پیشنهاد‌های علیرضاایرانیان (٦٦١)

بازدید
٧٠٩
تاریخ
١٥ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

خبر دروغ، شایعه بی اساس و به دروغ به چیزی شاخ و برگ دادن.

تاریخ
١٥ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

آدم چلاس و شکم دله که به هر خوراکی ناخونک میزند.

تاریخ
١٥ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

کلمه توهین آمیز خطاب به پیر سالخورده. معادل زپرتی و زهوار در رفته.

تاریخ
١٥ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

چلاس در فرهنگ عامیانه معادل همون ( خاله هوسک و شکم دله ) هست. کسی که از هرچیز خوردنی می خواهد بخورد، که به هر چیز خوردنی ناخنک زند.

تاریخ
١٥ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

در فرهنگ عامیانه معادل کلانتر محله. بزرگ و کلانتر محل یا رئیس لوطیان محلّه که در کارهای عمومی از او نظر خواهند و دستورش را اجرا کنند.

پیشنهاد
٠

تن تنانی. حلوای تن تنانی. لن ترانی درسته که به مرور در گویش تغییر کرده. اشاره به چیزی کمیاب که کمتر کسی اونو دیده یا تجربه کرده. حلوای تن تنانی. ت ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تن تنانی. حلوای تن تنانی. لن ترانی درسته که به مرور در گویش تغییر کرده. اشاره به چیزی کمیاب که کمتر کسی اونو دیده یا تجربه کرده. حلوای تن تنانی. ت ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

زُپِمان zopem�n قرض، وام، بدهی، دِین

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

زَبار zab�r نام کوهی در ری که رودخانه ی درجیک از آن سرچشمه می گیرد و خانه ی پدر زرتشت کنار این رود بوده است.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

زایاکیْه z�y�kih استعلام، استفسار، استفتا.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

زاز دراییتَن= z�z dr�yitan ژاژ خاییدن، بیهوده گویی کردن، بصورت عامیانه تر یعنی حرف مفت زدن.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

زارِن z�ren برادر وَلگاش شاه ساسانی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٥

زادیشنیْه z�dishnih التماس، استدعا، استغاثه، دعا، زاری، تضرع.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٤

زاتِنیتار z�tenit�r پدر و مادر، والدین

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

زاتَن z�tan زادن، زاییدن، به دنیا آوردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

زاتَک z�tak فرزند، اولاد، بچه، زاده شده

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٦

حجی وَ رِحجی. کسانی که فخر به این کند که سلسله اجداد ما همه حاجی بودند و رفتن مکّه را مایه اعتبار و افتخار کنند ولیکن به قدر خر عیسی هم کمال نفسانی و ...

پیشنهاد
٥

نجیم و نجیم زاده. به اصطلاحات اصفهانی ها عموم شاهزادگان و نوّابهای صفوی و نادری و شاهرخی و ساداتی که فقط نسب را کمال دانند و به این جهت بر مردم مزیدت ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٤

یلْ کَسَن. سرهنگانِ پیرِ مُنحنی از توپخانه و قورخانه و غیره که از فرط هِرَم [=پیری] قوّه حرکت نداشته باشد لیکن هنوز به شرارتِ باطنی مقطور و منقمر باش ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٤

مویز پی سُک . زن هایی که صاحب قبیله یا عشیره و اقوام زیاد باشد و همه روزه از مال شوهرش آنها را مهمان کند و دایماً در تکلّفاتِ آمد و شد آنها باشد.

پیشنهاد
٥

مترسک سرِ خربوزه. فرّاشان و گماشتگان جدیدی که مأمور کارهای بزرگ نمایند و ابداً بصیرت در انجام آن کار نداشته باشد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٤

قُوزولی مُزولَی . معادل ریزه میزه. اطفالی که از بی مئوونگی[بی مئونتی] مادرشان کم شیر شوند و به بی شیری و سختی بزرگ شوند و همچنین بعد از رضاع و ایامِ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٥

جبر تاریخی ( Determinism ) اعتقاد به این که تاریخ به وسیله ی جبر یا شرایطی غیر از انگیزه ها و آزادی های فردی شکل می گیرد، ممکن است سابقه در دیدگاه سن ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

زات سْپَرَم z�t sparam نام مَتیانی ( = کتابی ) است با 19000 واژه به زبان پهلوی که آن را زادسپرم، موبد سیرجانی در سده ی نهم ژانگاسی ( = میلادی ) نوش ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

