پیشنهاد‌های عدالت مجاوری (٧٩)

بازدید
١١٠
تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

در آستانه . . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

طرفدار متعصب ( مواردی مثل فوتبال، فیلم، گروه خاص، برند خاص، مسائل سیاسی، مسائل مذهبی، عقیده خاص و . . . ) a football fanatic

پیشنهاد
٦

در تضاد با کسی بودن = be disagreement with sb

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

در تضاد با کسی/چیزی بودن = be disagreement with

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

در تضاد با چیزی/کسی = in disagreement with

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

کار خطیر = important task

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩٦

1 - بدون شک= without doubt Simply no one can do it 2 - واقعا = really She looks simply beautiful 3 - راحت و ساده = easy He did as simply as he coul ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨٦

1 - ابتکار عمل را در دست گرفتن، فرصت را غنیمت شمردن take/seize the initiative 2 - میل، ذوق = desire he has ability but lacks initiative 3 - طرح و ب ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بادوام، ادامه دار، ماندگار lasting= long - lasting مثل صلح ماندگار، ماده با دوام

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

1 - زاغه نشین = محله فقیر نشین و کثیف 2 - مکان نامرتب و کثیف ( مثل خونه ) His house is a slum

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

1 - تحقق ( مثل تحقق رویاها ) the realization of dreams 2 - نقدسازی ( مثل دارایی ها ) the realization of assets 3 - درک و فهم = understanding I ca ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

شرایط کنونی = the present situation

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

to subdue sb/sth کسی یا چیزی را تحت کنترل درآوردن ( مثل ترس، نیروهای شورشی، آدم مست و . . . )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی یا چیزی تحت کنترل قرار گرفتن ( مثل کشور یا احساسات )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

repress : سرکوب کردن ( معمولا احساسات ) در مقابل suppress : سرکوب کردن معمولا انسان ها ( مثل معترضین )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

1 - at the expense of sth : به قیمت نابودی چیزی ( اموال، زندگی کسی، کشور و . . . ) 2 - at the expense of sb = at sb's expense : به قیمت ناراحت کردن ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

1 - نوشتن و پرکردن make out a form/prescription/check/list 2 - دیدن make out a ship approaching 3 - فهمیدن و درک کردن I can't make out what do you ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

در جایگاه اسم 1 - my main objective : هدف/goal در جایگاه صفت 2 - objective reports : واقعی/عینی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩٤

در جایگاه فعل 1 - Pledge to do : قول انجام کاری را دادن 2 - Pledge $ to : قول پرداخت پول به کسی یا جایی را دادن مثل خیریه 3 - Pledge his loyalty/alle ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

1 - شیره درخت یا گیاه 2 - شیره درخت یا گیاه را کشیدن 3 - شیره کسی را کشیدن، از رمق انداختن، تضعیف کردن to sap his energy = to sap him of his energy

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧٠

1 - appreciate sb : قدر کسی رو دونستن 2 - appreciate sth : درک کردن ارزش یا اهمیت چیزی. مثل اهمیت درک تفاوت بین آدم ها - مثل ارزش سلامتی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

در نتیجه، بعد از = as a result of, after

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

محله اقلیت های مذهبی یا نژادی ( معمولا فقیرنشین )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

ظاهرا = seemingly

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

1 - انسان بی رحم 2 - I saw a wild "brute" in the forest : حیوان ( بویژه بزرگ ) 3 - He used "brute force" to lift the heavy stone : قدرت فیزیکی زیاد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

to hold a hearing : برگزار کردن جلسه رسیدگی ( جمع آوری fact ها در مورد یک موضوع یا یک مساله )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

to hold a hearingt : برگزار کردن جلسه رسیدگی ( جمع آوری fact ها در مورد یک موضوع یا یک مساله )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦١

1 - . . . Take it for granted that : فرضو بر این میگیریم که . . . 2 - Take "sb/sth" for granted : قدر کسی/چیزی را ندانستن. مثل پدر و مادر ، سلامتی ، ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

درک - تحقق - نقدسازی

٢