junky

/ˈdʒəŋki//ˈdʒʌŋki/

معنی: بنجل، بی ارزش
معانی دیگر: بد

جمله های نمونه

1. The toilets are often used by junkies who leave their needles lying around on the floor.
[ترجمه گوگل]توالت ها اغلب توسط افراد معتاد استفاده می شود که سوزن های خود را روی زمین رها می کنند
[ترجمه ترگمان]توالت ها اغلب توسط junkies مورد استفاده قرار می گیرند که needles را روی زمین رها می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She was in no mood to take in the line of junkies on the second floor waiting for their fix.
[ترجمه گوگل]او هیچ حال و حوصله‌ای نداشت که در صف معتادان طبقه دوم قرار بگیرد که منتظر تعمیرشان بودند
[ترجمه ترگمان]او در حال حاضر تمایلی به شرکت در صف of در طبقه دوم که منتظر تعمیر آن ها بود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. As a result, newspaper junkies can make themselves bleary-eyed reading dailies from all around the country without leaving their chairs.
[ترجمه گوگل]در نتیجه، افراد معتاد روزنامه می‌توانند بدون ترک صندلی‌های خود، روزنامه‌های روزانه سراسر کشور را با چشمانی بی‌رحمانه بخوانند
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، معتادان به روزنامه می توانند با چشم های خواب آلود خود را از سراسر کشور دور بزنند بدون اینکه صندلی ها را ترک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is a dangerous part of town - there are thieves and junkies everywhere.
[ترجمه گوگل]این بخش خطرناکی از شهر است - همه جا دزد و معتاد وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اینجا بخش خطرناکی از شهر است - در همه جا دزدها و junkies وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mr. Jones has junky veins, and he really needs antibiotics.
[ترجمه گوگل]آقای جونز رگ های ناخواسته ای دارد و او واقعاً به آنتی بیوتیک نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]اقای جونز رگه ای junky داره و اون به آنتی بیوتیک نیاز داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Now I'm not talking about the junky chocolate bars you find in the candy counter.
[ترجمه گوگل]حالا من در مورد شکلات های بی ارزشی که در پیشخوان آب نبات پیدا می کنید صحبت نمی کنم
[ترجمه ترگمان]حالا درباره شکلات فروشی که توی پیشخوان آب نبات ها پیدا کردی حرف نمی زنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They make quite a score off that junky.
[ترجمه گوگل]آنها امتیاز زیادی از آن بی ارزش می کنند
[ترجمه ترگمان] اون آشغال رو حسابی جمع کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. "You would have to be a real adrenaline junky to buy a leveraged" volatility product, Mr. Tuttle says.
[ترجمه گوگل]آقای تاتل می‌گوید: «برای خرید یک محصول نوسانات دارای اهرم باید یک آدرنالین واقعی باشید »
[ترجمه ترگمان]آقای Tuttle می گوید: \"شما باید یک آدرنالین real واقعی برای خرید یک محصول\" volatility \" داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. What's the bartender's ring doing next to the dead junky?
[ترجمه گوگل]حلقه متصدی بار در کنار مرده آشغال چه می کند؟
[ترجمه ترگمان]حلقه فروشه کنار اون آشغال مرده چی کار می کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It mainly imports renewable resources industry scrap copper, aluminum, stainless steel, junky electrical machine.
[ترجمه گوگل]این شرکت عمدتاً ضایعات مس، آلومینیوم، فولاد ضد زنگ، ماشین آلات برقی ناخواسته صنعت منابع تجدیدپذیر را وارد می کند
[ترجمه ترگمان]این شرکت عمدتا صنایع منابع انرژی تجدیدپذیر، آلومینیوم، فولاد ضد زنگ و ماشین الکتریکی junky را وارد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بنجل (اسم)
junky, peddling

بی ارزش (صفت)
naught, null, trifling, trashy, brummagem, worthless, valueless, junky, worm-eaten, raffish, punk, fustian, no-par, picayune, picayunish, rubbishy, unvalued, waff

انگلیسی به انگلیسی

• (informal) drug addict, one who uses drugs; one who is addicted to or craves something; fan

پیشنهاد کاربران

Similar to “dopehead, ” this term refers to someone who is addicted to drugs, particularly heroin or other highly addictive substances. It is a derogatory term used to describe a person with a severe drug dependency.
...
[مشاهده متن کامل]

این اصطلاح مشابه "dopehead" به کسی اطلاق می شود که به مواد مخدر، به ویژه هروئین یا سایر مواد بسیار اعتیادآور معتاد است. این یک اصطلاح تحقیر آمیز است که برای توصیف فردی با وابستگی شدید به مواد مخدر استفاده می شود.
“He’s a junky who will do anything to get his next fix. ”
In a conversation about the opioid crisis, someone might mention, “Junkies often resort to desperate measures to support their addiction. ”
Another person might say, “It’s important to remember that behind every junky is a person struggling with a serious illness. ”

junky
منابع• https://fluentslang.com/slang-for-drug-fiend/
I'm not a junky.
معتاد نیستم.
ناخوشایند
عملی
معتاد

بپرس