پیشنهادهای عَجَمَندِه (٣,٧٢٥)
بهتریدن = بهتر شدن. بهتراندن = بهتر کردن.
آکیدن = آسبیدن.
مالیاتیدن.
مُفتخوردن.
تَکخوریدن.
پیروزیدن. بَرَندهیدن.
مُخبریدن.
سُرخیدن. سرخاندن چیزی.
نِگینیدن چیزی.
باطلیدن. باطلاندن چیزی.
رَقصضربیدن.
ماهگامیدن = راه رفتن روی ماه. مانند مایکل جکسون رقصِ پا رفتن.
سُسماسیدن = گفتن سُس ماس بعد از تیکهیدن به کسی/ساختن کیلیپ های سس ماسی.
پیشبینیدن. پیشگوییدن.
آمادِهیدن. آمادهاندن کسی/چیزی/جایی .
سوختن. سوزاندن. جزاندن کسی. جِزغالهیدن. جِزغالهاندن چیزی.
پژواکیدن.
پژواکیدن. طنیناَنداختن/طنیناندازیدن.
پژپژیدن.
بوسیدن. روبوسیدن. ماچیدن.
ماچیدن.
اِرسالیدن.
یاوریدن به کسی.
صَرفیدن.
وِردیدن = ورد گفتن.
امیدیدن = امید داشتن امیداندن به کسی = امید دادن.
هَمیدن چیزی. شلاقیدن کسی.
نامزدیدن. نامزداندن.
تَصمیمیدن.
جَوابیدن.
نَمازیدن.
شُخمیدن جایی.
عذاداریدن.
قُدسیدن چیزی/کسی.
توپُراندن چیزی با چیزی.
قانِعیدن. قانعاندن کسی.
کَلکَلیدن با کسی. کلکلاندن کسی با کسی.
غُنچِهیدن . غُنچِهاندن.
در زبان عامیانه، به معنی تَک انداختن
قدم زدن.
غافلگیریدن از چیزی. سورپرایزیدن از چیزی. غافلگیراندن کسی با چیزی. سورپرایزاندن کسی با چیزی.
پدریدن برای کسی.
مادریدن برای کسی. = مادری کردن برای کسی.
خیشومینیدن.
بُمبارانیدن جایی.
مالهکشیدن.
اگر "برساخت" برای "construction" باشه، اونموقع "وابرساختن" برای "deconstruct" درسته.
جاروییدن جایی . روبیدن جایی . روفتن جایی. اگر اشتباه نکنم. روفتن و روبیدن یکی استند.
ازدایش صحیح نیست. کارواژه آن "اَزدینیدن" بوده که مانند "آگاهینیدن" که به "آگاهانیدن" ترادیسیده شده، باید ازدانیدن بشه. و از اندانیدن "ازدانش" می گیر ...
اَزدانیدُن. کارواژه آن "اَزدینیدن" بوده که مانند "آگاهینیدن" که به "آگاهانیدن" ترادیسیده شده، باید ازدانیدن بشه.