پیشنهاد‌های A L C Y O N E U S (٨,٦٠١)

بازدید
٤,٩٩٢
تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبانِ اربیِ امروزی، *أمیر* به چَمِ فرزندِ نَرِ شاه یا همان شاهزاده است و *أمیرة* به چَمِ فرزندِ مادۀِ شاه یا همان شاهدخت یا شازده بانو است. به فرم ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

AGENDA: فهرستی از کارهایی که باید برابر با یک برنامه ریزیِ تیزنِگَر انجام شوند. / یک برنامه یا آماجی که رفتار کَسی را رهنمود میکند که بیشترِ زمانها ا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

DAIRY: فرآورده های شیری ( لبنیات عربی است ) DIARY: دفتری که هر روز کارآزمایی ها و اندیشه های ویژه به خود را در آن می نویسید. ( دفترچۀ یادمان ها ) A ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

DAIRY: فرآورده های شیری ( لبنیات عربی است ) DIARY: دفتری که هر روز کارآزمایی ها و اندیشه های ویژه به خود را در آن می نویسید. ( دفترچۀ یادمان ها ) A ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرنسِس واژه ای است بیگانه که بهتر است از بکارگیریِ آن دوری کنیم. آنرا به ۳ زبان ببینیم: پرنسس🇬🇧 = أمیرة🇸🇦 = شاهدخت🇮🇷 پرنس🇬🇧 = أمیر🇸🇦 = شاه ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آسیمیلاسیون = همگون سازی ( فرهنگی و . . . )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژه ای آلمانی به چم کوچک، کوچولو، ریز. شیوۀ خوانش: کلاین

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🔴 the position in which someone stands, sits, lies down, etc. , especially as a model for a photograph, painting, etc. ◀️ she's amazing at the pose

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این روابط می توانند برای بسیاری گیج کننده باشند که همگیِ آنها را یکجا در کنارِ هم می بینیم: ۱. ناخواهری/خواهرخوانده ( Step - sister: هیچ والد مشترکی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این روابط می توانند برای بسیاری گیج کننده باشند که همگیِ آنها را یکجا در کنارِ هم می بینیم: ۱. ناخواهری/خواهرخوانده ( Step - sister: هیچ والد مشترکی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این روابط می توانند برای بسیاری گیج کننده باشند که همگیِ آنها را یکجا در کنارِ هم می بینیم: ۱. ناخواهری/خواهرخوانده ( Step - sister: هیچ والد مشترکی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این روابط می توانند برای بسیاری گیج کننده باشند که همگیِ آنها را یکجا در کنارِ هم می بینیم: ۱. ناخواهری/خواهرخوانده ( Step - sister: هیچ والد مشترکی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این روابط می توانند برای بسیاری گیج کننده باشند که همگیِ آنها را یکجا در کنارِ هم می بینیم: ۱. ناخواهری/خواهرخوانده ( Step - sister: هیچ والد مشترکی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این روابط می توانند برای بسیاری گیج کننده باشند که همگیِ آنها را یکجا در کنارِ هم می بینیم: ۱. ناخواهری/خواهرخوانده ( Step - sister: هیچ والد مشترکی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حَیّ : زنده ( زاب ) لا: منفی ساز یموت: می میرَد زنده ای که نمی میرد. در اسلام این را به الله می گویند. کسیکه هرگز نمی میرد. The alive one who nev ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

شاخه ای از علوم پزشکی در خصوص تأثیر بیماری ها بر سطح بافتی و سلولی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Wow, lookit. it's magnificent : وای، نگاهِش کن. زیباست. گاهی Look it را سرهم مینویسند.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برابرهایِ پارسیِ واژۀِ عربیِ *مَجّانی* این دو اَستَند: ۱. رایِگان ۲. مُفتی - مُفتَکی - مُفت

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برابر درخوری برای واژۀ خارجی، میتواند همین واژۀ [برون مرزی] باشد. دشمنان خارجی ❌ دشمنان برون مرزی✅

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گاهی شهر فرنگ به عنوانِ یک زاب ( =صفت ) به چَمِ [بسیار شلوغ، درهم وبرهم، به هم ریخته، شلوغ پلوغ، نامنظم و آشفته] بکار میرود. مانند: وایییی، چرا اتاق ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

گشت وگذاری ( بیشتر کوتاه مدت و گروهی ) که برای خوشگذرانی رخ میدهد. میتوانم به سادگی آنرا به [گشت وگذار] واگردانی کنیم. Trip by a group of people, us ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

هنگ واژه ایست پارسی. هنگ یکی از یگان های راهکنشی است که معمولاً از دو یا چند گردان تشکیل می شود و به کسیکه آنرا فرماندهی میکند سرهنگ یا سرتیپ میگویند ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

