پیشنهادهای حدیث ایران (١٣٣)
رفتن به - رسیدن به
دوچرخه سواری کردن
گرد هم اوردن
حمل و نقل
حمل و نقل
اسم = نیرو - زور فعل= مجبور کردن
از خود بیرون دادن - ساطع کردن
ساطع کردن - از خود بیرون دادن
ورزش دو و میدانی
به طور روشن - به وضوح
فصل
روی زمین
کف زمین - طبقه
به ارامی - در سکوت
سکوت
ساکت
عملیات - عملکرد - عمل جراحی
عمل کردن - عمل جراحی کردن - کار کردن - کار کردن با
تا به حال
تا به حال
درست - حق
فرد - انسان واحد - فردی - انفرادی
قرار دادن
جا - مکان - در ( رتبه ای - جایی و. . . ) قرار دادن
دریافت - پذیرش
دریافت کردن
توصیه
توصیه کردن - نصیحت کردن
برنده
برنده شدن
لمس - لمس کردن - تماس - دست زدن به
شفاهی - دهانی
فورا - بلافاصله
اندازه گیری
اسم = معیار - مقیاس - اقدام فعل= اندازه گیری کردن
پهنا
پهن
درازا
عمق
عمیق
گرما
تشویق کردن - دلگرم کردن - جرئت دادن
ته - قسمت پایینی
جایزه
جایزه - اعطا کردن
شانس - بخت - اقبال
بخت - شانس - اقبال
گنجاندن - شامل شدن
دنبال کردن - پیروی کردن - تعقیب کردن
شامل - شامل شدن - تشکیل شدن از = be made up of