پیشنهاد‌های akamrahimi50@gmail.com (٣٣٧)

بازدید
٨٨
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

سرگرمی داداش، سردرگمی چه ربطی داره!؟

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

اشکال نداره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

کِیفور شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

اعمال کردن ( هنگامی که جریان دادگاه باشه و قاضی بخواد رای یا نظرشو با در نظر گرفتن یه مبلغ، موقعیت یا یه همچین چیزی اعمال کنه )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

دور شدن، گازشو گرفتن، ترک کردن ( جوری که سوار بر ماشین از مکان مورد نظر دور شده )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

دوستان وقتی میگه random women - random person - random guy و امثال این میتونین از "ناشناس" استفاده کنید. چون هدف از گفتن رندوم اینجا اینه که طرف رو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

تماس ویدیویی گوشی های آیفون به همدیگه رو فیس تایم می گن، تماس ویدیویی، تماس تصویری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

بیا بغلم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

( از لحاظ فکری ) ارتباط برقرار کردن با/ همزاد پنداری کردن با/ هم اندیش بودن با منبعش ترجمه یکی از دوستان هست برای relate to در همین سایت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

عصبی، ناراحت، خشمگین، کفری، مست حالا بعضی وقتا pissed به جای همون pissed off استفاده می شه.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

در حال خدمت، اعزام شده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

پیک ( یه پیک مشروب )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

واژه Expand میتونه به معنی سرمایه گذاری باشه و واقعا خیلی توی لغت نامه های انگلیسی به فارسی دنبالش گشتم پیداش نکردم، ولی سرچ کردم انگلیسیش رو دیدم که ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

این واژه به معنی بانک دار نیست. کسی که توی بانک کار میکنه بنکر میگن، کارمند بانک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

آقا hail به معنی متولد شده هم میاد!!! هواستون باشه دیوونه شدم تا معنیشو پیدا کردن خخخخ ( Hailed ) to live somewhere or to have come from there orig ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

مواجه شدن رو باید به عنوان یکی از معنی های این کلمه اضافه کنید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

ول گشتن، سرک کشیدن، گشتن، جستجو کردن، به دنبال چیزی بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

جلسه بازپرسی، جلسه محاکمه، جلسه دادرسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

بی اختیاری حاصل از مصرف قرص های روان گردان رو tweaking میگن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

اگه منظور نوشیدنی باشه، یخی، با یخ و یا تگری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

ابداع کردن، ابداع، ترفندی که you came up with یکی از معنی های نادرشه لطفا الکی دیس لایک نکنید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

وقتی یکی با dispatch مخاطب قرار داده شد، میتونه مرکز معنی بشه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

"اشاره کردن" هم می تونه به عنوان یکی از معنی های این واژه بیاد. he acknowledgd me too when he was there اون اونجا به ( وجود یا خضور ) من هم اشاره کر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

به سرپرستی گرفتن واقعا اینکه برای اداپشن حیوان و انسان از یک واژه مشترک استفاده میکنن، خیلی بده به فرزند خوندگی قبول کردن رو نمیشه برای حیوان نوشت. ب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

روشن کردن، آشکار ساختن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

تصمیم!

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

چه ربطی داشت؟ مدیر جان مردم بی خبر ممکنه این واژه رو سرچ کنن چرا به اینا تایید میدی؟ camgirl میشه باکره؟ یعنی دقیقا برعکسشه هر روز جلوی Cam که میشه C ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

سالم، بدون آسیب دیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

سر به سر کسی گذاشتن، گند زدن به چیزی یا وضعیتی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

برداشت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

و تلفط آن هم سکار هست ممد جون، نه اِسکار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

تمساح

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

احساس متقابل،

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

در مسابقاتی مانند برنده باش و میلیونر امریکا، به گزینه های کمک کننده مانند تماس با دوست، حذف دو گزینه، تغییر سوال و . . گفته میشه.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

ناحیه بی خطر، منطقه امن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

یه کار و زندگی پیدا کن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مزاحمت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

سختی و آسونی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مواد شوینده، مواد تمیزکننده، مواد ضدعفونی کننده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

معتاد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

hot fudge = سس شکلات

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

در میدان عملیات خیلی کم با این منظور میاد ولی ممکنه مورد استفاده باشه لطفا الکی دیسلایک نکنید. agent 47 in the field مامور 47 در میدان عملیات. . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

تگری، با یخ، یخی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

سالن استراحت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

فیبر دار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

عذر موجه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

تلاش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

مکالمه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

این واژه به معنی دخل و خرج نیست! این واژه به معنی خرج کردنه! معنی دخل و خرج میشه: Income and Expenses

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

paws میشه پنجه ( خرس، گربه و . . . )