تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

" گِیان" به معنی زندگی که از پهلوی آمده و در زبان کوردی هم به همین معنا استفاده میشود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تو مشهد یعنی دنبال گشتن. نمونه : پال پال کردن بین وسایل

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

برابر inciting یا aggravating

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

تَرم ( tarm ) زمان زیادیه که برابر واژه term بکار میره

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

وازه گزاره برابر درخوری برای جمله نیست زیرا هم اکنون در فرزانگی و مزداهیک کاربرد ویژه خودش رو داره، بنابراین باید واژه دیگری برای جمله برگزیده بشه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کپراس نامه رو میتوان برابر comedy show بکار برد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Fact

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

یک واژه فرانسوی است که از آمیغ 2 واژه surmonter real درست شده برابر این واژه در پارسی : surmount = زَویدن real = هَسیا surreal = زوهسیا به روش گرته ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

فراراستی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

فراراستی گرایی، فراهسیا گرایی ، زوهسیاگرایی هه برابر های سورئال میتونن باشن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کپراس سوگیک

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

tragedy = سوگ tragically = سوگوارانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

tragedy = سوگ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

tragedy = سوگ tragic = سوگیک tragical = سوگال / این واژه در زبان انگلیسی تقریبا از بین رفته و بسیار کم کاربرد است و به واژه tragic کاهش یافته tragic ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

لوده یا لودگی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

خشک چهرگی. زبانزد در کَپراس. نمایش کپراس بدون نشان دادن حالت های چهره ( به خشکی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

Wage = دستمزد Salary = راستاد یا رَستاد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

Wage = دستمزد Salary = راستاد یا رَستاد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

برابر پارسی حقوق ( دستمزد ) Wage = دستمزد Salary = راستاد یا رَستاد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

برابر پارسی حقوق ( دستمزد ) هم هست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

ساوند. [ وَ ] ( اِ ) قافیه و وزن شعر. ( ناظم الاطباء ) . مصحف �پساوند�. || در نسخه میرزا نام صفه ای باشد و در نسخه وفائی صفه باشد که سقف او را بیک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

spiritual

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مینَوی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

درآمد هرفرد به طور سالیانه را " رَستاد " میگن = salary

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

wage درآمد ماهانه = دستمزد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

درآمد هرفرد به طور سالیانه را " رَستاد " میگن = salary

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بی وهان بابر پارسی بی علت وهان = علت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

وَهان برابر پارسی علت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

برابر پارسی علت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

فرساوند به بی ثبات از پهلوی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بی ثبات. ساوند به معنی ثبات است که برابر قافیه نیز بکار میرود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

برابر قافیه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

آتاوی در زبان پهلوی برابر استعداد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

آتاوی در پهلوی به چم استعداد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بازی با کلمات بازی با واژگان واژه بازی واژه گری ( بهترین گزینه از نگر من )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

سپوختن having sex سپوژ یا سپوزش sex سپوژیدم یا سپوزیدم = سکس کردم میسپوژم یا میسپوزم = سکس میکنم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

fantasizing. سروا برابر fantasy مشابه خیال پردازی خیال پردازی day dreaming سَروایش fantasizing

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

به معنی خراج و باج هم هست سا دادن. سا گرفتن. ساگیری. سادهی ( دادن باج ) .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

به چم پچ پچ کردن و زیر لب سخن گفتن و غرولند کردن در پارسی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

چنگیدن برابر سخن گفتن است. چنگیدن به چم چنگ زدن هم میشه بکار برد ولی چون دوگانگی ایجاد میکنه همون چنگ زدن بهتره

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

گروه ها و فرقه های دینی و عقیدتی گه بیشتر تندرو و افراطی اند. این گروه ها میتوانند نامربوط به مذهب و وابسته به هر گونه اعتقاد یا پیرو هر فردی باشند. ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کَپراس ( کمدی ) ایستا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

در فارسی کنونی این واژه رو ندانم گرا بیان میکنن ولی برابر بهتر اون ناگِروا هستش که به معنی کسی ست که به هیچ جهتی گرایش نداره

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

agnostic

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

کاغذ یک واژه چینی هستش که به احتمال از ترکی وارد شده. پارسی کاغذ میشه : رُخنه یا نَفَج این واژه در سغدی هم وجود داشته ولی زبان سغدی هم اون رو از چین ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کَپراس ( کمدی ) نمایشی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

کمدی نمایشی = کَپراس نمایشی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

ناصر خسروی کاملا درست گفته بجز واژه سوم criticization پرژنش درست هست پرژنیدنش، نادرسته

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

واژه تن آمیزش هم که پیشتر عجمنده اشاره کرده بود رو میشه در برابر infidelity بکار برد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

نژادکشی