، جان فدا فُتوا ؛ مرتبط با مفهوم کلیدواژه ی فطرت که اگر بخواهیم بر مبنای کلام این کلمه و کلمات مرتبط و دارای ا ...
فاطمه ؛ فدا شونده و فدا کننده ی جان ، جان فدا فُتوا ؛ مرتبط با مفهوم کلیدواژه ی فطرت که اگر بخواهیم بر مبنای کلام این کلمه و کلمات مرتبط و دارای ان ...
فِدیه ؛ فدا کردن و فایده رساندن به یک سازمان یا یک سیستم و. . . جهت محقق شدن یک آرمان یا هدف. فُتوا ؛ مرتبط با مفهوم کلیدواژه ی فطرت که اگر بخواه ...
فُتَوَّت ؛ تعاریفی مثل رادمردی و جوانمردی و . . . برای این کلیدواژه، از جهت رفتارها و عملکردهایی فطری می باشد که برگرفته از فطرت انسان جهت فِدیه دهن ...
Food ؛ فلسفه ی ایجاد و پیدایش این کلیدواژه در پهنه ی واژگان و دریای لغات در مبحث زبانشناسی منشعب از اصطلاح مفید بودن و کلمه ی فایده به معنی فایده ده ...
فیتیله ؛ مرتبط با مفهوم مشترک کلمه ی فطرت و فتیر و مفتول منشعب از کلمه ی مفید و فایده به معنی فایده رسان و فایده دهنده. فُتوا ؛ مرتبط با مفهوم ک ...
فطرت ؛ منشعب از کلمه ی مفید و فایده به معنی ذات و ندا و نور درون که از جانب الله الهام کننده به قلب انسان ها جاری می شود و انسان ها را در تشخیص سود ...
فتیر ؛ نان فتیر به نسبت نان معمولی چون از شیر و شکر و روغن حیوانی و سیاه دانه و کنجد و . . . پخته شده است و دارای فطرت بیشتری نسبت به نان معمولی می ...
مفتول ؛ مرتبط با کلمه ی فیتیله و فَتیر به معنی مفید و فایده دهنده و دارای فایده مُفتی ؛ حاکم شرع و شخص فتوا دهنده از جهت مفادی که مفید به فایده م ...
مُفتی ؛ حاکم شرع و شخص فتوا دهنده از جهت مفادی که مفید به فایده می باشد و کلامش بر مبنای یک حقیقت که برگرفته از فطرت و بر مبنای یک اصول اصلاح کننده ...
مُفتی ؛ حاکم شرع و شخص فتوا دهنده از جهت مفادی که مفید به فایده می باشد و کلامش بر مبنای یک حقیقت که برگرفته از فطرت و بر مبنای یک اصول اصلاح کننده م ...
فُتوا ؛ مرتبط با مفهوم کلیدواژه ی فطرت که اگر بخواهیم بر مبنای کلام این کلمه و کلمات مرتبط و دارای انشعاب با مصدر این کلمه یک تعریف داشته باشیم بدین ...
لیمو ؛ با توجه به وجود یک ریشه ی مشترک در مبحث علم زبان شناسی تعریفی که این کلمه از خودش برای ما بر مبنای مصدر و بن واژه ی خودش دارد به صورت موازی و ...
mangalism ؛ مونگولیسم ؛ یک نوع بیماری ژنتیکی با اصطلاح رایجِ سندرم داون که منجر به علائم مختلف از جمله ناهنجاری های عمده یا خفیف در ساختار یا عملکرد ...
مونگولیسم ؛ یک نوع بیماری ژنتیکی با اصطلاح رایجِ سندرم داون که منجر به علائم مختلف از جمله ناهنجاری های عمده یا خفیف در ساختار یا عملکرد ارگان ها اس ...
مونگولیسم ؛ یک نوع بیماری ژنتیکی با اصطلاح رایجِ سندرم داون که منجر به علائم مختلف از جمله ناهنجاری های عمده یا خفیف در ساختار یا عملکرد ارگان ها اس ...
مونگولیسم ؛ یک نوع بیماری ژنتیکی با اصطلاح رایجِ سندرم داون که منجر به علائم مختلف از جمله ناهنجاری های عمده یا خفیف در ساختار یا عملکرد ارگان ها اس ...
