پیشنهاد‌های علی اکبر منصوری (١,٣٠٦)

بازدید
٩٩٣
پیشنهاد
٣٥

با یک دید واقع بینانه به قضایا نگاه کردن، با دیدی بازتر ( بدون غرض، بیطرفانه ) به قضایا نگاه کردن.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

حاضر جواب

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٦

دموده شدن، رو به زوال رفتن، از مد افتادن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١٥

فرصت از دست دادن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

مسافت نزدیک، فاصله کم، فاصله نزدیک به چیزی ( منظور شاید حداکثر فاصله ای باشد که یک نفر میتواند سنگی را با دست پرتاب کند ولی مفهوم آن اشاره به یک فاصل ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

باعث ناراحتی یا آزرده خاطر شدن ( کسی ) I didn't mean to cause offence to you منظورم این نبود که شما را برنجانم.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

باعث آزرده خاطر شدن، باعث رنجش خاطر شدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

ناراحت کردن یا رنجاندن ( کسی )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

رنجیده شدن، ناراحت شدن از ( کسی یا چیزی )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

نام یک مدرسه ای برای یادگیری جادوگری ( در سریال هری پاتر )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

اعتقادتان ( باورتان ، ایمانتان ) را از دست ندهید!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

آدم خوش قلب و مورد اعتماد، انسان خوب

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

طلسم شده، مسحور شده، افسون شده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٧٠

صفت ) متعهد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

قوانین نانوشته مربوط به نحوه پوشش افراد ( در یک مکان خاص )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨٨

عرف پوشش ، منظور اینکه افراد در یک مکان خاص چه نوع پوششی داشته باشند مثلا در یک رستوران ، اداره و. . .

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

( پزشکی ) شوک: به مسدود شدن راه هوایی به هر علت بطوریکه شخص قادر به تنفس نباشد - احساس خفگی کردن ، شوکه شدن ، تکان خوردن - عامیانه ) از شدت هیجان و ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

صفت ) شوکه، عصبانی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

صفت ) احساساتی، شخصی که مغلوب احساسات شده - این کلمه قرض گرفته شده از Yiddish ( عبری ) می باشد و ریشه آن بر میگردد به کلمه farklemt که در زبان عبری ب ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨

دستخوش احساسات شدن! بغض گرفتن!مثال I choked up when I heard about the disaster بغضم گرفت وقتی که درمورد بحران شنیدم

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

اگر من بتوانم با افتخار در موردخودم صحبت کنم، اگر تعریف از خود نباشد، اگر حمل بر خودستایی نباشد.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

به جلو انداختن زمان یا تاریخ یک رویداد ( مثل جلسه، وقت ملاقات و. . . ) - تغییر دادن زمان با جلو بردن عقربه های ساعت درست عکس put back یعنی عقب بردن ع ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

ارائه دادن یا پیشنهاد کردن ( یک برنامه ، ایده و. . . )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

برگ دادن، رشد کردن If a tree puts forth leaves, it begins to grow

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

برگ دادن، رشد کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢١

تکان دادن، بهم زدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

گندمان، شهری در استان چهارمحال و بختیاری، در هشتاد کیلومتری شهرکرد و از توابع شهرستان بروجن به فاصله هجده کیلومتری از بروجن. در زمانهای قدیم گندمان ی ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

بسیار مشتاق بودن ( برای انجام کاری یا چیزی )

پیشنهاد
٧

بسیار مشتاق بودن به انجام کاری ( بخصوص چیزی که معمولا انجام نمی دهید ) People were falling over themselves to help her مردم خیلی مشتاق بودند که به او ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

برخوردکردن پا ( بصورت اتفاقی ) به چیزی و سقوط کردن، مثال ) She fell over the dog and broke her front teeth او اشتباها در اثر برخورد پایش به یک سگ، نق ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦١

سرازیر شدن ( در مورد آبشار ) - لبریز شدن ( مایعات ) - سقوط چیزی بر روی زمین یا کنار خودش ( مثلا ، کیک را اگر خیلی بلند درست کنند ممکن است که فرو بریز ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

در یک جنون آنی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

بغض گلو ( از شدت غم ) مثال ، I had a lump in my throat as I watched my brother get on the plane من درست لحظه تماشای سوار شدن برادرم به هواپیما، یک بغ ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

یک بغض در گلو گیر کرده، بغض داشتن ( از شدت ناراحتی )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

به شیوه ویلیام وردزورث ( شاعر معروف انگلیسی )

پیشنهاد
٥

یک نگرش یا رویکرد واقع بینانه داشتن ( نسبت به چیزی ) مثال She had a down to earth approach to life او یک نگرش واقع بینانه ای به زندگی داشت ( منظور ای ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

گرایش واقع بینانه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

یک مورداز چمدان یا بار و بنه مسافر. ( در فرودگاه ها منظور از این عبارت مواردی هستند که بعنوان بار مسافر اجازه ورود به کابین هواپیما را ندارند و به قس ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

اسم ) : بار، چمدان، توشه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

یک مورد شخصی ( در فرودگاه ها، منظور از این عبارت مواردی مثل کیف دستی، لپ تاپ، کوله پشتی کوچک و. . . که میتوانید همراه خودتان اگر مایل بودید و اجازه د ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

حالت رسمی تر از ( Have a seat )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠٤

بفرمائید بنشینید ( این عبارت نسبت به Take a seat دوستانه تر و محترمانه تر است )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧٠

1 - با میل خود از کاری عقب نشستن ( صرف نظر کردن ) ، اداره امور را به دیگری دادن ( برای فهم بهتر یک اتومبیل را در نظر بگیرید وقتی با اراده خودتان در ص ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

دسته چک

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

دفترچه بانکی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

متصدی ( کارمند ) مسوول باز کردن حساب در بانک

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٦

با من بیا ( پیش بیا، بیا جلو )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧٧

مسخره کننده، کسی که به شکل طعنه آمیز، دیگران را مسخره می کند - شکاک، بدبین، منفی باف - کسی که اهمیتی به دیگران نمی دهد و فقط به منافع خود اهمیت میدهد ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

تحقیرآمیز ، ریشخند کننده، استهزا کننده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

بصورت دکلمه خواندن، دکلمه کردن