پیشنهاد‌های مصطفی اعتبارزاده (٢٣٣)

بازدید
٧٥
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

1 - یا 2 - همچنین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

ختم شدن به

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

رساندن ( شخصی یا چیزی )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٦

غرق لذت شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

درخواست مودبانه برای انجام کاری ( لطف ) . آیا ممکنه؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

به آرامی و با احتیات چیزی را در جایی قراردادن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

۱ - کمبود هواز تازه برای تنفس، مسدود شدن بینی و تنفس سخت ۲ - کسی که تمایل به تغییر ندارد ۳ - قدیمی، رسمی و کسل کننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

اسم: 1 - لکه 2 - مکان فعل: 1 - تشخیص 2 - علامت گذاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

1 - در مورد وسیله نقلیه لاین عوض کردن 2 - خارج شدن از تعهد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

جمع کردن برداشتن چیزی از جایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

سریع و مستقیما به سمت چیزی رفتن He made a beeline for the kitchen. اومستقیما به سمت آشپزخانه رفت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

دستور کار یک وظیفه محول شده یا موضوعی که باید به آن رسیدگی شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

دعوت کسی به منزل معمولا برای صرف غذا یا دور همی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

ناگهان شروع به موفقیت و محبوبیت می کنند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

1 - خراب یا از کار افتاده 2 - ناخوشایند یا نامناسب 3 - غیر منصفانه 4 - در هم برهم

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

غذای آماده که از بیرون میخریم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

1 - سس 2 - ( غیر رسمی ) چیزی خوشایند که بدون تلاش و غیر منتظره بدست می آید ( به ویژه پول )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

برق شهری

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اسم: نیزه فعل: گرفتن چیزی با چنگال یا یک شیء نوک تیز مثلا برداشتن یک تکه گوشت با چنگال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سزاوار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

after

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

الهام بخش و به عنوان فعل یعنی ترغیب کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

۱ - ریزه میزه ۲ - اندک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

گفتن چیزی به کسی که درباره ش احساس گناه یا عذاب وجدان داری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سوء تفاهم شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مثل آب خوردن بسیار آسان

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

انگاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اشخاص مهم ( در یک صنعت خاص )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

on the whole درکل

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

1 - مدت طولانی 2 - وسعت نسبتا زیاد

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بسیار خوشحال

پیشنهاد
٢

یا first - gen student یعنی کسی که پدر و مادرش تحصیلات دانشگاهی ندارن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

با توجه به، بر اساس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

وقتی می گیم: ask away! یعنی به شنونده خود می گیم هر سوال یا سوالی را که از ما داره بپرسه. حتما بپرس ( تعارف نکن ) بقیه مترادف ها: feel free to ask ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مدیریت نظارت ( عامیانه )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کلمه آمریکایی - آفریقایی باسن هوس انگیز ( برای زن ها )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سخاوتمندانه مرامی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سوگند خوردن رسمی برای دریافت یک موقعیت مهم از جمله ریاست جمهوری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

وفاداری Loyal to faithful to

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

in the past زمانی بود که ( در گذشته )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بخشی از کاخ سفید که شامل دفتر رئیس جمهور ایالات متحده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

انجام کاری که تو جمله ی قبل بهش اشاره شده. انجام همون کار he lost nothing by doing so.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

آرامش بخش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هزاران

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

منعکس کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

کسانی که بر این باورند که شما بدون توجه به اتفاقاتی که در طول زندگی براتون می افته همچنان همانی هستید که قبلا بودین. divider ها دقیقا برعکس هستن.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

به قول قدیمی ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در جای امن قرار دادن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

available in limited quantities محدود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( slang ) The act of placing one's head between a woman's breasts and making the sound of a motorboat with one's lips whilst moving the head from sid ...