poach

/poʊt͡ʃ//pəʊt͡ʃ/

معنی: دزدیدن، لگد زدن، راندن، فرو کردن، بهم زدن، تجاوز کردن به، هل دادن، اب پز کردن، دزدکی شکار کردن، برخلاف مقررات شکار صید کردن
معانی دیگر: (تخم مرغ بی پوست یا ماهی را در آب یا در ظرف شناور در آب) پختن، آب پز کردن، (به خاطر راه رفتن انسان یا چارپایان) گلی کردن، چاله چوله دار کردن، گلی شدن، پر چاله چوله شدن (در اثر رفت و آمد)، تجاوز کردن (به ویژه به منظور شکار یا ماهیگیری در ملک دیگران)، قاچاقی صید کردن، (با آب آمیختن و به صورت خمیر نرم در آوردن) خمیر کردن، اب پز کردن تخم مره با پوست، خیساندن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: poaches, poaching, poached
• : تعریف: to hunt, fish, or trap illegally or on another's land.
فعل گذرا ( transitive verb )
(1) تعریف: to enter (another's land) illegally in order to hunt, fish, or trap.

(2) تعریف: to steal (fish or game) from another's land.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: poaches, poaching, poached
• : تعریف: to cook by boiling or simmering in water or other liquid.
مشابه: boil, coddle

جمله های نمونه

1. a poet should not poach upon a historian's territory
شاعر نباید به قلمرو مورخ تجاوز کند.

2. ground that is inclined to poach in the winter
زمینی که در زمستان گل آلود می شود.

3. Poach the salmon in white wine and water.
[ترجمه گوگل]ماهی سالمون را در شراب سفید و آب بپزید
[ترجمه ترگمان]ماهی قزل آلا در شراب سفید و آب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Poach the pears in apple juice for perhaps ten minutes at most.
[ترجمه گوگل]گلابی ها را حداکثر به مدت ده دقیقه در آب سیب بپزید
[ترجمه ترگمان]ده دقیقه بیشتر، گلابی را در آب سیب poach
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Poach the fish until it flakes easily.
[ترجمه گوگل]ماهی را آنقدر بپزید تا به راحتی پوسته پوسته شود
[ترجمه ترگمان]ماهی ها را تا به راحتی تکه تکه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Poach the chicken until just cooked.
[ترجمه گوگل]مرغ را تا زمانی که تازه پخته شود، بریزید
[ترجمه ترگمان] تا قبل از پخت جوجه، جوجه رو خرد کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The swamp country is inclined to poach in winter.
[ترجمه گوگل]کشور باتلاقی در زمستان به شکار غیرقانونی تمایل دارد
[ترجمه ترگمان]کشور مرداب تمایل دارد که در زمستان تجاوز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Poach the eggs for 4 minutes.
[ترجمه گوگل]تخم‌مرغ‌ها را به مدت 4 دقیقه تفت دهید
[ترجمه ترگمان]برای ۴ دقیقه تخم مرغ را تمیز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Poach in sugar syrup flavoured with vanilla or ginger.
[ترجمه گوگل]در شربت شکر با طعم وانیل یا زنجبیل بریزید
[ترجمه ترگمان]طعم شیره قند با طعم وانیل و زنجبیل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Poach remaining apples for two mins in enough water to cover, then slice thinly and fan across the puree.
[ترجمه گوگل]سیب های باقیمانده را به مدت دو دقیقه در آب به اندازه ای بپزید تا ببندد، سپس نازک برش دهید و روی پوره باد بزنید
[ترجمه ترگمان]poach سیب را به مدت دو دقیقه در آب کافی برای پوشش دادن، سپس برش نازک و بادبزن روی the باقی گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Poach gently in the water for 20 minutes. Add all other ingredients except the yogurt and toasted almonds.
[ترجمه گوگل]به مدت 20 دقیقه به آرامی در آب بپزید بقیه مواد را به جز ماست و بادام تفت داده شده اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]۲۰ دقیقه به آرامی در آب شنا کنید تمام ترکیبات دیگر به جز ماست و بادام برشته را اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For a savory accompaniment, poach in stock with a few cloves to serve with ham, chicken or duck.
[ترجمه گوگل]برای همراهی خوش طعم، با چند میخک در انبار به همراه ژامبون، مرغ یا اردک سرو کنید
[ترجمه ترگمان]برای همراهی با چند بوته گل میخک، به گوشت خوک یا مرغابی تجاوز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Firms began to poach partners and to recruit dozens of assistant solicitors and articled clerks.
[ترجمه گوگل]شرکت‌ها شروع به شکار شرکای غیرقانونی کردند و ده‌ها دستیار وکیل و منشی کارمند استخدام کردند
[ترجمه ترگمان]firms شروع به تجاوز به شرکا و استخدام چند نفر از solicitors و کارمند کارآموز استخدام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They do not poach in winter, but are liable to become desiccated in summer.
[ترجمه گوگل]آنها در زمستان شکار غیرقانونی نمی کنند، اما در تابستان ممکن است خشک شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها در زمستان شکار نمی کنند، اما در تابستان خشک می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They no longer poach pigeons in public parks.
[ترجمه گوگل]آنها دیگر کبوتر را در پارک های عمومی شکار نمی کنند
[ترجمه ترگمان]دیگر در پارک های همگانی کبوترها تجاوز نمی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دزدیدن (فعل)
abduct, rob, steal, embezzle, despoil, filch, snaffle, peak, pick, prig, poach, picaroon, spoliate, rifle, thieve, purloin

