پیشنهاد‌های علی اکبر منصوری (١,٣٠٦)

بازدید
٩٩٣
تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

ضرب المثل ) کسی که آورده میشود تا یک چیزی را با دقت معاینه کند A fresh pair of eyes است.

پیشنهاد
٦

ضرب المثل ) یعنی کسیکه تا چهل سالگی پخته نشود ( از نظر عقلی ) دیگه هرگز تا آخر عمرش نخواهد شد.

پیشنهاد
٧

ضرب المثل ) یعنی یک چیز خیلی دیر شده و خیلی کم است.

پیشنهاد
٦

ضرب المثل ) سگی که پارس میکند به ندرت گاز میگیرد. ) کنایه به شخصی که براحتی دیگران را تهدید می کند اغلب هیچ اقدامی نمیکند.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

Imp، مخفف Impression در پایین برگه های گزارشات پزشکی مثل ام آر ای و. . . به معنای اولین تصور، تشخیص ابتدایی، تشخیص احتمالی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

همه تلاشت را بکن، همه راه ها را برو

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

اصطلاح عامیانه ) آخ، آخ! تورو خدا نگاه کن!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

فوق العاده عالی، ( super - dope , super dope ) به اشکال فوق هم نوشته میشود که به همان مفهوم است

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥١

خفن، باحال، چشمگیر و عالی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤١

مشتاق بودن، علاقمند بودن I'm not crazy about the fabric من از اون پارچه خوشم نمیاد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧٥

نگاه کردن ( به ویترین مغازه ها ) مثال ، A: May I help you? B:I'm just browsing

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٧٥

( علیرغم اینکه همه میدانیم این کلمه به معنای ناخوش احوال، حال ندار و. . . ، بکار میرود ) این کلمه به معنای : عالی، باحال، خفن و خوب هم بکار برده می ش ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

اصطلاح عامیانه ) یعنی شما فوق العاده خوب هستید، شما بچه ها عالی هستید!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

گمشده برای همیشه، مفقود شده برای همیشه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧٦

به دو معنا میباشد 1 - برای تاکید بر جذاب بودن بیش از حد چیزی! مثال: It's drop - dead gorgeous فوق العاده زیباست. 2 - BrE ( عامیانه ) به شکل بی اد ...

پیشنهاد
٢٥

بیا فعلا خودمون را نگران آنچه که در آینده ممکنه اتفاق بیفتد نکنیم و اگر هم اتفاق افتاد باهاش کنار بیاییم.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

تو درد سر افتادن ، تو مخمصه افتادن،

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

گیج کردن، مبهوت کردن ، شگفت زده کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

گیج شدن، بهم ریختن ذهن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٤٧

مایع منی ( اصطلاح عامیانه پورنوگرافی )

پیشنهاد
١٧

کسی را برای انجام کاری اجبار کردن، ) you can't make me go تو نمی توانی مرا مجبور به رفتن کنی.

پیشنهاد
٥٢

کسی را برای انجام کاری سازماندهی کردن، به کار گرفتن، به خدمت گرفتن. مثال I had Reza cut my hair دادم رضا موهامو کوتاه کرد. بجای have میتوان از g ...

پیشنهاد
٤٢

کسی را برای انجام کاری متقاعد کردن، ( بجای get میتوان از have و make هم استفاده کرد منتهی اولا هم معنا کمی متفاوت خواهد شد و دوم اینکه در ساختار جمله ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

چه دورنمایی دارد! چه چشم اندازی داره!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

اصطلاح خودمانی ) Hit/press/push the panic button بیش از حد هیجان زده شدن، هول شدن، دستپاچه شدن، وحشت زده شدن! مثال: The coach isn't going to hit th ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

درست و دقیق، در زمان دقیق مشخص شده، درست به هدف

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢١

کسی را بطور کامل مطلع کردن از یک موضوعی ، I fill you in on the latest news من شما را بطور کامل از آخرین اخبار مطلع میکنم