با درود. Plaza واژه ای است اسپانیایی، به چَمِ مِیدان ( مانند میدانِ نقش جهان یا میدان تایمز در نیویورک ) که در انگلیسی به آن Square میگویند.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

The 4th caliph after Muhammad 1 ) Abu Bakr 2 ) Umar 3 ) Uthman 4 ) Ali

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Shia Rave = Shia Party همان مراسم های سینه زنی شیعه ها را در انگلیسی گویند.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Shia = شیعه The Shiites : شیعیان [خوانِش: شی آیتس )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

پرسش های چندباری - پرسش های پرتکرار - پرسش های بسیار پرسیده شده FAQ = frequently asked questions

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to blow someone means: 1. to blast and explode him 2. to suck his dick

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Slang: Vulgar. to perform fellatio on a man آلت لیسی - ساک زدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساستاری ( 🇮🇷 ) = سیاسی ( 🇸🇦 ) = Political ( 🇬🇧 )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

البته ساستاری به چَمِ ( سیاسی ) است. پس زاب است و نه نام واژه. ولی ساستار نام واژه است. ساستاری برابری درخور برای سیاسی است.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

از آنجا که *مصنوعی* واژه ای است عربی، بنابراین بهتر است به جای گفتن *هوش مصنوعی* از این دو بهره جوییم که زیباتر هم هستند: ۱. هوشوارِه ۲. هوش ساختگی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

درون نشوید - درون نیایید

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

از آنجا که *ممنوع* و *ورود* هر دو عربی هستند پس No entry را به [درون نشوید] واگردانی میکنیم. No Entry = درون نیائید - درون نشوید

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زابی است به چم هم ریشه. برای نمونه: ◀️ Raandan or Rudndan is a Persian word which is cognate with English RUN. : راندن یا روندَن با واژۀ Run در انگلی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برخلاف ذهنیت بسیاری از افراد، دو در این واژه هیچ پیوندی با شمارۀ ۲ در پارسی ندارد. این واژه تورکی است و به شکل /دُق لو/ یا /doq. lu/ خوانده میشود. دو ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افزون بر چمارهایی که همیاران نام بردند، به چَمِ خرفت، زبان نفهم، شاسکول، خردباخته و سبک سر هم میباشد.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این واژه که ریشه ی سُغدی - ایرانی در اصل بوده خوشَنگ که ترکیزه شده است. روشنگری بیشتر: • خوش اَنگ = بسیار خوش و دلچسب اَنگ به چم بسیار. مانند: • هو ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

یکی از دوست داشتنی ترین سبزی ها در میان ما ایرانیان همین سبزی است. البته توجه فرمائید که این واژه عربی است و بایستی رفته رفته به جای آن از واژۀ بسیار ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

آشغال واژه ای است پارسی، برابر با خاکروبه و پَسماند. در عربی به آن نُفایة یا زُبالة میگویند. در انگلیسی هم Trash, Rubbish, Garbage, Leftovers, Debr ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

در اینجا ایواز به پارسی سره سخن برانید. یعنی تنها/صرفاً پارسی گویی کنید. از واژگان بیگانه بپرهیزید

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

Winding roads : راه ها/جاده های پرپیچ و خم

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نام زیبایی از زبان پارسی. منو همان مینو است. مینو به معنی بهشت و آسمان است و منوچهر یعنی کسیکه چهره ای بهشتی و آسمانی دارد.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[گویش اراک] چِقِلِه یا چِغِلِه همان ناپاکی، پلشتی، کثیفی و یا چِرک است. مثلاً میگویند ظرف ها را خوب نشستی. همینطوری چِغِلِه پِلّی گذاشتی تو کمد.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[گویش اراک] چِقِلِه یا چِغِلِه همان ناپاکی، پلشتی، کثیفی و یا چِرک است. مثلاً میگویند ظرف ها را خوب نشستی. همینطوری چِغِلِه پِلّی گذاشتی تو کمد.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[گویش اراک] چِقِلِه یا چِغِلِه همان ناپاکی، پلشتی، کثیفی و یا چِرک است. مثلاً میگویند ظرف ها را خوب نشستی. همینطوری چِغِلِه پِلّی گذاشتی تو کمد.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[گویش اراک] چِقِلِه یا چِغِلِه همان ناپاکی، پلشتی، کثیفی و یا چِرک است. مثلاً میگویند ظرف ها را خوب نشستی. همینطوری چِغِلِه پِلّی گذاشتی تو کمد.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لگد/لقد/لقه زدن تو کون یک شخص

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شاسکول، بَبو، پَخمه، کُس مغز، پَپِه، کُسخُل، خِرِفت، هالو، ابله، بیشعور، احمق، کودن، نَفَهم

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. به هم ریخته و نامنظم ( موی سر ) ۲. مربوط به جنگل - ساکن جنگل - در پیوند با جنگل