پیشنهاد‌های عباس اسماعیلزاده (١٠٤)

بازدید
٢٢٠
تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مهندس اسماعیلزاده بروت ( دری ) : سبیل آگاهی: این واژه به همین معنی در متون کهن فارسی آمده است؛ بدبختانه در ایران بکار برده نمی شود. شعر حضرت سعدی: ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد

مهندس اسماعیلزاده انگلیسی: contraceptive ring سویدی ( سوئدی ) : pessar ring حلقه بازدارنده بارداری: آله ای است مانند یک حلقه که برای جلوگیری از بار ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مهندس اسماعیلزاده name clarification: نام با حروف واضح ( name in block letters, printed name ) به سویدی ( سوئدی ) : namnf�rtydligande به ناروژی: na ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یادداشت مهندس اسماعیلزاده: اشعاری را که آقای امیر حسین سیاوشی در اینجا نوشته است هیچ ربطی به واژه "پنداشتن" ندارد. پنداشتن: گمان کردن، خیال کردن، ت ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

مهندس اسماعیلزاده بر ( در گویش پارسی دری و شاید هم در متون کهن ) : عرض، پامی؛ پهنا. مثال: درازی و بر فر. بردار: عریض، پر پهن. مثال: جوی بردار ـ از ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مهندس اسماعیلزاده: پام در گویش پارسی دری: عریض. مثال: پُل پام یعنی پُل عریض به انگلیسی: wide. مثال: wide bridge پل عریض به سویدی ( سوئدی ) : bred. مث ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

کاپیسا یکی از ۳۴ ولایت/استان افغانستان می باشد. کاپیسا در همسایگی ولایت پنجشیر و در شمال کشور واقع شده است؛ با کابل ۱۰۴ کیلومتر فاصله دارد. کاپیسا ما ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

مهندس اسماعیلزاده: چشم دوختن: یک ـ رشک ورزیدن، حسودی نمودن؛ بخل ورزیدن. مثال: به مال و ثروت کسی چشم دوختن. دو ـ نگاه کردن و در انتظار ( فراوان ) بس ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مهندس اسماعیلزاده: عقامت: نازایی؛ بی باروری؛ غیر قابل باردار شدن انگلیسی: infertility سویدی ( سویدی ) ، ناروژی: infertilitet

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

در دادن:۱. آتش زدن. ۲. روشن کردن. تبصره: این واژه، اصطلاح نیست بلکه واژه ای است که در حال حاضر صرفا" در افغانستاب بکار برده می شود و نه در ایران. این ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سیاه سرفه یکی از بیماری های همه گیر می باشد که به ویژه دستگاه تنفسی کودکان را دچار نموده و سبب سرفه های بسیار مهلک میگردد. واکسن آن در اوایل کودکی تو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مهندس اسماعیلزاده stylish: خوشنما، خوش نما؛ خوشنمود، خوش نمود به سویدی ( سوئدی ) : stilig A stylish picture, a stylish name

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژهconfirmation اسم مفرد است. جمع آن confirmations یعنی تاییدیه ها؛ فعل آن confirm است. confirmation دو معنی عمده دارد: یک ـ تاییدیه ـ تاییدیه بیشت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مهندس اسماعیلزاده ۱ـ عالی. عالی تنهاترین معنای متداول و مروج آن می باشد نه "خارق العاده"، "تصوری"، "ذهنی" . ۲ـ بسیار زیاد؛ فوق العاده. a f idea یک ن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

در گویش دری: دایی، برادر مادر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

۱ـ تبهکار، شریر؛ جنایت پیشه ۲ـ رهزن؛ دزد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

به واژه balneotherapy نگاه کنید.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

مهندس اسماعیلزاده حمام درمانی ـ مطالعه و شناخت شنا و حمام و چگونگی استفاده از آن در پزشکی حمام درمانی ـ مطالعه و شناخت چگونگی استحمام و شنا به ویژه د ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

به دری: آش گز، چوب خمیر سویدی ( سوئدی ) : br�dkavel

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش دری: توپ دنده؛ توپ دنده بازی ـ نوعی بازی با توپ و دنده چوبی شبیه به بازی بیسبال ( baseball )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

زربفت، زربافت ـ پارچه ای که از تارهای ابریشم، زر و سیم درست کنند. اصل واژه از زبان ایتالیایی گرفته شده است: broccato انگلیسی: brocade سویدی ( سوئدی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

پرورش چهارپایان ( به ویژه گاو و گوسفند و بز ) ُ نسل گیری چهارپایان به سویدی ( سوئدی ) :boskapsavel

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

away game, away match انگلیسی: بازی/مسابقه در خانه حریف/تیم مقابل bortamatch سویدی ( سوئدی ) : بازی بازی/مسابقه در خانه حریف/تیم مقابل نقیض: بازی/مسا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

زینه در گویش دری: ۱ـ پله۲ـ نردبان از زینه ها بلا رفتن/ از پله ها بالا رفتن زینه به زینه/ پله به پله ( مجازاً ) گام به گام، قدم به قدم، مرحله به مرحل ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

