⬆
برای انتخاب دیکشنری یا لغتنامه، اینجا را کلیک کنید.
< مترجم
فهیمه چاکرالحسینی
فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده
واژه
نوشتار
1
take leave of one's senses
عقل خود را از دست دادن
بالاخانه را اجاره دادن
١٣٩٩/١٠/٢٩
0
|
0
2
grow a spine
شجاعت داشتن
شجاع بودن
اعتماد به نفس داشتن
دل و جرأت داشتن
١٣٩٩/١٠/٢٥
0
|
0
3
protect one's skin
منافع خود را حفظ کردن
١٣٩٩/١٠/٢٥
0
|
0
4
deflate
باد کسی را خالی کردن
غرور کسی را فرو نشاندن
١٣٩٩/١٠/٢٣
0
|
0
5
put the kibosh on sth
فاتحۀ چیزی را خواندن
١٣٩٩/١٠/١١
0
|
0
6
cold day in July
وقت گل نی
١٣٩٩/١٠/١١
0
|
0
7
cold day in hell
وقت گل نی
١٣٩٩/١٠/١١
0
|
0
8
established
باسابقه
دیرپا
١٣٩٩/١٠/٠٩
2
|
0
9
blackmail
اخاذی
١٣٩٩/١٠/٠٩
6
|
0
10
fly in the ointment
موی دماغ
١٣٩٩/١٠/٠٢
0
|
1
11
particularism
گروهگرایی
خاصگرایی
١٣٩٩/١٠/٠١
0
|
0
12
take the wind out of a person's sails
رشتههای کسی را پنبه کردن
١٣٩٩/٠٩/٢٥
2
|
0
13
round off
حسن ختام بودن
١٣٩٩/٠٩/٢٠
2
|
0
14
last word
فصل الخطاب
١٣٩٩/٠٩/٢٠
0
|
0
15
cross reference
ارجاع درونمتنی
١٣٩٩/٠٩/١٨
4
|
0
16
what good does it do
چه فایده؟
چه سود؟
١٣٩٩/٠٩/١٣
2
|
0
17
development town
شهرک نوساز
١٣٩٩/٠٩/١٣
0
|
0
18
rationalization
منطقتراشی
١٣٩٩/٠٥/٢٩
8
|
1
19
nip something in the bud
چیزی را در نطفه خفه کردن
١٣٩٩/٠٤/٢٨
6
|
0
20
make the same
همین کار رو بکن
follow suit
do likewise
do the same
١٣٩٩/٠٤/٢٣
0
|
0
21
bulky
پت و پهن
١٣٩٩/٠٣/٢٩
2
|
0
22
ice cube
قالب یخ
١٣٩٩/٠٣/٢٩
4
|
0
23
a frenzy of activity
انبوهی از فعالیت
١٣٩٩/٠٣/٢٠
0
|
0
24
gaze in awe
با تحسین و تعجب به چیزی نگاه کردن!
معمولا در برخورد با آثار هنری و باستانی مورد استفاده قرار میگیرد.
١٣٩٩/٠٣/٢٠
4
|
0
25
cannot help but
نمیتوان فلان کار را نکرد
مثلا I cannot help but cry یاI cannot help crying یعنی نمیتوانم گریه نکنم
he cannot help but admire یا he cannot he ...
١٣٩٩/٠٣/٢٠
0
|
0
26
personhood
شخصیتمندی، کسی بودن، فردیت داشتن، تشخص
١٣٩٩/٠٣/١١
4
|
0
27
concomitant
پیامد
١٣٩٩/٠٣/٠٧
2
|
1
28
become a thing of the past
به تاریخ پیوستن
١٣٩٩/٠٣/٠٦
0
|
0
29
writhed in pain
از درد به خود پیچیدن
١٣٩٩/٠٣/٠٦
0
|
0
30
code
شناسه
١٣٩٩/٠٣/٠٤
4
|
1
31
doctoral dissertation
پایاننامه/رساله دکترا
١٣٩٩/٠٢/١٦
2
|
0
32
doctoral student
دانشجوی دکترا
١٣٩٩/٠٢/١٦
0
|
0
33
lame excuse
بهانۀ مسخره
عذر غیر قابل قبول
١٣٩٩/٠٢/١٦
15
|
0
34
wise to the ways of the world
ختم روزگار بودن
١٣٩٩/٠٢/١٦
0
|
0
35
Do you think I was born yesterday?
منو هالو گیر آوردی؟
فکر میکنی من هالو ام؟
من رو چی فرض کردی؟
١٣٩٩/٠٢/١٦
0
|
0
36
six figure
(حقوق، دستمزد، غرامت) نجومی
١٣٩٩/٠٢/١٦
0
|
0
37
six figure salary
حقوق نجومی
١٣٩٩/٠٢/١٦
8
|
0
38
the spectacular now
اکنون شگفتانگیز
حال شگفتانگیز
حال تماشایی
اکنون تماشایی
١٣٩٩/٠٢/١٦
2
|
0
39
slip one's mind
فراموش کردن
١٣٩٩/٠٢/١٤
6
|
0
40
put one's mind at ease
قوت قلب دادن
دلداری دادن
از درد و رنج کسی کاستن
١٣٩٩/٠٢/١٤
4
|
0
41
come to office
به قدرت رسیدن
قدرت سیاسی را در دست گرفتن
١٣٩٩/٠٢/١٤
0
|
0
42
walking frame
واکر
١٣٩٩/٠١/٢٦
2
|
0
43
make allowances for
در نظر گرفتن
منظور کردن
جا را برای ... باز گذاشتن
١٣٩٨/١٠/٢٠
8
|
1
44
with gay abandon
با سرخوشی
با بیخیالی
با بیقیدی
١٣٩٨/١٠/٢٠
2
|
0
45
with wild abandon
با سرخوشی
با بیخیالی
با بیقیدی
١٣٩٨/١٠/٢٠
0
|
0
46
abandon oneself to
خود را به دستِ ... سپردن
تسلیمِ ... شدن
١٣٩٨/١٠/٢٠
2
|
0
47
tax somebody's patience
کاسهی صبر کسی را لبریز کردن
١٣٩٨/١٠/١٠
0
|
0
48
mismeasure
برآورد غلط
غلط برآورد کردن
١٣٩٨/١٠/١٠
0
|
0
49
backward looking
واپسگرایانه
گذشتهنگر
١٣٩٨/١٠/١٠
0
|
0
50
throw good money after bad
پول را بر باد دادن
آتش به خرمن خود زدن
١٣٩٨/١٠/١٠
2
|
0