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٧

اصطلاح، خودمانی چسبیدن ( برای نوشیدنی ها یا غذاها ) یعنی آن غذا یا نوشیدنی آن چیزی باشد که واقعا رضایت شما را تامین کند. مثال The cup of coffee hit t ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

جلوی رشد و پیشرفت چیزی را از آغاز گرفتن، گربه را دم حجله کشتن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨٥

علاوه بر معانی فوق: ( بر اساس دیکشنری لانگمن ) 1 - از مایه خرج کردن! I don't want to break into my savings unless I have to من نمیخوام از مایه/پس ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣١

بغیر از همه معانی فوق: اصطلاح آب بندی موتور وسایل نقلیه صفر کیلومتر I can't drive at high speed until I break this new car in من نمیتونم با سرعت بال ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

دویدن سریع به یک طرفی به منظور فرار کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

استعفا دادن، فرار کردن از ( موقعیتی، مکانی یا کسی ) ، بصورت تراشه درآوردن، جدا شدن از سازمان یا گروهی بخاطر نداشتن توافق

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

Remove a barrier or obstacle برداشتن یک مانع یا سد، ( مثال، He had to break down their opposition to his ideas او مجبور بود از سد مخالفت های آنها با ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

داروی بدون نسخه - به اختصار داروی OTC مثل قرص استامینوفن، سرماخوردگی و. . . که اغلب نیاز به نسخه پزشک ندارند

پیشنهاد
٦٨

عامیانه ) دقیق به هدف زدن ، دقیقا متوجه شدن ( علت بروز مساله ای یا بوجود آمدن موقعیتی )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٩

برنده شدن، درست به هدف زدن، موفق شدن مثال I nailed it درست به هدف زدم ( موفق شدم )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨

غیر رسمی ) کسی را عصبانی کردن، کسی را خیلی اذیت کردن، کسی را دیوانه کردن مثال، She's going to drive me nuts with her jealousy او با حسادتش مرا دیوانه ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

داغون شدن، از کار افتادن، از هم پاشیدن، آشفته و پریشان شدن از نظر عاطفی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

داغون شدن، از هم پاشیدن، پیر شدن یا از کار افتاده شدن ( معمولا بدنبال استفاده طولانی مدت ) - از نظر عاطفی ناراحت شدن ( مثال، He fell to pieces when h ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

غیر معمول، نا مرسوم، نا متعادل، کج ، نا بسامان، عجیب غریب

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

نا متعادل، کج، نا مرسوم، غیر معمول، عجیب غریب، نا بسامان

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

یه کمی سنگین، یه خورده سنگین

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

یه کمی کوچک، یه خورده کوچک

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

یک کمی بالا، یه خورده بالا ( مثال، Your temperature is on the high side دمای بدنت یه کمی بالاست ، یا تبت یه خورده بالاست )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

- درگیرشدن، جنگیدن ( با مشت ) ، رقابت کردن! - تنوع ایجاد کردن! - ارتباط برقرار کردن با مردم، معاشرت کردن! - انجام دادن کاری برای خوش گذراندن، لذت ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨

عجله کردن، سریعتر حرکت کردن - تغییر بزرگ ایجاد کردن ( به منظور پیشرفت در کاری ) - رقصیدن با ریتم آهنگ

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

جم و جور نشستن ( در ماشین یا. . . ) ، مدیریت زمان و مکان علی رغم تنگی جا یا زمان برای کسی یا برنامه ای. جا دادن برنامه ای ( بصورت فشرده ) بین برنامه ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥٨

به راه ورودی ( کوتاه و اختصاصی ) گفته میشود که از جاده عمومی جدا و به پارکینگ منزل ختم میشود، محوطه اختصاصی جلوی پارکینگ منزل

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

تکه کلام گلن کواگمایر ( شخصیت کارتونی در سریال مرد خانواده ) giggidy - giggidy