تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بدلیجات زیورآلات دوزاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

[به کنایه و ریشخند] So you deign to come? بالاخره تشریف اوردید؟ بالاخره نزول اجلال فرمودید؟

پیشنهاد
٠

نوش دارو پس از مرگ سهراب!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چیزی که در حال وقوع باشد Isn't there something in the wind between you and her? بین تو و اون قراره اتفاقی خاص بیفته؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

You'll catch your death of cold. بدجوری سرما می خوری.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

همین! والسلام! همین که گفتم! همین و بس!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به کلی دیوانه I'm going stark staring mad. دارم به کلی دیوونه می شم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Your shoe lace is undone. بند کفشتون بازه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سپری شدن، متوقف شدن چیزی پس از وقوع مثال: The storm passed over. طوفان قطع شد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

ببینیم و تعریف کنیم!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

[خطاب به کسی که سرش به یک جسم سخت برخورد کرده]: I think you'll have a lump. فکر می کنم، سرت قلنبه بشه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مخففِ Little one بچۀ کوچولو Speak up, little 'un! حرف بزن کوچولو!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

I crave your indulgence. من خواستار عفو و آمرزش شما هستم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

[هنگام هُل دادن یک شیء سنگین با صرف انرژی زیاد] One. . . Two. . . Three. . . Heave! یک. . . دو. . . سه. . . علی! یک. . . دو. . . سه. . . حالا!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فروریزی سقف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

[اصطلاح دریانوردی] شناور به خوبی به اسکله بسته شده. معادل مختصرِ پیشنهادی: شناور تثبیت شده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

You need a cool head for this. برای این کار باید خونسرد باشی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

You see that spike of rock over there? We must try to lasso it with a rope. اون تیزیِ صخره رو اونجا می بینی؟ ما باید سعی کنیم یه طناب رو به اونجا گی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بری به جهنم!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

I haven't a notion. هیچ ایده ای ندارم. / اصلاً نمی دونم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

شاه کلید [مخففِ skeleton key]

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

راهبند قطار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

I may be able to pick up some of their language. ممکنه بتونم یه خورده از زبونشون رو یاد بگیرم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با ترس و وحشت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فلنگ را بستن به چاک [جعده] زدن به سرعت گریختن

پیشنهاد
١

پرنده هم پر نمی زنه. انگار گَردِ مُرده پاشیدن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در پیش داشتن ( ما ) We're in for a real blow. یه طوفان حسابی در پیش داریم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صدای کسی بر اثر فریاد زدن گرفته شدن I'm just shouting myself hoarse. با این داد زدن ها فقط صدام داره می گیره.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گندش بزنن! تُف توش! لعنت بهش!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سرنخ دادن، محرمانه اطلاع دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیوونگیه! این چه خل بازی ایه؟! چه غلطا! ( وقتی گوینده با یک حرف یا رفتار عجیب و غریب مواجه می شود )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

He's a bit touched in the upper storey. یه جورایی بالاخونه شو داده اجاره.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

They can't have vanished into thin air. امکان نداره دود شده باشن و به هوا رفته باشن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میمون دماغ دراز

پیشنهاد
٠

بعد از اینکه کسی ( از چند نفر ) بمیرد، آن چند نفر را از جایی بیرون کشیدن مثال: Come out of that rat hole, or you'll be carried out feet first. از او ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی را به خاطر چیزی شدیداً تنبیه کردن He'd have my hide for this. اون به خاطر این کار پوستمو می کنه.

پیشنهاد
٠

به این صورت هم نوشته می شود: He who laughs last, laughs longest. برنده، آخر ماجرا معلوم می شه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

It isn't all over by a long chalk. هنوز خیلی مونده تا تموم بشه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

We're home and dry. موفق شدیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

همین! [فقط همین کار رو بکن!]

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

من هم [به دنبالت] خواهم آمد. منم [پشت سرت] میام.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

[رنگ] سبز بهاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A fig for your documents! مستندات شما یه پاپاسی ارزش نداره!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خلاص کردن، خلاص شدن، نجات دادن، نجات پیدا کردن Those poor creatures will be delivered from their passion for alcohol at last. اون حیوونکی ها بالاخره ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چیز بی ارزش We don't give a tinker's cuss for Alcazar's revolution. انقلاب آلکازار، برای ما پشیزی اهمیت نداره.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

از صدقه سریِ. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

معادل come on: یالا. بیا بریم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وقتی در کنار دردسرهای دیگر، چیز بدتری هم اتفاق افتاده باشد. مثال: It rained, it snowed, and, to crown it all, our flight was canceled. بارون اومد، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

[فریاد هشدارآمیز ناخدا:] ICEBERG DEAD AHEAD! کوه یخ! درست پیش رو!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

باریکلا آفرین