پیشنهادهای محمدرضا مرادی پور (٢٥٨)
finders keepers, losers weepers توی قسمت چهار فصل اول سریال فرندز، تقریبا میتونیم بگیم جوینده یابنده س، بیشتر بین بچه ها گفته میشه
شیک و تر و تمیز، اعیانی
cushion/soften the blow, مرحم بودن بر دردی، تسکینی بر درد بودن، به خود دلخوشی دادن، البته cushions the blow هم میگن، اولین بار توی قسمت۳ فصل اول سر ...
از خود درآوردن، سرِهم کردن،
دو معنی داره، یکیش، نوعی کشِ سر واسه بستن دُم اسبی، دومیش، خیلی informal هست یعنی پَکر، بی اعصاب، مثلا what's the matter why so scrunchie?
چشای هیز، چشای اغواکننده
بُرش مد نظر کارگردان، ( در فیلم و سریال )
تازه رسیده، همین الآن رسیده ( در مورد اخبار بکار میبرن )
فوق العاده، بینظیر
موقعیتی که طرف خیلی سرش شلوغه یا خیلی گرفتاره ( مشغول کاره )
کپک، قالِب
جعلی، تقلبی، الکی، مترادفهاش، false, counterfeit, bogus, کلمه آخریش بیشتر توی عامیانه رایجه
جعلی، تقلبی، الکی، بیشتر واسه پول و محصولات استفاده میشه مثلا، counterfeit money/currency, counterfeit products, مترادفهاش، false, fraudulent, , bogu ...
کُص، معادل بریتیشش میشه cunt , البته معنی ترسو هم میده
وجود داشت، ( گذشته there is )
بی حرکت، لمس، بی حس
یه معنی informal هم داره، خوردن، توو رگ زدن، the family was digging into a delicious meal
نوسان کردن، بالا و پایین کردن، ( بیشتر واسه قیمتها بکار میره ) ، 20 prices were volatile, fluctuating between $ and $40
تحقیق و بررسی کردن
به سهم خود کمک کردن
مرخصی استعلاجی گرفتن، معادل sick leave
مرخصی استعلاجی، معادل sick leave
اتاق استراحت، اتاق انتظار
این عبارت در کتاب family & friends starter هستش که بعداز هرسه یونیت وجود داره، میتونیم واسه ترجمه روان بگیم، وقت ارزشیابی، زمان ارزش گذاری
حروف صدادار شامل، a e i o u
کمبود نیروی کار و پرسنل، معادل short handed و understaffed
اتاق عادی و معمولی ( در هتل )
رزرو شده ( به نام کسی )
سرِ کار رفتن
غیراز تمامی معانی که دوستان گفتن یه معنی informal هم میده، یعنی غُرزدن سر کسی، انتقاد کردن، مثلا the coach blasted off at the team for poor playing
غُرزدن، انتقاد کردن، توپیدن به کسی، البته بعضی وقتها به جاش blast off هم میگن مثلا the coach blasted off at the team for poor playing, گرچه معنی اصلی ...
سری توی سرها درآوردن
آویزون کسی بودن، با کسی حشر و نشر داشتن، ( معمولا با افراد معروف و ثروتمند )
دور بزن، برگرد عقب معادل go back
برگرد عقب، برگرد جای اول، معادل turn back
دوتا کاربرد داره یکی واسه کاره که معنیش میشه خیلی آسون، مثل آب خوردن، و دیگریش واسه انسان که میشه تو سری خور، بی اراده
دوستان arctic صفته و فقط قبل اسم میاد معنیش میشه شمالی، مربوط به شمال که نواحی خیلی سردیه، حالا antarctic که اسم هست و معنیش میشه قطب جنوب هچنین کلمه ...
ملت، گاهی یعنی کس و کار، والدین، توی خیلی عامیانه هم یعنی رفقا، دوستان
جدال از پیش باخته
اگه صفت باشه میشه، اشباع شده
احساس آرامش، آسودگی خاطر
احساس راحتی کردن، خوش بودن
امرار معاش کردن، پول درآوردن، زندگی رو چرخوندن
به وسایل برقی منزل appliances میگن و جمع بسته میشه، بقیه اثاثیه منزل بهش میگن furniture و غیرقابل جمع بستن هست
خوب بنظر میرسه، معادل sounds nice
اکثر دوستانی که معنی کردن اشتباهه بغیر از دو سه نفر، دوستان این اصطلاح یعنی جایی که خونه شما نیست ولی توش به اندازه خونه خودتون راحتین، یعنی میشه خون ...
نشانه ای، اشاره ای
دریای مرده یا بحرالمیت، یه دریاچه بین فلسطین اشغالی و کشور اُردن هستش، حدود ۲۵ درصدش نمکِ
از لحاظ، از نظر
practical life : زندگی واقعی، زندگی روزمره