پیشنهاد‌های علی اکبر منصوری (١,٣٠٦)

بازدید
٩٨٨
پیشنهاد
٥

اوباما چندمین رئیس جمهور آمریکا ست? ( یکی از روش های ساختاری برای سوالی کردن ordinal number یا همان' چندمین' خودمون در فارسی ) البته متاسفانه یک ساخت ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دادم موهامو کوتاه کردند. منظور این نیست که خودش موهاشو کوتاه کرده. چون در اینصورت به این شکل نوشته میشد I cut my hair

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

دوچرخه ام به سرقت رفته، دزدیده شده! I had my bike stolen= my bike was stolen ( ساختار جملات سببی یا causative )

پیشنهاد
١٥

اصطلاح ) 1 - پدال گاز ( اتومبیل ) را ته فشار دادن، ( برای بالا بردن سرعت و یا مسافرت ) 2 - حداکثر تلاش را کردن، تمام انرژی و جدیت را برای انجام کاری ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤٠

گرسنه ( صفت )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

1 - چپاندن چیزی یا کسی در یک جای محدود و از قبل پر شده. 2 - از انجام کاری دست برداشتن 3 - استفاده از چیزی را برای همیشه کنار گذاشتن 4 - جذب مخاطب برا ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

1 - چمدان را بستن! تمام وسایلت را جمع و جور کردن و داخل چمدان گذاشتن! مثال: I'm going to pack my things up to go home من دارم وسایلم را جمع میکنم ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

چمدان را بستن! جمع و جور کردن همه وسایلت باهم و داخل یک چمدان گذاشتن. I am about to pack up my things and go home من تقریبا دارم چمدونم را می بندم ...

پیشنهاد
٤٣

پیش گویی خود انجام، یا پیش گویی محقق کننده! نوعی پیش گویی که پس از آنکه اعلام میشود خودش شرایطی را ایجاد می کند که باعث میشود همان پیش گویی به حقیقت ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

دایره لغات، دایره واژگان

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

دایره لغات خودتان را افزایش دهید.

پیشنهاد
٥

یک اصطلاح است ) که مترادف That's one way to put it است و دقیقا به یک مفهوم هستند یعنی: اینطور هم میشه گفت! اینجوری هم میشه گفت! ( برای درک بهتر و توض ...

پیشنهاد
٧

یک اصطلاح است ) یعنی، اینجوری هم میشه گفت! اینطور هم میشه گفت! ( منظور اینست که این ایده و عقیده شماست و ایده های زیادی هست در مورد آنچه که شما بیان ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤

تدارک دیدن، به روی صحنه آوردن یا بردن ( اثر هنری مثل تئاتر، موسیقی و. . . ) She's mounted a theatrical production in the central theatre Hall او یک ...

پیشنهاد
٤

برای درک بهتر ، برای درک عمیق تر /بیشتر

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

اصطلاح عامیانه مجازی ) - اهداف تیم، دار و دسته دوستان! - رویای بر و بچ، مطلوب دوستان! - در بعضی موارد به معنی عالیه، خیلی خوب، awesome، مورد علاق ...

پیشنهاد
٢

صفحه کیلومتر شمار دیجیتال یا الکترونیکی اتوموبیل که به digital instrument cluster و digital dash هم معروف است

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

صفحه کیلومتر شمار دیجیتال اتوموبیل!

پیشنهاد
٢

صفحه کیلومتر شمار دیجیتال اتوموبیل

پیشنهاد
٣

صفحه کیلومتر شمار دیجیتالی در اتوموبیل که electronic instrument panel و همچنین digital dash هم گفته میشود!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨

بفهم که چی میگی، حالیت باشه که چی داری میگی، توجه کن به آنچه که میگویی. Are you listening to yourself? متوجهی که چی داری میگی?

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٣

خدای ناکرده!، خدا نکند!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤

God forbid، خدای ناکرده، خدا نکند!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

ضد حال، حالگیر، you are a wet blanket guy تو یک آدم ضد حالی! ( اصطلاح a wet blanket برای افراد دمق و افسرده ای بکار میرود که خوشی و شادی دیگران را نی ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

تو یک آدم ضد حالی a wet blanket guy

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

Buzzkill , ضد حال

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

چه عجب از این طرفا ! مشتاق دیدار!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

1 - از زیر کاری در رفتن، با بهانه و عذر از انجام کاری اجتناب کردن، 2 - از یک عادت یا فعالیت روزمره دست برداشتن ( مثال1 - I think her backache was jus ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

شروع یک رابطه عاشقانه she got together with Paul two years ago او دو سال پیش با پال رابطه عاشقانه اش را شروع کرد!

پیشنهاد
٩

با کسی رابطه رومانتیک یا عاشقانه شروع کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

1 - دیروقت بودن it's getting on, we would better be going دیروقت هست، بهتره که برویم 2 - پیرشدن he's getting on اون داره پیر میشه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

تقریبا، حدودا he must be getting on for 80 now اون الان باید حدودا 80 ساله باشد

پیشنهاد
٦١

لم کاری یا چیزی را فراگرفتن، قلق چیزی را پیدا کردن، اسلوب کاری را یاد گرفتن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧٢

حرف خود را به کرسی نشاندن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

پیشرفت کردن،

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

برتری یافتن، پیروز شدن ، غلبه کردن ، پیشی گرفتن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

دست بالا را گرفتن، تفوق یافتن، پیشی جستن، برتری پیدا کردن، بر کسی یا چیزی غالب شدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٩

قاطی کردن، گیج شدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

عقیده من اینه که، اظهار نظر من اینست که، رک و راست باید بگم که، نقطه نظر من این است که، I thought I'd just throw in my two cents worth فکر کردم که فق ...

پیشنهاد
١٠

نظر و ایده خود را در مورد مساله ای دادن، اظهار نظر کردن در مورد چیزی، I tried to put my two cents at the meeting but nobody would listen to me. من ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

یک اصطلاح ) وقتی که میخواهید حقیقتی را بگوئید ولی ممکن است که زیاد محترمانه به نظر نیاد از این اصطلاح استفاده میشود، مثال let me put it this way, he ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

زمان استراحت کوتاه، زمان خارج شدن از فعالیت ورزشی یا کار برای استراحت کوتاه مدت

پیشنهاد
٥

آزادی در جسارت نهفته است، آزادی در جسارت قرار دارد.

پیشنهاد
٧

فکر نمیکنم که این عشق باشه، بیشتر هوسه ( تا عشق )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

مهمونی فوق العاده، جشن بزرگ That party was a banger اون مهمونی یک مهمونی فوق العاده بود! 2 - آتش بازی کوچک ترتیب داده شده با صدای بلند بیشتر برای بچه ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

بخشی از پول را کف رفتن یا برای خود برداشتن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

به معنای have a sex هم کاربرد دارد البته بستگی به context دارد.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

ممکنه من هم سوار کنید? البته این اصطلاح زیاد کاربرد ندارد و بیشتر بصورت with خواهد بود تا from ولی همین معنا را می رساند در ضمن ride from you به معنا ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

عامیانه ) همان even steven است که گاهی بدین شکل نوشته میشود یعنی برابر، سه دانگ سه دانگ، یر به یر، مساوی ، نه من نه تو، سر به سر

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٦

برابر، مساوی، سه دانگ سه دانگ، سر به سر، یر به یر، نه من نه تو ( even stephen ) هم به همین معناست.