congenially

جمله های نمونه

1. We are asking those of you who are congenially swayed to our status to accept that occurrences that have and shall take place of this nature are of a purpose other than 'beauty'.
[ترجمه فهیمه چاکرالحسینی] از کسانی از شما که به نحوی هم ذات پندارانه تحت تأثیر وضعیت ما قرار گرفته اند می خواهیم بپذیرند که اتفاقاتی از این دست که افتاده و خواهند افتاد هدفی ندارند جز �زیبایی�.
|
[ترجمه گوگل]ما از کسانی از شما که به طور مطلوب به وضعیت ما متاثر شده‌اند می‌خواهیم بپذیرند که اتفاقاتی که چنین ماهیتی دارند و خواهند افتاد هدفی غیر از "زیبایی" دارند
[ترجمه ترگمان]ما از آن ها می پرسیم که چه کسانی در حال تغییر در وضعیت ما هستند تا این اتفاقات را بپذیرند و از این طبیعت به عنوان هدف دیگری غیر از زیبایی استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Is helpful in suppresses the Stock market excessively congenially, cultivation mature, rational investor.
[ترجمه گوگل]مفید است در سرکوب بازار سهام بیش از حد congenily، کشت بالغ، سرمایه گذار منطقی
[ترجمه ترگمان]آیا در سرکوب بازار بورس بیش از حد congenially، کشت کامل، سرمایه گذاران منطقی، مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But the real estate hypes congenially with happen to is this year premier the government work report about the containment real estate unreasonable demand, the excess demand request is.
[ترجمه گوگل]اما hypes املاک و مستغلات congenily با اتفاق می افتد به در این سال نخست گزارش کار دولت در مورد مهار املاک و مستغلات تقاضای غیر منطقی، درخواست مازاد تقاضا است
[ترجمه ترگمان]اما بخش املاک و مستغلات hypes با این اتفاق رخ می دهد که امسال نخست وزیر گزارش کار دولت در مورد تقاضای غیر منطقی خرید و فروش املاک را گزارش می کند، درخواست تقاضای اضافی این است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The more congenially you are able to talk to the vendors, the more likely it is that they will give you a discount.
[ترجمه گوگل]هرچه بتوانید راحت تر با فروشندگان صحبت کنید، احتمال اینکه آنها به شما تخفیف بدهند بیشتر است
[ترجمه ترگمان]هر چه بیشتر با فروشندگان صحبت کنید، احتمال بیشتری وجود دارد که آن ها تخفیف به شما بدهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. One insight in particular threw my congenially upbeat, everything-is-getting-better world view seriously off-balance.
[ترجمه گوگل]یک بینش به طور خاص باعث شد که جهان بینی خوش بینانه و همه چیز در حال بهتر شدن است من به طور جدی از تعادل خارج شود
[ترجمه ترگمان]یک بینش خاص، congenially خوش بینانه من را پرت کرد، همه چیز - بهتر شدن دنیا - تعادل را به طور جدی از بین می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Containment which hypes congenially to the real estate, is for one year domestic releasing a series of real estate policy core.
[ترجمه گوگل]مهاری که به طور مناسبی برای املاک و مستغلات ایجاد می کند، برای یک سال داخلی یک سری از سیاست های اصلی املاک و مستغلات را منتشر می کند
[ترجمه ترگمان]Containment که hypes congenially را به املاک و مستغلات اختصاص می دهد، یک سال است که یک سری از هسته های سیاست املاک را آزاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They chat very congenially.
[ترجمه گوگل]آنها خیلی راحت چت می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها خیلی congenially حرف می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Because the Saints gave an economic boost to the young state, Illinoisans at first greeted them congenially.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که قدیس‌ها به ایالت جوان رونق اقتصادی بخشیدند، ایلینویی‌ها در ابتدا به استقبال آنها رفتند
[ترجمه ترگمان]از آنجا که قدیسان ترقی اقتصادی را به دولت جوان دادند، Illinoisans در ابتدا با آن ها سلام و احوالپرسی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That day in the evening, the person that we pass the Spring Festival twice in foreign land talked a lot of, also talk very congenially .
[ترجمه گوگل]آن روز در غروب، کسی که ما دو بار در سرزمین خارجی جشنواره بهار را پشت سر گذاشتیم، بسیار صحبت کرد، همچنین بسیار صمیمانه صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]آن روز عصر، کسی که ما از جشنواره بهار عبور کردیم، دوبار در سرزمین خارجی سخنرانی کرد و خیلی هم با هم حرف زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But in the stock market is also an eternal topic congenially.
[ترجمه گوگل]اما در بازار سهام نیز موضوعی ابدی است
[ترجمه ترگمان]اما در بازار سهام یک موضوع ابدی نیز وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. On like real estate new deal such, from lives in the purchase housing to be possible the more preferential policies, regarding hypes the housing purchase to want the strict limit congenially.
[ترجمه گوگل]در مانند املاک و مستغلات معامله جدید مانند، از زندگی در خرید مسکن ممکن است سیاست های ترجیحی تر، در مورد تبلیغات خرید مسکن به می خواهید محدودیت سخت congenily
[ترجمه ترگمان]مانند معاملات املاک و مستغلات، از زندگی در خانه های خرید، سیاست های ترجیحی بیشتری را در نظر بگیرید، با توجه به hypes خرید مسکن که نیاز به محدودیت شدید دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When dinner, we have drunk liquor, each other discusses very much congenially .
[ترجمه گوگل]وقتی شام می خوریم، مشروب می نوشیم، همدیگر خیلی راحت بحث می کنیم
[ترجمه ترگمان]وقتی شام می خوریم، مشروب می خوریم، هر دو درباره خیلی چیزها بحث می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Caution two: Must the being careful investor have no plan with the risk which brings excessively congenially .
[ترجمه گوگل]احتیاط دوم: سرمایه گذار محتاط باید هیچ برنامه ای با ریسکی که بیش از حد مطلوب به همراه دارد نداشته باشد
[ترجمه ترگمان]توجه: باید مراقب باشید که سرمایه گذار مراقب هیچ برنامه ای با ریسکی ندارد که بیش از حد congenially باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. How in this case to display the financial derivation imperial dangerous function, prevents excessively congenially, also becomes the question which is noteworthy.
[ترجمه گوگل]در این صورت چگونگی نمایش تابع خطرناک امپریالیستی مشتق مالی، به طور مفرط جلوگیری می کند، نیز به سوالی تبدیل می شود که قابل توجه است
[ترجمه ترگمان]چگونه در این مورد برای نمایش نقش خطرناک امپراطوری مشتق مالی، از congenially بیش از حد جلوگیری می کند، همچنین به این سوال تبدیل می شود که باید قابل توجه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• courteously, politely; pleasantly, agreeably, affably

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : congeniality
✅️ صفت ( adjective ) : congenial
✅️ قید ( adverb ) : congenially
هم ذات پندارانه

بپرس