پیشنهادهای بهنوش عافیتطلب (٤١٧)
در wise purpose: حکمت
to be disturbed به تنگ آمدن
وحدت وجود
فنا فی الله
( در اصطلاح فقه ) اباحی گری
( در متون اسلامی ) تشریعی
تکوینی
دَمه ( مقداری راه چوبی به زمین فروبرده بودند تا مردم روز برف و دمه بر هنجار آن چوب روند. - سفرنامۀ ناصرخسرو ) دمه: باد شدید همراه با برف، باد و بر ...
تَحاشی ( زنان و مردان ایشان بر دکان ها نشسته شراب می خوردند بی تحاشی. - سفرنامۀ ناصرخسرو )
ایام مسترقه
امیر المؤمنین
مهترزادگان ( هزار مرد از مهترزادگان ولایت در آن قلعه هستند. - سفرنامۀ ناصرخسرو )
دوره ( و گویند که هزار و چهارصد رودخانه در دریای آبسکون می ریزد و گویند یک هزار و دویست فرسنگ دورۀ اوست. - سفرنامۀ ناصرخسرو )
برشمردن
زاد ( زادی اندک داشتیم، برادرم به دیه رفت تا چیزی از بقال بخرد. - سفرنامۀ ناصرخسرو )
روانه شدن ( به جانب قزوین روانه شدم و به دیه قوهه رسیدم. - سفرنامۀ ناصرخسرو )
رُبوبیّت
رجا ( در ترکیب fear and hope به معنای خوف و رجا )
سُرادِقات پرتو نور سرادقات جلالش / از عظمت ماورای فکرت دانا ( سعدی )
مُنعِم
از درِ out of generosity از درِ بخشندگی
مرغ هوا از در بخشندگی و بنده نوازی مرغ هوا را نصیب و ماهی دریا ( سعدی )
فردا nobody knows what will happen in the future هیچ کس از فردایش خبر ندارد.
( قدیمی ) کرّوبیان
پشته
مواد مصرفی
در packet of opium به معنای �بست� است: یک بست تریاک.
دَم باریک
انبرقفلی
سیم چین
مته کمان
کوی، برزن
وعده ووعیدها
روز حساب
از هفت دولت آزاد
الگوی فکری
پیدا کردن خط وربط
دست به دامن ( دامان ) کسی شدن
خشم ( کسی را ) برانگیختن
ردّیه
آتش معرکه را شعله ورتر ساختن
جمعی از
پیامبران، انبیا
کاهش یافتن
( کاری را ) از سر گرفتن
در media stakeout: مصاحبۀ غیر رسمی در محل، بعد از برگزاری جلسات و همایش ها
شوراندن
( در قلاب بافی ) پایۀ دوبل، پایۀ دوتایی
( در قلاب بافی ) پایه بلند
( در قلاب بافی ) بافت نامرئی، بست