لگد زدن (فعل)
kickback, hoof, boot, kick, spurn, poach

راندن (فعل)
hurry, force, run, pilot, steer, row, repulse, drive, rein, poach, whisk, conn, drive away, dislodge, send away, unkennel

فرو کردن (فعل)
steep, embed, infix, imbed, poach, jam, thrust, horn in, inculcate, dig, detrude, hold down, implant

بهم زدن (فعل)
rough, overthrow, nullify, stir, mix, shake, disturb, poach, knock up, liquidate, poke, disorganize, disestablish, rouse

تجاوز کردن به (فعل)
poach, violate, entrench, intrench

هل دادن (فعل)
jog, hitch, hustle, shoulder, haul, poach, push, shove, poke

اب پز کردن (فعل)
scald, poach, pot roast

دزدکی شکار کردن (فعل)
poach

برخلاف مقررات شکار صید کردن (فعل)
poach

تخصصی

[صنایع غذایی] آب پز کردن : در مایع با آب داغ پختن و نگه داشته به شکل ماده غذایی

انگلیسی به انگلیسی

• trespass, cross a border illegally; cook in boiling; hunt illegally for game or fish
if someone poaches animals, they catch them illegally on someone else's property.
if someone poaches an idea, they dishonestly use the idea.
if you poach food such as fish or eggs, you cook it gently in boiling water or milk.

پیشنهاد کاربران

HR/COMMERCE /disapproving
1 -
to persuade employees or customers of another company to become your employees or customers instead
منابع انسانی، تجارت و بازرگانی، نامناسب و ناخوشایند/ مشتریان یا کارمندان شرکت دیگری را قاپ زدن، اغوا کردن
...
[مشاهده متن کامل]

The company is considering a nationwide expansion after poaching a new chief operating officer from a rival restaurant group.
He is suing the rival company for damages of about 35m dollars after they poached 27 staff from him earlier this year.
Such data should help newcomers to poach customers from existing companies.
2 -
to catch or kill an animal without permission on someone else’s property, or to kill animals illegally to get valuable parts of them
گرفتن یا کشتن حیوانی بدون مجوز یا کشتن غیرقانونی حیوانات برای بدست آوردن قسمت های ارزشمند آنها
Anybody you see with a piece of ivory has poached it.
Foreign fishing boats were caught poaching offshore.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/poach
شکار یا صید غیر قانونی کردن
تعدی کردن
اغوا کردن
بطور غیرقانونی شکار کردن
قاپیدن، برای مثال مشتری کسی را قاپیدن
1 ) آب پز کردن تخم مرغ ( بدون پوست ) یا ماهی در آب جوش ملایم یا در مایع دیگر
2 ) شکار غیر مجاز یک حیوان از کسی یا در یک منطقه ای که اجازه ی شکاردر آ ن نیست.
3 ) ایده ای را که از کسی دیگری هست را برای خودمان کردن ، دزدیدن ایده
...
[مشاهده متن کامل]

4 ) متقاعد کردن کسی که برای شرکت یا ارگان یا شخص دیگری کار میکند ، به منظور این که بیاد و برای تو کار کند.

شکار غیر مجاز

بپرس