پیشنهادهای آریا (٩٣)
گروه ها و فرقه های دینی و عقیدتی گه بیشتر تندرو و افراطی اند. این گروه ها میتوانند نامربوط به مذهب و وابسته به هر گونه اعتقاد یا پیرو هر فردی باشند. ...
این واژه گاهی برای اصلی بودن یا قلابی بودن اجناس بکار میره که جایگزین پارسی اون سَره است برای فیک یا قلابی هم ناسَره بکار میره. گاهی هم برای اشاره ب ...
وازه گزاره برابر درخوری برای جمله نیست زیرا هم اکنون در فرزانگی و مزداهیک کاربرد ویژه خودش رو داره، بنابراین باید واژه دیگری برای جمله برگزیده بشه
برابر این واژه بافتار هستش. بستر =setting پس زمینه = background زمینه = theme بافتار = context
سپوختن having sex سپوژ یا سپوزش sex سپوژیدم یا سپوزیدم = سکس کردم میسپوژم یا میسپوزم = سکس میکنم
واژه کامل در پهلوی نیامده و این واژه عربی ست. سر خودمونو مگه میخوایم شیره بمالیم که برای هر واژه ای بهانه تراشی میکنید که بگید فارسیه؟
در فارسی کنونی این واژه رو ندانم گرا بیان میکنن ولی برابر بهتر اون ناگِروا هستش که به معنی کسی ست که به هیچ جهتی گرایش نداره
تروم واژه پهلوی که برابر ترکیب است ترومیدن = ترکیب شدن ترومش یا تروماندن = ترکیب کردن ترومیدگان = ترکیبات
کاغذ یک واژه چینی هستش که به احتمال از ترکی وارد شده. پارسی کاغذ میشه : رُخنه یا نَفَج این واژه در سغدی هم وجود داشته ولی زبان سغدی هم اون رو از چین ...
برابر پارسی علت
سبکی از کمدی هم هست که به فارسی میشه مسخرگی و یا سبک لودگی، که شامل حرکات خنده دار با بدن و حالت های اغراق امیز چهره میشود. slapstick comedy = طنز لو ...
وَهان برابر پارسی علت
گفتاک = گفت پسوند فاعلی اک برابر تاک شو گفتاک خندوانه گفتاک دورهمی
برابر واژه empty
اگر این واژه برای اصل بودن جنسی یا محصولی باشه برابر پارسی اون سَره است واژه فیک هم میشه ناسَره. اورجینال گاهی به چم گروهی یا فردی است که برای نخستی ...
آتاوی در زبان پهلوی برابر استعداد
هَندِمانگری = معرفی = presenting برابرهای پارسی واژگان بیگان ابوالقاسم پرتو
اَیاسه برابر پارسی اشتیاق. نیازش هم بکار میره
نپاهش برابر پارسی observation
بربرا پارسی در دادگاه و شرایط رسمی : دادخواهی در شرایط روزمره : گله، گلایه
ناصر خسروی کاملا درست گفته بجز واژه سوم criticization پرژنش درست هست پرژنیدنش، نادرسته
بازی باز هر فردی بازی رایانه ای انجام میدهد بازیکار کسی که یک بازی باز است که بازی های زایانه ای را یه عنوان پیشه انتخاب کرده و به صورت حرفه ای بازی ...
نفیر: صوت ناله و گلایه آوا: هر صوتی یا صدایی. آواز و یا صدای موسیقی بانگ: گاهی برابر با فریاد. گاهی به چم آواز بلند و یا آواز . فریاد برای ندا زدن و ...
اعتراض کردن و مخالفت کردن همراه با پرخاش و عصبانیت
به چم توضیح و توضیح دادن است. فرهنگ ابوالقاسم پرتو
درآمد هرفرد به طور سالیانه را " رَستاد " میگن = salary
پاکیدن یا پاک کردن
spiritual
واژه تن آمیزش هم که پیشتر عجمنده اشاره کرده بود رو میشه در برابر infidelity بکار برد
مینَوی
بِنِپاه ( benepaah - پارسی ) برگرفته از نِپاهش ( observation )
یک واژه فرانسوی است که از آمیغ 2 واژه surmonter real درست شده برابر این واژه در پارسی : surmount = زَویدن real = هَسیا surreal = زوهسیا به روش گرته ...
کیمیا واژه خوبیه ولی برای بررسی علوم غریبه وکیمیاگری ( خرافات و اسطوره شناسی ) بکار میره و لفزون بر این، به عنوان یک نام هم کاربرد داره و موجب گیج شد ...
فَرَوَست برابر واژه سریال یا series
Wage = دستمزد Salary = راستاد یا رَستاد
ساوند. [ وَ ] ( اِ ) قافیه و وزن شعر. ( ناظم الاطباء ) . مصحف �پساوند�. || در نسخه میرزا نام صفه ای باشد و در نسخه وفائی صفه باشد که سقف او را بیک ...
Wage = دستمزد Salary = راستاد یا رَستاد
کشت کردن. کاری که بازی باز ها انجام میدن و با کشتن NPC ها پول درمیادن که توی انگلیسی بهش میگن farming - زبانزد بازی رایانه ای
primal به چم نخستین یا نخستی. گاهی به چم بسیار ارزشمند هم هست. در این چم میتوان واژه ی پرارز را بکار برد. ( por - arz ) واژه پر ارز از ارزش ساخته ش ...
wage درآمد ماهانه = دستمزد
ایده، idea
بازی با کلمات بازی با واژگان واژه بازی واژه گری ( بهترین گزینه از نگر من )
فراراستی گرایی، فراهسیا گرایی ، زوهسیاگرایی هه برابر های سورئال میتونن باشن
تَرم ( tarm ) زمان زیادیه که برابر واژه term بکار میره
کمدی نمایشی = کَپراس نمایشی
tragedy = سوگ tragic = سوگیک tragical = سوگال / این واژه در زبان انگلیسی تقریبا از بین رفته و بسیار کم کاربرد است و به واژه tragic کاهش یافته tragic ...
برابر فارسی این پسوند " اوپا " میباشد. hypotension = اوپاتنش
به چم پچ پچ کردن و زیر لب سخن گفتن و غرولند کردن در پارسی
برابر انگلیسی پسوند اَبَر. پسوند فرا تا اندازه ای هم معنی اَبَر است ولی همتا نیستند. برای واژه hyper باید اَبَر بکار رود
fantasizing. سروا برابر fantasy مشابه خیال پردازی خیال پردازی day dreaming سَروایش fantasizing