home and dry

پیشنهاد کاربران

We're home and dry.
موفق شدیم.
be home and dry
دیگر توانستن نفس راحتی کشیدن ( بعد از موفقیت در انجام یک کار سخت و یا یک ماموریت سخت و. . . )
We just have to finish this section, then we're home and dry
تنها کاری که مونده اینه که این بخش رو به اتمام برسونیم. بعدش دیگه میتونیم یه نفس راحتی بکشیم
...
[مشاهده متن کامل]

I could see the finish line and thought I was home and dry
من در حین اینکه میتونستم خط پایان رو ببینیم به این فکر میکردم که دیگه میتونم نفس راحتی بکشم
I just need one more source for this essay and then I'll be home and dry
من برای تکمیل این مقاله فقط به یک منبع دیگه نیاز دارم و بعدش دیگه میتونم یه نفس راحتی بکشم ( حاکی از اینکه دیگه 100میتونم درصد مطمین باشم که با داشتن اون مقاله کارم رو در آینده ی خیلی نزدیک با موفقیت تکمیل کنم )

To have succeed in doing sth
to have successfully finished something
( Successful ( things or people
با موفقیت کاری را به پایان رساندن
موفق
( Collocation )
خیلی جدی
( Collocation )

بپرس