پیشنهادهای عباس محمدی (١٥٩)
اجداد
انجام دادن she is happy to take care of this for her clients
از لحاظ تئوری
نکته کوچکی
رها نشدن، باز نشدن ( در موقع تا کردن پیراهن، لباس، . . . )
زیر و بم چیزی را در آوردن
به روایتی
دباغی شده
( در صنعت چرم ) = دباغی شده
جیب بقل
استایل یا سبکی که می تواند ارتقا یابد
در صنعت کفش به معنای کفش ورنی است.
به وجود آوردن - ایجاد کردن
پذیرفته شده
آدم بیکار و تنبل
کنار کشیدن
قاپیدن، برای مثال مشتری کسی را قاپیدن
تحریک آمیز، تحریک کننده
غیر قابل تردید
دست به دست شدن چیزی، برای مثال مهارت یا رسمی که نسل به نسل دست به دست شده است
phrasal verb with crease خندیدن بسیار زیاد، خنداندن زیاد دیگران
رو هم تا شدن
چیزیکه در حراجی فروخته می شود
کناره گیری، استعفا
رعایت اقدامات احتیاطی
مختص آقایان
بدون توجه به
طبق معمول، قابل انتظار
هنر دوست - طرفدار
نوعی پارچه که از نخ پنبه ای تولید میشود - پارچه پیکه هم بهش گفته میشه
در چله زمستان
شوی لباس
پوشِت
1. ترک کردن 2. پیشرفت داشتن
چیزی که مطابق انتظار ما یا جوری که ما دوست داریم نمیشود و پیش نمیرود.
در مرخصی بودن
بدون طرح یا الگو، ساده
شناخته شده، معروف شده
لباس یکسره که در جلو یا پشت زیپ دارد
( به صورت ذرات بسیار ریز به قطر چند میکرون درآوردن ) میکرونی کردن
بی کران، بی پایان، لایتناهی، نهمار، بیشمار، بی مر
بی حد و حصر
ملزومات مورد نیاز
تغییر نظر
دور تا دور
پیرامونی
آدم قبل نمیشم
لوکس
گل سر سبد
محدود تر