پیشنهادهای مصطفی اعتبارزاده (٣٢٩)
مهار یا سرکوب ( احساسات )
مسئولیتی که مدیر به کارمندش میده یعنی همه چیز در اختیار خودت پ. ن: همین الان مدیرم بهم گفت. بهش گفت. پرسیدم یعنی چی؟ گفت !you are the boss now )
تحت فشار already strained healthcare systems
ترجیح دادن When booking the trip, he expressed a preference for window seats to enjoy the view during the flight. هنگام رزرو سفر، او ترجیح داد که صن ...
اعلامیه ای است که استانداردهای اخلاقی و انتظارات را در مورد صداقت علمی در محیط های آموزشی تعیین می کند و شامل ممنوعیت تقلب و سرقت ادبی می شود. من گو ...
تفکر انتقادی
استخراج کردن . Initial attempts to scrape data from the complex site failed تلاش های اولیه برای استخراج داده ها از سایت پیچیده ناموفق بود.
اطمینان حاصل کردن
به عنوان فعل به معنای پنهان شدن هم معنی میده Jealousy can often cloud judgment, leading to unnecessary conflicts in relationships.
نمره دادن، تصحیح کردن امتحان
تصمیم گرفتم، مصمم شدم i set myself to attempt the difficult repair
نفوس بد نزن لفظشو نیا به معنای اجتناب از گفتن یا انجام دادن کاری است که ممکن است باعث بدشانسی یا خراب شدن یک وضعیت خوب بشود. این بر اساس خرافه است ک ...
انگار انگاری که
اصطلاح "add two cents" به معنای اضافه کردن نظر شخصی یا پیشنهادی به یک موضوع می باشد. این اصطلاحی رایج است که به کسی که می خواهد نظر یا پیشنهادی خود ر ...
کشیدن دندان
خطکشی جاده که میتونه هم عابر پیاده باشه یا خط وسط جاده و یا هر نشانه ای که روی آسفالت کشیده میشه
"Overtaking" در زبان فارسی به معنای "سبقت گرفتن" یا "پیشی گرفتن" است. این واژه عموماً در موقعیت هایی به کار می رود که یک وسیله نقلیه در حال حرکت، از ...
"Roll to a stop" به معنای توقف تدریجی و آرام یک وسیله نقلیه است که به آهستگی حرکت خود را متوقف می کند، معمولاً بدون استفاده ناگهانی از ترمزها. این عب ...
ویژگی های ایمنی هستند که بر روی جاده ها برای هشدار به رانندگان غیرتوجه از طریق لرزش و صدا به کار می روند که آنها در حال منحرف شدن از خط ترافیکی خود ه ...
"Drive defensively" یا "رانندگی دفاعی" به شیوه ای از رانندگی گفته می شود که در آن راننده با احتیاط، آگاهی و پیش بینی از احتمال خطرات و اشتباهات احتما ...
"Crest of a hill" به قله یا بالاترین نقطه ی یک تپه اشاره دارد. این اصطلاح معمولاً در زمینه هایی مانند رانندگی استفاده می شود تا به رانندگان هشدار دهد ...
در رانندگی، "Curve" به قسمتی از جاده یا مسیر اشاره دارد که از یک خط مستقیم منحرف می شود و به سمت چپ یا راست خم می شود. این منحنی ها می توانند با شیب ...
"هیپنوتیزم بزرگراه" یا "Highway Hypnosis" به حالتی گفته می شود که در آن راننده پس از رانندگی طولانی مدت بر روی بزرگراه ها، به نوعی خودکار و بدون تمرک ...
سراشیبی
خودخواه، خودپسند
حساس و ترسو، البته به این معنی که تا کوچکترین اتفاقی میترسه و از جا میپره
آدم چِت کسی که قفلی میزنه رو همه چیز، یهو استاپ میشه
به معنای "آیا چیزی را اینجا از قلم انداختم؟" است. این عبارت معمولا زمانی به کار می رود که فردی احساس کند ممکن است بخشی از گفتگو، اطلاعات، یا رویدادی ...
پس از واقعه این اصطلاح برای اشاره به اطلاعات، داده ها یا تفسیرهایی به کار می رود که پس از رخ دادن یک رویداد ارائه یا درک می شوند. در بسیاری از موار ...
بکار بستن I will put forth my best effort to do so من تمام تلاش خود را برای انجام این کار به کار خواهم بست
پیشنهاد The cat jumped onto the table with a proposition to share the dinner. گربه با پیشنهادی برای به اشتراک گذاشتن شام، روی میز پرید.
از طرف من، از سمت من I'll check the issue on my end and get back to you soon. من این مشکل رو از طرف خودم بررسی میکنم و به زودی به شما باز خواهم گشت.
صرفه جویی ( در )
اشراف کامل ( بر ) ( موضوع یا یک حوزه )
از بین رفتن شانس سوختن شانس ( در قرعه کشی )
درست کردن، ساختن
الکی گرون
عبور کردن، گذشتن، رد شدن
یعنی ارزش دیدن دارد. The garden was adorned with a variety of colorful flowers, making it a pretty sight to behold on a sunny afternoon.
تو اصلا منو دوست نداری.
ادغام شدن
عقده ای، کسی که از لذت دیگران خوشحال نمیشه و سعی بر تخریب اون داره
اسم: نیزه فعل: گرفتن چیزی با چنگال یا یک شیء نوک تیز مثلا برداشتن یک تکه گوشت با چنگال
حق بیمه ای که ماهیانه یا سالیانه پرداخت می شود.
مصور
انتخاب های زیادی وجود دارد.
تختخواب های دانشجویی که راحت تر قابل حمل و قابل تنظیم هستند برای اینکه کمتر جا اشغال کنن.
نشستن، لم دادن Cozy up on the couch
سنگینی کردن
یکی دیگه از معانیش میشه پیمودن یا عبور کردن ( منطقه یا مکان مشخص ) Pass through, traverse برای مثال: The journey to the remote village will take ...