پیشنهادهای مدرس سه زبان و مترجم (٣٢٣)
تلاش برای غلبه بر کسی یا چیزی
حکایت های پند آمیز
مکان های بین راهیِ رایگان به منظور اقامت کوتاهِ مسافران
صنعت آهنگری
شخصیت
Egotist = egoist
We are a little cramped because of low space. به علت کمبودِ جا، گاهی بهمون سخت میگذره.
دریافت شدن
خالی
پول خرج کردن
به صورت رسمی تأیید کردن ( یا تأیید شدن )
بُریدن
On the pretext that هم بکار میرود.
سفت چسبیدن به چیزی و در این امر پافشاری کردن.
سازگاری داشتن
قطعه ی نسبتاً بزرگ چوب
توبره کردن
سخت کوش
مثلاً میشه به علامتِ ~ نسبتش داد.
تسلی بخش
فهمیده
Bandwagon به معنی ارابه ی دسته ی موزیک سیار است که در کارناوال ها و رژه ها میان جمعیت حرکت میکند؛ اما، معنای اصطلاحی ِ on the bandwagon که بیشتر با g ...
تن باله آبی
در محدوده ی قابلِ شنیدن.
حراج فوق العاده
جاساز کردن
دوستان، سریال قصه های جزیره، به انگلیسی اسمش: Road to Avonlea بود که به معنی: در راهِ آوِنلی معنی میده که به صورتِ قصه های جزیره ترجمه شده است.
هر کَس
ناملموس
To become failure یعنی: آدم یا چیزِ ناموفق شدن
مثلاً: a b در این مثال، a و b عَمَلوند هستند و عملِ جمع، عملگر است. معادل انگلیسی شون: عملوند = operand عملگر = operator
یکتاپرست
به هر فعلی که ing اضافه کنیم میگن: مثلاً: Live به معنی زندگی کردن، present participle داره و Living هست. مثال های دیگه: Go - - > going Care - - > ...
سهل انگار
مرتب ( قید )
مربوط بودن به
تشخیصِ یک یا چند چیز از بین دو یا چند مورد
جذاب
شخص جذاب ( از لحاظ جنسی )
همسو
کشمَکش
Stupid
بدگویی کردن، مترادف با abuse و همچنین malign
بی کلاس و پُشت کوهی، عقب افتاده
غرق شدن در چیزی هم معنی میده
از این طرف به آن طرف ( با بار معنایی منفی ) مثلاً: The bureau was so big, and he was sent from pillar to post to get to the desired office. اداره ...
همون ferry در معنای قایقی مسافربری یا باربری ( عموماً مسافربری ) که در رودخانه حرکت میکند.
آدم مرموز ولی پوچ
به چشمک زدنِ تصویر در صفحه نمایش هم گفته میشه
این کلمه متضاد typical است.