کتیره ـ ترشحات چسپناک و غلیظ تنه ی درختان به ویژه سروها را گویند. کتیره برای سر شتستن و نیز مانند سرش ( چسپ ) در چرم دوزی و صحافی استفاده کنند. آلما ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کتیره ـ ترشحات غلیظ و چسپناک تنه ی درختان به ویژه درختهای کاجی را گویند. در دهات و برخی از شهرهای افغانستان از آن برای شستن موی و نیز مانندسرش ( چسپ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

تذکره به پارسی دری: ۱ـ شناسنامه ملی برای شهروندان افغانستان ۲ـ تخت سیار بیماری ـ تختی که بیمار را مثلاً روی آن گذاشته و در امبولانس انتقال میدهند. آ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

قضایا ( جمع قضیه ) ــ پرونده ها، موارد، مسائل؛موضوعات؛ امور، کارها به انگلیسی: ( مفرد ) case. ( جمع ) cases نمونه ها: قضایای پناهندگی asylum cases سو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

فیصله ( معانی زیر در گویش پارسی دری مورد دارند و شاید در متون کهن پارسی نیز ) ۱. تصمیم ــ در مسائل اداری یا آنچه که حالت اداری، رسمی یا مانند اینها ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

حرمت a teacher with integrity and personality یک آموزگار با حرمت و شخصیت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

مشارکت ( در حالت مصدر ) حصه گرفتن، سهم گرفتن، مشارکت نمودن؛ اشتراک ورزیدن ( آگاهی: این واژه به معنای اشتراک کردن English: subscribe نیست ) انگلیسی: ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

۱ـ توانایی ادراک، قدرت فهم: توان حس و درک و فهم بدون موجودیت شواهد و مدارک ۲ـ ادراک، حس: حسی که سرچشمه اش دل باشدنه مغز Heart's intuition حس دل عقل د ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

۱ـ آسیب ماندگار روانی شدن، صدمه دائم روحی شدن ۲. سبب آسیب ماندگار شدن تطبیق معانی در مثال ها: Being tortured can traumatize anyone شکنجه شدن میتواند ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

آسیب ماندگار ( با واژه های پارسی ) ، صدمه دائمی، صدمه دائم هر رخدادی را گویندکه آسیب، صدمه، جرح و ضربت آن در جسم، روان یا هم در جسم و هم در روان شخص ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

وز آن سو چو از شهر داور سپاه سوی جنگ برد اثرط کینه خواه جنگ اثرط با شاه کابل از اشعار اسدی توسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

به انگلیسی و سوئدی: pest طاعون یک گونه عفونت ناشی از سرایت بکتریا ی ( باکتری ) موسوم به یرسینیا پیستیس ( Yersinia pestis ) می باشد. .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

بیهودگی، عبث، پوچی عدم مطابقت یک فرضیه ( تئوری ) با عقل سلیم ـ عدم سازگاری آنچه به گونه ی یک فرضیه مطرح میگردد با آنچه که خرد آدمی میتواند پذیرد. مت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

به انگلیسی: agreement به سوئدی ( سوید ) : �verenskommelse, avtal

پیشنهاد
٢

خاطر نشان کردن ( به ) : اکیداً تذکر دادن؛ با تأکید اشاره کردن ( به ) به انگلیسی: exhort, urge به سویدی ( سوئدی ) :uppmana

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

دنداب ( دندآب؟ ) ، حوضک آب باران: سطح کوچک و کم ژرف آب را گویند که مثلاْ در اثر باران یا آب شدن برف بر بستر زمین جمع شده باشد. مثال: باران شدید سبب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

کده ( چنانچه در میکده ) ؛ کلبه؛ خانه یا ساختمان کوچک و جداگانه ای را گویند که سوای ساختمان اصلی در صحن آن مثلاً در صحن مکتب ( مدرسه ) ، در یک بوستان ...

پیشنهاد
٦

مثمر ثمر واقع شدن ـ ثمربخش ( واقع ) شدن به انگلیسی: bear fruit امیدوارم تلاش های شما مثمر ثمر واقع شوند I hope your efforts will bear fruit. مشورهء ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

مدمغ، دماغی، مغرور

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

فیسی ـ دماغی، مدمغ، قیافه گیر؛ متکبر انگلیسی: cheeky سویدی/سوئدی: uppnosig

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

دماغ ( در گویش دری ) فیس گرفتن - دماغ گرفتن، قیافه گرفتن، پوز ( پُز ) گرفتن، رشادت بیجاه کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

فشار آور سنگین دشوار، سخت کار فشارآور strenuous job تمرین سخت strenuous exercise وظیفه سنگین strenuous duty سوئدی ( سویدی ) anstr�ngande

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

غثیان ( در زبان گفتاری دری ) غثیان کردن: بالا اوردن، استفراغ کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تخثر ـ دلمه شدگی؛ دلمه شدن؛ لخته شدن انگلیسی: coagulation، سویدی ( سوئدی ) : koagulation خون لخته گی، انعقاد خون، تخثر خون: blood coagulation، به سو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

ذخیره لغات ـ حجم واژها، شمار واژه ها ( ئی که یک نفر یاد دارد ) ذخیره لغات انگلیسی سارا الان رشد می کند. Sara's English vocabulary is growing now. ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

فقدان توجه و فرط فعالیت