پیشنهاد‌های مصطفی اعتبارزاده (٣٢٩)

بازدید
٤٥٣
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

۱ - کمبود هواز تازه برای تنفس، مسدود شدن بینی و تنفس سخت ۲ - کسی که تمایل به تغییر ندارد ۳ - قدیمی، رسمی و کسل کننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

How to behave رفتار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به کارت برس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به زودی فورا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

اتفاقات اخیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مایل هستم اکی هستم Willing to

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ساده و بی آلایش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
-١٢

اسگل کردن کسی احمق نشان دادن کسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

احمق ( کلمه آلمانی که وارد انگلیسی شده )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قدم به قدم پشت سر کسی راه رفتن. کسی را تعقیب کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

on the whole درکل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

except other than بجز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

1 - در مورد وسیله نقلیه لاین عوض کردن 2 - خارج شدن از تعهد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

worn away فرسوده شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

رساندن ( شخصی یا چیزی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

properly

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Beside

پیشنهاد
٠

I'm so curious

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

out of order

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

unfair

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از پیش already processing a rich از پیش ثروتمند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( slang ) The act of placing one's head between a woman's breasts and making the sound of a motorboat with one's lips whilst moving the head from sid ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

سزاوار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معاهده باستانی صلح ابدی خاورمیانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اواخر قرن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صداقت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در جای امن قرار دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

i'm sure

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هزاران

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

دعوت کسی به منزل معمولا برای صرف غذا یا دور همی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

for a chance شانسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رفتار ناعادلانه و آزاردهنده با کسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سردرگم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سوء تفاهم شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

- برای بازنگری، مطرح کردن یا برانگیختن خاطره چیزی که در گذشته اتفاق افتاده است، به ویژه چیزی ناخوشایند. - در گذشته سیر کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

suitable appropriate مناسب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

1 - خراب یا از کار افتاده 2 - ناخوشایند یا نامناسب 3 - غیر منصفانه 4 - در هم برهم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

What is bothering you? چی اذیتت میکنه؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

گفتن چیزی به کسی که درباره ش احساس گناه یا عذاب وجدان داری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

انجام کاری که تو جمله ی قبل بهش اشاره شده. انجام همون کار he lost nothing by doing so.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یا pass the word خبر کردن اطلاع دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جعلی نادرست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گریه کردن ( بچه )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

in the past زمانی بود که ( در گذشته )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

به آرامی و با احتیات چیزی را در جایی قراردادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

جمع کردن برداشتن چیزی از جایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

سریع و مستقیما به سمت چیزی رفتن He made a beeline for the kitchen. اومستقیما به سمت آشپزخانه رفت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کمکت خواهم کرد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جدی میگم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

درخواست مودبانه برای انجام کاری ( لطف ) . آیا ممکنه؟