باربارا ؛ بسیار پر بار و باردهنده ، برنا ، بارنیا ، ابر باران بخش ، برآمده و پربارتر و برتر ، برتران ، برترین
تارتنک ؛ تارتن ، تن تنی ، عنکبوت ، تنابنده ، تارتنی ، تننده
تارتن ؛ تن تنی ، عنکبوت ، تنابنده ، تارتنی ، تننده ، تارتنک
تن تنی ؛ عنکبوت ، تنابنده ، تارتنی ، تارتن
طباطبایی ؛ منشعب از کلمه ی طب و طبیب که افزونه ی حرف تعالی بخش آ با ذات آوایی که منطبق بر عالم واقع دارد در انتهای ساختمان کلمه ی طبا اشاره به بسیار ...
هوشنگ ؛ هوشیار ، دانا ، تیزهوش حافظه و هوش و تفاوت بار معنایی و مفهومی این دو کلمه در وجود تفاوت حروف در ساختمان این دو کلمه می باشد که در متن زیر ...
هوشنگ ؛ هوشیار ، دانا ، تیزهوش حافظه و هوش و تفاوت بار معنایی و مفهومی این دو کلمه در وجود تفاوت حروف در ساختمان این دو کلمه می باشد که در متن زیر ...
هوشنگ ؛ هوشیار ، دانا ، تیزهوش حافظه و هوش و تفاوت بار معنایی و مفهومی این دو کلمه در وجود تفاوت حروف در ساختمان این دو کلمه می باشد که در متن زیر ...
هوشنگ ؛ هوشیار ، دانا ، تیزهوش حافظه و هوش و تفاوت بار معنایی و مفهومی این دو کلمه در وجود تفاوت حروف در ساختمان این دو کلمه می باشد که در متن زیر ...
هوشنگ ؛ هوشیار ، دانا ، تیزهوش حافظه و هوش و تفاوت بار معنایی و مفهومی این دو کلمه در وجود تفاوت حروف در ساختمان این دو کلمه می باشد که در متن زیر ...
حافظه و هوش و تفاوت بار معنایی و مفهومی این دو کلمه در وجود تفاوت حروف در ساختمان این دو کلمه می باشد که در متن زیر توضیح داده شده است ؛ حفظ ، حافظه ...
حافظه و هوش و تفاوت بار معنایی و مفهومی این دو کلمه در وجود تفاوت حروف در ساختمان این دو کلمه می باشد که در متن زیر توضیح داده شده است ؛ حفظ ، حافظه ...
حفظ ، حافظه و محفوظ ؛ تغییر ریخت یافته و مرتبط با مفهوم کلمه ی محبوس در یک موقعیت کاربردی دیگر به معنی وجود یک فضای حبس شده و در عین حال دارای حفاظت ...
حفظ ، حافظه و محفوظ ؛ تغییر ریخت یافته و مرتبط با مفهوم کلمه ی محبوس در یک موقعیت کاربردی دیگر به معنی وجود یک فضای حبس شده و در عین حال دارای حفاظت ...
حفظ ، حافظه و محفوظ ؛ تغییر ریخت یافته و مرتبط با مفهوم کلمه ی محبوس در یک موقعیت کاربردی دیگر به معنی وجود یک فضای حبس شده و در عین حال دارای حفاظت ...
محفوظ ؛ تغییر ریخت یافته و مرتبط با مفهوم کلمه ی محبوس در یک موقعیت کاربردی دیگر به معنی وجود یک فضای حبس شده و در عین حال دارای حفاظت جهت مراقبت و ن ...
محفوظ ؛ تغییر ریخت یافته و مرتبط با مفهوم کلمه ی محبوس در یک موقعیت کاربردی دیگر به معنی وجود یک فضای حبس شده و در عین حال دارای حفاظت جهت مراقبت و ن ...
محبوس ؛ تغییر ریخت یافته و مرتبط با مفهوم کلمه ی محفوظ به معنی وجود یک فضای حبس شده و در عین حال دارای حفاظت تحلیل و تفسیر این کلیدواژه از زوایای م ...
در زبان فارسی، واژهٔ درست برای اشاره به اندام تناسلی داخلی زنانه �مهبل� است، که معادل واژهٔ �واژن� در زبان های اروپایی است. واژهٔ �محبل� در این زمینه ...
فقیر ؛ اگر بخواهیم ببینیم کلیدواژه ی فقیر از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات چه تعریفی از خودش برای ما دارد نیاز به تجزیه و تحلیل حروف این کلمه و یافت ...