ترجمههای فهیمه چاکرالحسینی (١٨٩)
به زندانیان هرشب غذای ناچیزی می دادند.
از خود می پرسید چطور چنین پسر لاغری می توانست این همه بخورد.
از کسانی از شما که به نحوی هم ذات پندارانه تحت تأثیر وضعیت ما قرار گرفته اند می خواهیم بپذیرند که اتفاقاتی از این دست که افتاده و خواهند افتاد هدفی ن ...
شایعه شده که نخست وزیر استعفا می دهد.
بابت اتهامات اشتباهی که علیه او اقامه شده بود بسیار ناراحت بود.
این قصه هایی را که شایعه می شود باور نکن.
وقتی فهمید بستۀ پستی را به فرد اشتباهی داده خیلی پریشان شد.
آیندۀ شرکت در هاله ای از ابهام است.
گاهی باید چیزهایی فرو بریزند تا راه برای چیزهای بهتر هموار شود.
او بهترین تیرانداز جهان است، انگلستان که جای خود دارد.
او دوچرخه نمی تواند براند چه رسد به ماشین.
پول کافی برای غذا ندارد، چه رسد به سرگرمی.
بودجۀ ما به زحمت کفاف پرداخت به افراد را می دهد چه رسد به خرید تجهیزات جدید.
جای کافی برای خودمان نیست چه رسد به شش سگ و یک گربه.
زندانی فراری را دوست دخترش پناه داده بود.
دانش زبانی ناقص یک کودک را داشت.
امیدوارم وقتی از او دربارۀ زندگی شخصی اش پرسیدم فکر نکند من بی ادبم.
او همواره سؤالات گستاخانه می پرسد.
قاضی این استدلال را بی ربط به موضوع تلقی کرد.
پرسش از میزان درآمد افراد غالباً بی ادبانه تلقی می شود.
معلم او را بابت حرف های گستاخانه اش نزد مدیر فرستاد.
پادشاه زمین هارا به قابل اعتمادترین اشرافش منتقل کرد.
فکر می کنی باید با درخواست های مجلس موافقت کنم؟
بریتانیا به درخواست فرانسه گردن نمی گذاشت.
معلوم نیست آیا دولت به خواسته های ملی گرایان برای استقلال تن خواهد داد یا نه.
کالج برای تأمین بودجه به فارغ التحصیلانش متوسل شد.
به دلیل اعتراض شدید انتخابات ابطال شد.