پیشنهاد‌های علیرضاایرانیان (٦٧٢)

بازدید
١,١٧٦
تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٢

خُمبه: این کلمه شکسته شده ی کلمه خمره هست و نوعی توهین به فرد چاق معادل کلمات خیکی. گامبو. خامبو.

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
١

خامبو به معنی چاق هست معادل گامبو و خیکی

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
١

تَرتِلو tartelo ترتلو به معنی خیس هست زیر بارون ترتلو شده بود اومد نشست رو مبل همه جا رو ترتلو کرد. این واژه در گویش ها خیلی رایج هست. مادرها به بچه ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٣

چُغُلی به معنی فضله پرنده هست به معنی غیبت کردن و گزارش هم هست در کتب لغت: گناه نهفته کسی را به آنکس که جزا تواند داد بقصد ایذاء گفتن در گویش عامیانه ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٣

زازرون تِریا z�zruntery� پرنده

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٣

زازرونتِریا z�zruntery� واژه پهلوی به معنی پرنده

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٥

تخرمه درسته که در گویش عامیانه به غلط تخلمه گفته میشه یعنی شل و وارفته

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٢

کلمه تخرمه در اکثر شهرهای ایران بکار میره به معنی شل و وارفته اگر چه اغلب بصورت غلط تخلمه تلفظ میشه مثلا به آدم دست و پا چلفتی تخرمه گفته میشه . همین ...

پیشنهاد
٧

سنگ را بستن و سگ را آزاد گذاشتن. کنایه از وارونه حرف زدن یا کاری کردن و معادل ( شیپور را از سمت گشادش زدن ) سعدی اینگونه گفته سنگ را بسته اند و سگ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٧

فحش تو پاکتی. اصطلاحی عامیانه و کوچه بازاری به کسی که به ظاهر ستایش میکند ولی قصدش تمسخر و نیش زدن است.

پیشنهاد
٦

پیکان ما از ژیانی اگزز نداشت. ضرب المثلی عامیانه معادل ( خر ما از کرگی دم نداشت )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

خبر دروغ، شایعه بی اساس و به دروغ به چیزی شاخ و برگ دادن.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

آدم چلاس و شکم دله که به هر خوراکی ناخونک میزند.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

کلمه توهین آمیز خطاب به پیر سالخورده. معادل زپرتی و زهوار در رفته.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

چلاس در فرهنگ عامیانه معادل همون ( خاله هوسک و شکم دله ) هست. کسی که از هرچیز خوردنی می خواهد بخورد، که به هر چیز خوردنی ناخنک زند.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

در فرهنگ عامیانه معادل کلانتر محله. بزرگ و کلانتر محل یا رئیس لوطیان محلّه که در کارهای عمومی از او نظر خواهند و دستورش را اجرا کنند.

پیشنهاد
٥

تن تنانی. حلوای تن تنانی. لن ترانی درسته که به مرور در گویش تغییر کرده. اشاره به چیزی کمیاب که کمتر کسی اونو دیده یا تجربه کرده. حلوای تن تنانی. ت ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

تن تنانی. حلوای تن تنانی. لن ترانی درسته که به مرور در گویش تغییر کرده. اشاره به چیزی کمیاب که کمتر کسی اونو دیده یا تجربه کرده. حلوای تن تنانی. ت ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥

زُپِمان zopem�n قرض، وام، بدهی، دِین

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥

زَبار zab�r نام کوهی در ری که رودخانه ی درجیک از آن سرچشمه می گیرد و خانه ی پدر زرتشت کنار این رود بوده است.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥

زایاکیْه z�y�kih استعلام، استفسار، استفتا.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥

زاز دراییتَن= z�z dr�yitan ژاژ خاییدن، بیهوده گویی کردن، بصورت عامیانه تر یعنی حرف مفت زدن.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٤

زارِن z�ren برادر وَلگاش شاه ساسانی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٧

زادیشنیْه z�dishnih التماس، استدعا، استغاثه، دعا، زاری، تضرع.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥

زاتِنیتار z�tenit�r پدر و مادر، والدین

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥

زاتَن z�tan زادن، زاییدن، به دنیا آوردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

زاتَک z�tak فرزند، اولاد، بچه، زاده شده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٦

حجی وَ رِحجی. کسانی که فخر به این کند که سلسله اجداد ما همه حاجی بودند و رفتن مکّه را مایه اعتبار و افتخار کنند ولیکن به قدر خر عیسی هم کمال نفسانی و ...

