دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
١٠,٧١٠
رتبه در دیکشنری
٣٦٢
لایک
١,٠٨٢
دیسلایک
١٨٥
جدیدترین پیشنهادها
١ ماه پیش
٠
آدم حسابی
١ ماه پیش
٠
آماده باش
٢ ماه پیش
١
بی سروصدا
٢ ماه پیش
٠
باورنکردنی به نظر رسیدن
٢ ماه پیش
٠
وساطت
جدیدترین ترجمهها
٥ ماه پیش
I'm so anxious I'm just a bundle of nerves.
٠
آن قدر مضطربم که اعصابم به هم ریخته است.
٥ ماه پیش
Last Thursday, I was a bundle of nerves, waiting for my date to arrive.
٠
پنج شنبۀ گذشته که منتظر موعد قرارم بودم خیلی اعصابم به هم ریخته بود.
٥ ماه پیش
She has become a bundle of nerves at the slightest sound.
٠
با کوچک ترین صدایی اعصابش به هم می ریزد.
٥ ماه پیش
She was a bundle of nerves before the audition.
٠
قبل از امتحان خیلی مضطرب و نگران بود.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.