زاتان z�t�n زاده شدگان

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

هُمرُک از قبیل مشهدی رحیم کَن کَن و هر کس به این نمره درآید و این شکل آدم را درجنمِ طیورش که ببری شکل هما را دارد و در عالم سَبُعی هیئت گرگ دارد. و ا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

قوِلدِنگ صاحب هیکل و ریشی که به ناخوشی اُبنه مبتلا باشد.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

آنکه لباس های خوب قیمتی زیاد دارد و می پوشد؛ لیکن از لباس هنر و معرفت و کمالات عاری باشد و در حقیقت آبرو را و شخصیت را فقط به لباس و اسباب های خوب دا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آنکه پاک نظر نباشد و به خانه بزرگانی که محرم است به هر کس برسد در خفیه بند کند خواه کنارِ بزم یا دالان و مبال باشد خواه دَمِ طویله یا حمّام یا گُلخن ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

رژیم کهن ( Ancien regime ) نظام قدیم فرانسه. این اصطلاح برای تشریح اوضاع سیاسی و اجتماعی فرانسه قبل از انقلاب کبیر ( ۱۷۸۹ م. ) یا دوران ابسلوتیسم به ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

یر واقعی ( Counter – factual ) فرض کردن امری بر مبنای آن چه در صورت عدم وجود یک علت کلیدی یا شرایط ویژه ممکن است رخ دهد و یا رخ ندهد و یا پی آمد رخدا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ناکرونیسم ( Anachronism ) خارج شدن از ادراک مبتنی بر تاریخ و معیارهای بیگانه با یک دوره یا فرهنگ. بیشتر کاربرد این واژه در مورد عدم رعایت اصل توالی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

ابسلوتیسم ( Absolutism ) در نظر و عمل به معنای رهایی قدرت دولت از هر قید و شرطی است. این اصطلاح به ویژه مربوط به پادشاهان اروپایی از قرن شانزدهم تا ه ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مکتب آنالیز . ( Annales School ) روی کردی است در مطالعات تاریخی، و نام آن ماخوذ است از سالنامه ای با عنوان Annales d'histories economique et sociale. ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

زابزِبا. z�bzeb� آفتاب، خورشید

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خحّه قُلوچه زن های خنجرگذارِ بی باک که چند شوهر کرده باشند و شوهرها را عمداً سوزانده باشند و به هوای چند شوهر دیگر هم باشند.

پیشنهاد
٤

کنایه به کسانی که همّتشان جز به مال اموات خوردن مقصور نیست بوی حلوا اگر از سمت جهنّم شنوند فی المثل تا درک الاسفل از آن شوق روند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

زَئینی گاو zaini g�v نام یکی از نیاکان زهاک ( نادرست: ضحاک )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

zairich نام دیوی از پیروان اهریمن

پیشنهاد
٤

شپش لحاف کُهنه کنایه به فرّاشان و عمله حضور و نقاره خانه و صندوق خانه و سایر بیوتات که با تمکّن مالی از کثرت حرص در سن پیری هم در دوندگی است و آسوده ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

کمختهیعنی ساله و کنایه به زن های سطبر پوستِ کُلُفت هیکلِ درشت اعضای پیر که مدّعی نزاکت شوند و شوهر نازک پوست طلب اند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

قُدِرمُه . دامادهای کلّه خرِ گُنده هیکلِ قوی بنیه که دچار عروس های کوچکِ ضعیف البنیه شوند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

شاقول یا ریسمان بنایی. metmar مطمر

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٤

فیس و افاده ی ناهنجار و مشمئز کننده.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

قِرغُو یعنی قورتی و غرابهای اهل دهات را می گویند که به بستگی یکی از اهل شهر قباهای سجاف قصب و ملبوس خارج از زی رعیتی بپوشد.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

دُو دُور فُوطک . اسباب های خوب نفیس فرنگی را عموماً و اسباب های خرّازی و ساعت های کار مکُب را گویند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

ذُقَره کنایه از اشخاصی که کُلجه و خرقه های سنجاب و خز را محض تعلّقْ سال های سال نگه دارد و هرساله دمش را نو کند و محض اظهار اعتبار بپوشد و بطونش هیچ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٤

بزرگی که ملبوسش در میان عمله و اَکَله اش امتیازی نداشته باشد و این عمل را شکسته نفسی بداند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

بی بندوبار، بی نظم، قذر، لچر، نامرتب، نامنظم، ولنگار، یالانچی

پیشنهاد
٣

شخصی که خرج کند و زحمت های زیاد کشد برای وصول به کاری و سودش را دیگری ببرد.