[ترجمه گوگل]آینده ملت ها معلق است [ترجمه ترگمان]آینده ملل در تعادل است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The fate of the African wild dog hangs in the balance .
[ترجمه گوگل]سرنوشت سگ وحشی آفریقایی در ترازو است [ترجمه ترگمان]سرنوشت سگ وحشی آفریقایی در تعادل است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The fate of a project which could revolutionise the use of computers in hospitals hangs in the balance.
[ترجمه گوگل]سرنوشت پروژه ای که می تواند استفاده از رایانه در بیمارستان ها را متحول کند، در هاله ای از ابهام قرار دارد [ترجمه ترگمان]سرنوشت یک پروژه که انقلابی در استفاده از کامپیوترها در بیمارستان ها بوجود خواهد آورد در تعادل است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Meanwhile, the fate of the refugees continues to hang in the balance.
[ترجمه گوگل]در همین حال، سرنوشت پناهجویان همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد [ترجمه ترگمان]در همین حال، سرنوشت پناهندگان همچنان ادامه دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Tom's life hung in the balance for two weeks as he lay in a coma.
[ترجمه گوگل]زندگی تام به مدت دو هفته در حالت کما بود [ترجمه ترگمان]زندگی تام دو هفته بود که در کما فرورفته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The future of the company hangs in the balance.
[ترجمه گوگل]آینده این شرکت در تعادل است [ترجمه ترگمان]آینده شرکت در تعادل است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The game hung in the balance until the last minute when an exciting point decided it.
[ترجمه گوگل]بازی تا آخرین دقیقه متوقف شد که یک امتیاز هیجان انگیز آن را قطعی کرد [ترجمه ترگمان]بازی تا آخرین دقیقه که یک نقطه هیجان انگیز به این نتیجه رسید، در تعادل باقی ماند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Meanwhile, with its future hanging in the balance, Fokker is starting to feel the pinch.
[ترجمه گوگل]در همین حال، با آیندهاش، فوکر شروع به احساس فشار میکند [ترجمه ترگمان]در همین حال، با آویزان شدن آینده آن در توازن، تصمیم گرفت فشار را احساس کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The survival of the African elephant hangs in the balance.
[ترجمه گوگل]بقای فیل آفریقایی در وضعیت معلق است [ترجمه ترگمان]زنده ماندن فیل آفریقایی در تعادل است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. His career as a politician hung in the balance.
[ترجمه گوگل]حرفه او به عنوان یک سیاستمدار در تعادل بود [ترجمه ترگمان]شغل او به عنوان یک سیاست مدار در تعادل بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The possibility of a nuclear exchange continued to hang in the balance.
[ترجمه گوگل]احتمال مبادله هسته ای همچنان در تعادل بود [ترجمه ترگمان]احتمال یک تبادل هسته ای همچنان در تعادل باقی می ماند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. World leaders are meeting to discuss the situation, with peace in the region hanging in the balance.
[ترجمه گوگل]رهبران جهان برای گفتگو در مورد این وضعیت ملاقات می کنند و صلح در منطقه در تعادل است [ترجمه ترگمان]رهبران جهان برای بحث در مورد وضعیت، با صلح در منطقه که در تعادل است، دیدار می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. That prohibition still persists, and legislation to open the nation's woodlands up to its people hangs in the balance.
[ترجمه گوگل]این ممنوعیت هنوز پابرجاست، و قوانینی برای باز کردن جنگلهای کشور به روی مردمش در تعادل است [ترجمه ترگمان]این ممنوعیت هنوز ادامه دارد و قانونی برای باز کردن the ملت در برابر مردمش در تعادل است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. His career, much more than mine, hangs in the balance.
[ترجمه گوگل]حرفه او، بسیار بیشتر از من، در تعادل است [ترجمه ترگمان]شغلش، که خیلی بیشتر از مال من است، در تعادل آویزان است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• awaiting decision, be undecided, have an uncertain future