پیشنهاد‌های مدرس سه زبان و مترجم (٣٢٤)

بازدید
٤٠٣
تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

To put on layers یعنی: چندین لباس را روی هم پوشیدن ( به منظور گرم تر شدن )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

وقتی به زبانی که بهش زیاد مسلط نیستیم و موقعی که حین تکلم سکوت میکنیم؛ به اون سکوت کردن to clam upمیگن.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کنایه از شخصِ خیلی استوار و مقاوم

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نمک پاش

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

به پا شدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( ناگهان و به سرعت ) به عقب رفتن یا برگشت کردن ( بیشتر در جنگ )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Intransitive and transitive verb

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نه از. وقتی این عبارت در ابتدای جمله میاد، دقیقاً جمله ی حال کامل ( یا ماضی نقلی ) رو میسازه با این تفاوت که جمله با تأکید است. مثلاً: Not since I ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

کمک کننده

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مصدر محض. مثلاً: Don't pay ==> not pay To go ==> go

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زنگ مدرسه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

عامل مُد

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پذیرفتن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

پشت کسی رو خالی کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به نمایش گذاشتن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سخن فریبنده

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

To wheedle money out of somebody = با چاپلوسی و یا به زور پول از کسی گرفتن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

Before our eyes = جلوی چشمِ ما

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چراگاه ها

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

درگیر شدن با موضوعی به معنای وارد شدن به حوزه ی کاری به خصوصی.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

به صورت پرسشی به معنیِ "میدونی؟" استفاده میشه.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

On time = درست سر وقت In time = قبل از وقتِ مقرر Late = دیر

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

گُل کردن هم معنی میده

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

به عنوان مترادف این کلمه میشه philanthropy رو در نظر داشت.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معلوم و مشخص

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

خوش بین باش!

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

Wind up in منتهی شدن به

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مخالفت

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

فردِ دنیا ندیده

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

با تقوی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

برمَلا شده

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Salubrious marriage = ازدواج سالم و موفق

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال زدنی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متنِ نوشته شده ی صدایِ انسان

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To expel

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

فی البداهه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

Hold up یعنی مانع ایجاد کردن Traffic یعنی آمد و شُد در کل به معنی ترافیک ایجاد کردن است.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

هر چیزی که دادنی باشه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ستیزه کار

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

معالجه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

X featuring y همخوانیِ X با y

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

مدتی پیش

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یکی از دوستان، به نام learner اگه اشتباه نکنم، خوب گفتن👏 من میخوام تکمیلش کنم: Jump در اینجا به معنی پیشی گرفتن هست؛ پیشی گرفتن از صدای شلیکِ تفنگ، ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مناسب بودن برای داخلِ چیزی مثلاً: این سیم در داخل این محل جای میگیرد. . The wire goes in here

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عامیانه ⬅️ دنبال داستان گشتن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

آزرده خاطر شده

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نقض کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

I 《used to》 all do my homework by the time I completely took off my clothes at age of 7 - 8, when I arrived home from school. من وقتی ۸ - ۷ سالَم ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تحریک

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

جایگاه