پیشنهاد
٦

نجیم و نجیم زاده. به اصطلاحات اصفهانی ها عموم شاهزادگان و نوّابهای صفوی و نادری و شاهرخی و ساداتی که فقط نسب را کمال دانند و به این جهت بر مردم مزیدت ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥

یلْ کَسَن. سرهنگانِ پیرِ مُنحنی از توپخانه و قورخانه و غیره که از فرط هِرَم [=پیری] قوّه حرکت نداشته باشد لیکن هنوز به شرارتِ باطنی مقطور و منقمر باش ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥

مویز پی سُک . زن هایی که صاحب قبیله یا عشیره و اقوام زیاد باشد و همه روزه از مال شوهرش آنها را مهمان کند و دایماً در تکلّفاتِ آمد و شد آنها باشد.

پیشنهاد
٧

مترسک سرِ خربوزه. فرّاشان و گماشتگان جدیدی که مأمور کارهای بزرگ نمایند و ابداً بصیرت در انجام آن کار نداشته باشد

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥

قُوزولی مُزولَی . معادل ریزه میزه. اطفالی که از بی مئوونگی[بی مئونتی] مادرشان کم شیر شوند و به بی شیری و سختی بزرگ شوند و همچنین بعد از رضاع و ایامِ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥

جبر تاریخی ( Determinism ) اعتقاد به این که تاریخ به وسیله ی جبر یا شرایطی غیر از انگیزه ها و آزادی های فردی شکل می گیرد، ممکن است سابقه در دیدگاه سن ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥

زات سْپَرَم z�t sparam نام مَتیانی ( = کتابی ) است با 19000 واژه به زبان پهلوی که آن را زادسپرم، موبد سیرجانی در سده ی نهم ژانگاسی ( = میلادی ) نوش ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

زاتان z�t�n زاده شدگان

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥

هُمرُک از قبیل مشهدی رحیم کَن کَن و هر کس به این نمره درآید و این شکل آدم را درجنمِ طیورش که ببری شکل هما را دارد و در عالم سَبُعی هیئت گرگ دارد. و ا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥

قوِلدِنگ صاحب هیکل و ریشی که به ناخوشی اُبنه مبتلا باشد.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥

آنکه لباس های خوب قیمتی زیاد دارد و می پوشد؛ لیکن از لباس هنر و معرفت و کمالات عاری باشد و در حقیقت آبرو را و شخصیت را فقط به لباس و اسباب های خوب دا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

آنکه پاک نظر نباشد و به خانه بزرگانی که محرم است به هر کس برسد در خفیه بند کند خواه کنارِ بزم یا دالان و مبال باشد خواه دَمِ طویله یا حمّام یا گُلخن ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٤

رژیم کهن ( Ancien regime ) نظام قدیم فرانسه. این اصطلاح برای تشریح اوضاع سیاسی و اجتماعی فرانسه قبل از انقلاب کبیر ( ۱۷۸۹ م. ) یا دوران ابسلوتیسم به ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٤

یر واقعی ( Counter – factual ) فرض کردن امری بر مبنای آن چه در صورت عدم وجود یک علت کلیدی یا شرایط ویژه ممکن است رخ دهد و یا رخ ندهد و یا پی آمد رخدا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

ناکرونیسم ( Anachronism ) خارج شدن از ادراک مبتنی بر تاریخ و معیارهای بیگانه با یک دوره یا فرهنگ. بیشتر کاربرد این واژه در مورد عدم رعایت اصل توالی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥

ابسلوتیسم ( Absolutism ) در نظر و عمل به معنای رهایی قدرت دولت از هر قید و شرطی است. این اصطلاح به ویژه مربوط به پادشاهان اروپایی از قرن شانزدهم تا ه ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

مکتب آنالیز . ( Annales School ) روی کردی است در مطالعات تاریخی، و نام آن ماخوذ است از سالنامه ای با عنوان Annales d'histories economique et sociale. ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

زابزِبا. z�bzeb� آفتاب، خورشید

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

خحّه قُلوچه زن های خنجرگذارِ بی باک که چند شوهر کرده باشند و شوهرها را عمداً سوزانده باشند و به هوای چند شوهر دیگر هم باشند.

پیشنهاد
٥

کنایه به کسانی که همّتشان جز به مال اموات خوردن مقصور نیست بوی حلوا اگر از سمت جهنّم شنوند فی المثل تا درک الاسفل از آن شوق روند.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥

زَئینی گاو zaini g�v نام یکی از نیاکان زهاک ( نادرست: ضحاک )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

zairich نام دیوی از پیروان اهریمن