temporality

/ˌtempəˈrælɪti//ˌtempəˈrælɪti/

معنی: زود گذری، جسمانیت، عرفیت، بیدوامی، دارایی دینوی، درامد روحانیون
معانی دیگر: گذرایی، پایان پذیری، زمانمندی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: temporalities
(1) تعریف: the condition of being temporary; impermanence.

(2) تعریف: (usu. pl.) secular holdings or revenues, as of a church or clergy.

جمله های نمونه

1. The trait of the body is its temporality or the fact that it can not escape death.
[ترجمه امیر] بدن یک کالبد موقتی است به همین دلیل نمیتوان از مرگ فرار کرد.
|
[ترجمه گوگل]ویژگی بدن موقتی بودن آن است یا این که نمی تواند از مرگ بگریزد
[ترجمه ترگمان]ویژگی بدن temporality یا این واقعیت است که نمی تواند از مرگ فرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The 1275 lay subsidy of a fifteenth fell also upon their temporalities.
[ترجمه گوگل]یارانه سال 1275 یک پانزدهم نیز به موقتی آنها تعلق گرفت
[ترجمه ترگمان]The و سوبسید یک پانزدهم نیز بر روی temporalities قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This two kind of ideas of the temporality of aesthetic being come from Edmund Husserl's "the inner temporality of consciousness advancing", but break thorough it. This two kind of ideas complement. . .
[ترجمه گوگل]این دو نوع ایده از موقت بودن هستی زیبایی‌شناختی از «زمانمندی درونی آگاهی در حال پیشروی» ادموند هوسرل می‌آید، اما آن را کاملاً شکست می‌دهد این دو نوع ایده مکمل هستند
[ترجمه ترگمان]این دو نوع ایده از زودگذری بودن زیبایی که از ادموند Husserl نشات می گیرد، از دیدگاه inner s می رسد که پیشرفت می کند \"، اما آن را کامل می کند این دو نوع ایده مکمل …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The hope, viewed from temporality, is a utopia that is open to the future.
[ترجمه گوگل]امید، با نگاه موقتی، مدینه فاضله ای است که به سوی آینده باز است
[ترجمه ترگمان]امید، که از آنچه گذرا دیده می شود، یک مدینه فاضله است که برای آینده باز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. M · Dufrenne think that the temporality of aesthetic being chiefly means the temporality of human history.
[ترجمه گوگل]م · دوفرن فکر می‌کند که موقتی بودن زیبایی‌شناختی عمدتاً به معنای موقتی بودن تاریخ بشر است
[ترجمه ترگمان]M Dufrenne فکر می کنند که تغییر temporality بودن به طور عمده به معنای تغییر تاریخ انسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Regardless what time, that temporality all does have one - sidedness and the conventional characteristic.
[ترجمه گوگل]صرف نظر از اینکه چه زمانی، آن موقتی همه یک طرفه بودن و ویژگی متعارف دارند
[ترجمه ترگمان]صرف نظر از این که چه زمانی، آنچه زمانی کوتاه است یک - و مشخصه مرسوم دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Temporality cannot be identified with ordinary clock time.
[ترجمه گوگل]موقتی بودن را نمی توان با زمان ساعت معمولی شناسایی کرد
[ترجمه ترگمان]Temporality را نمی توان با زمان معمولی ساعت تشخیص داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hans-Geory Gadamer think that the temporality of aesthetic being is the presentness of aesthetic being, but the presentness also belongs to the history of effect.
[ترجمه گوگل]هانس گئوری گادامر فکر می‌کند که زمانمندی وجود زیبایی‌شناختی، حضور زیبایی‌شناختی است، اما حضور نیز به تاریخ اثر تعلق دارد
[ترجمه ترگمان]هانس - gadamer (هانس Geory gadamer)فکر می کند که the بودن زیبایی شناختی، presentness بودن زیبایی شناختی است، اما the نیز به تاریخ تاثیر تعلق دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is characterized by temporality, stability, complexity and uniqueness.
[ترجمه گوگل]با موقتی بودن، ثبات، پیچیدگی و منحصر به فرد بودن مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]آن با زودگذری، ثبات، پیچیدگی و یگانگی مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This two kind of ideas of the temporality of aesthetic being come from Edmund Husserl's "the inner temporality of consciousness advancing", but break thorough it.
[ترجمه گوگل]این دو نوع ایده از موقت بودن هستی زیبایی‌شناختی از «زمانمندی درونی آگاهی در حال پیشروی» ادموند هوسرل می‌آید، اما آن را کاملاً شکست می‌دهد
[ترجمه ترگمان]این دو نوع ایده از زودگذری بودن زیبایی که از ادموند Husserl نشات می گیرد، از دیدگاه inner s می رسد که پیشرفت می کند \"، اما آن را کامل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The strength and weakness of these two tpyes of thinking are deeply imbedded in the temporality and spatiality of historical facts.
[ترجمه گوگل]قوت و ضعف این دو نوع تفکر عمیقاً در زمانمندی و مکان بودن واقعیات تاریخی نهفته است
[ترجمه ترگمان]قدرت و ضعف این دو نوع تفکر عمیق، به طور عمیق در the و spatiality حقایق تاریخی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. IPR generally have the features of intangibility, exclusivity, territoriality and temporality.
[ترجمه گوگل]IPR به طور کلی دارای ویژگی های ناملموس بودن، انحصاری بودن، سرزمینی و موقتی است
[ترجمه ترگمان]یا IPR بطور کلی دارای ویژگی های of، انحصار، territoriality و temporality می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. According to the artist, the message Cept conveys is: "CEPT, life, love, mystery, time, space, ownership, temporality, sick, venial, overwhelming joy.
[ترجمه گوگل]به گفته این هنرمند، پیامی که Cept می‌رساند این است: «CEPT، زندگی، عشق، رمز و راز، زمان، مکان، مالکیت، موقتی، بیمار، رنج‌آور، شادی بی‌نظیر
[ترجمه ترگمان]به گفته هنرمند، پیام Cept، عبارت است از: \" cept، زندگی، عشق، راز، زمان، مکان، مالکیت، temporality، sick، sick و overwhelming
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The original unity of the future, the past, and the present which constitutes authentic temporality.
[ترجمه گوگل]وحدت اصلی آینده، گذشته و حال که زمانمندی اصیل را تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]اتحاد اصلی آینده، گذشته، و زمان حال که به صورت معتبر باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زودگذری (اسم)
transience, caducity, transitivity, temporality

جسمانیت (اسم)
flesh, corporality, temporality, concretion, sensuality, sensualism

عرفیت (اسم)
temporality, secularization, secularity

بیدوامی (اسم)
temporality

دارایی دینوی (اسم)
temporality

درامد روحانیون (اسم)
temporality

انگلیسی به انگلیسی

• impermanence, transience

پیشنهاد کاربران

علیت
زمانمندی، زمان مند بودن
زمان بندی
for a short time only
زمانی

بپرس