پیشنهادهای سید ایمان علیزاده (گچساران) (٩٠)
Chill out= relax=come down= take it easy
Cross my heart به جان خودم اینو در جواب You don't say ( نه بابا ) میتونیم بگیم
نه بابا در جوابش میتونیم بگیم Cross my heart ب جون خودم
از مرحله پرت بودن
let sleeping doogs lie شر درست نکن
brave girl
مشابه ، همانند ، شبیه به هم Are they the same? ایا آنها شبیه هم هستند؟
Junction سه راهی crossroad چهار راه
معلوم شد All af a suden the phone starts ring And it's turns out itsmy mother ناگهان تلفن شروع ب زنگ زدن کرد و معلوم شد ک مادرمِ
Part peeve نقطه ضعف It's my begest pet peeve این بزرگترین نقطه ضعفمه
خیس عرق شدم
Don't sweat it نگران نباش، خودتو نگرانش نکن، خودتو درگیرش نکن، راجبش به خودت سخت نگیر. تلفظ امریکن :دُن سُّوِدِد Tتوdon't را بهتره نخوانید اینجوری ...
وقتی دو نفر کاپل میرن بیرون و یکی دیگه رو هم با خودشون ( تک و تنها ) میبرن که یا خودشون راحت باشن یا اون تنها نباشه به این شرایط اون نفر سوم میگن ( چ ...
چپ چپ نگاه کردن به
چپ چپ نگاه نکن
Light hearted آسان گیر Quite light hearted بسیار آسان گیر . بسیار جدی
Seek for مترصدِ در صدد بودنSeek for opportunities در صددر فرصتها
خسته و کوفته Quite Drained out کاملا خسته و کوفته
مترادف است با Fed up کلافه کننده
علاقه شدید
دوست دارم
بطور هزیان گونه / گمراه کننده
Make up یعنی آشتی کردن ?she really wants to make up او واقعا میخواد آشتی کنه؟ Make up تصمیم گرفتن Make up your mind تصمیمت را بگیر و . . . . .
Take trip Make journey navigate هر سه بمعنی سفر کردن
سرو کار داشتن مواجه شدن برخورد کردن
فضولی موقوف
to have a great time; to have a lot of fun.
خوش گذشتن
وقت گذراندن ( بدون انجام کاری )
وِل گشتن ، ولگردی،
سرزده سرزده و بدون اطلاع قبلی دیدار کوتاهی با کسی کردن
دپرس بودن to be depressed = to feel sad
باب میل کسی
Got it گرفتمش مثال Are you get it? گرفتیش؟ I've got it گرفتمش
به عمل کار برآید به سخندانی نیست
سرپرستی میشود
سَرِ کیسه را شل کردن عامیانه خودمان میگیم باید بِصُرفی یا میگن باید بیاده شی ( از نظر مالی ) یعنی پول شل کنی
کارت عالی بود Good job Good work
تعریف و تمجید کردن تحسین کردن
در موقعیت خطرناک قرار گرفتن در وضعیت قرمز بودن
یه سرو گردن بالاتر یا far superior to خیلی بهتر از
Very jealous of another person حسادت کردن زیادی به کسی
to enter a profession ورود به یک حرفه Go into law وارد حرفه حقوق /قانون شدن مثال you should consider going into psychology
دیوانه کردن کسی به ستوه آوردن کسی He drives me crazy اون من و دیونه میکنه to annoy someone very muc زیاد آزار دادن کسی
مترادف با interrupt حرف کسی را قطع کردن و interfere مداخله کردن. دخالت کردن. فضولی کردن
فکر چیزی را نکردن ترک کردن هر گونه افکار در مورد چیزی فکر چیزی را از کله بیرون کردن. برای بیان اینکه کسی حتی نباید فکر چیزی را بکنه چه برسه به اون ...
اجازه دسترسی کنسولگری به کسی
اجازه دسترسی کنسولی به کسی دادن
خواستار بازگشت فوری To demand Sb immediately return خواستار بازگشت فوری کسی