پیشنهادهای A L C Y O N E U S (٨,٦٠١)
در زبانِ اربیِ امروزی، *أمیر* به چَمِ فرزندِ نَرِ شاه یا همان شاهزاده است و *أمیرة* به چَمِ فرزندِ مادۀِ شاه یا همان شاهدخت یا شازده بانو است. به فرم ...
AGENDA: فهرستی از کارهایی که باید برابر با یک برنامه ریزیِ تیزنِگَر انجام شوند. / یک برنامه یا آماجی که رفتار کَسی را رهنمود میکند که بیشترِ زمانها ا ...
DAIRY: فرآورده های شیری ( لبنیات عربی است ) DIARY: دفتری که هر روز کارآزمایی ها و اندیشه های ویژه به خود را در آن می نویسید. ( دفترچۀ یادمان ها ) A ...
DAIRY: فرآورده های شیری ( لبنیات عربی است ) DIARY: دفتری که هر روز کارآزمایی ها و اندیشه های ویژه به خود را در آن می نویسید. ( دفترچۀ یادمان ها ) A ...
پرنسِس واژه ای است بیگانه که بهتر است از بکارگیریِ آن دوری کنیم. آنرا به ۳ زبان ببینیم: پرنسس🇬🇧 = أمیرة🇸🇦 = شاهدخت🇮🇷 پرنس🇬🇧 = أمیر🇸🇦 = شاه ...
آسیمیلاسیون = همگون سازی ( فرهنگی و . . . )
واژه ای آلمانی به چم کوچک، کوچولو، ریز. شیوۀ خوانش: کلاین
🔴 the position in which someone stands, sits, lies down, etc. , especially as a model for a photograph, painting, etc. ◀️ she's amazing at the pose
این روابط می توانند برای بسیاری گیج کننده باشند که همگیِ آنها را یکجا در کنارِ هم می بینیم: ۱. ناخواهری/خواهرخوانده ( Step - sister: هیچ والد مشترکی ...
این روابط می توانند برای بسیاری گیج کننده باشند که همگیِ آنها را یکجا در کنارِ هم می بینیم: ۱. ناخواهری/خواهرخوانده ( Step - sister: هیچ والد مشترکی ...
این روابط می توانند برای بسیاری گیج کننده باشند که همگیِ آنها را یکجا در کنارِ هم می بینیم: ۱. ناخواهری/خواهرخوانده ( Step - sister: هیچ والد مشترکی ...
این روابط می توانند برای بسیاری گیج کننده باشند که همگیِ آنها را یکجا در کنارِ هم می بینیم: ۱. ناخواهری/خواهرخوانده ( Step - sister: هیچ والد مشترکی ...
این روابط می توانند برای بسیاری گیج کننده باشند که همگیِ آنها را یکجا در کنارِ هم می بینیم: ۱. ناخواهری/خواهرخوانده ( Step - sister: هیچ والد مشترکی ...
این روابط می توانند برای بسیاری گیج کننده باشند که همگیِ آنها را یکجا در کنارِ هم می بینیم: ۱. ناخواهری/خواهرخوانده ( Step - sister: هیچ والد مشترکی ...
حَیّ : زنده ( زاب ) لا: منفی ساز یموت: می میرَد زنده ای که نمی میرد. در اسلام این را به الله می گویند. کسیکه هرگز نمی میرد. The alive one who nev ...
شاخه ای از علوم پزشکی در خصوص تأثیر بیماری ها بر سطح بافتی و سلولی
Wow, lookit. it's magnificent : وای، نگاهِش کن. زیباست. گاهی Look it را سرهم مینویسند.
برابرهایِ پارسیِ واژۀِ عربیِ *مَجّانی* این دو اَستَند: ۱. رایِگان ۲. مُفتی - مُفتَکی - مُفت
برابر درخوری برای واژۀ خارجی، میتواند همین واژۀ [برون مرزی] باشد. دشمنان خارجی ❌ دشمنان برون مرزی✅
گاهی شهر فرنگ به عنوانِ یک زاب ( =صفت ) به چَمِ [بسیار شلوغ، درهم وبرهم، به هم ریخته، شلوغ پلوغ، نامنظم و آشفته] بکار میرود. مانند: وایییی، چرا اتاق ...
گشت وگذاری ( بیشتر کوتاه مدت و گروهی ) که برای خوشگذرانی رخ میدهد. میتوانم به سادگی آنرا به [گشت وگذار] واگردانی کنیم. Trip by a group of people, us ...
هنگ واژه ایست پارسی. هنگ یکی از یگان های راهکنشی است که معمولاً از دو یا چند گردان تشکیل می شود و به کسیکه آنرا فرماندهی میکند سرهنگ یا سرتیپ میگویند ...
با درود. Plaza واژه ای است اسپانیایی، به چَمِ مِیدان ( مانند میدانِ نقش جهان یا میدان تایمز در نیویورک ) که در انگلیسی به آن Square میگویند.
The 4th caliph after Muhammad 1 ) Abu Bakr 2 ) Umar 3 ) Uthman 4 ) Ali
Shia Rave = Shia Party همان مراسم های سینه زنی شیعه ها را در انگلیسی گویند.
Shia = شیعه The Shiites : شیعیان [خوانِش: شی آیتس )
پرسش های چندباری - پرسش های پرتکرار - پرسش های بسیار پرسیده شده FAQ = frequently asked questions
to blow someone means: 1. to blast and explode him 2. to suck his dick
Slang: Vulgar. to perform fellatio on a man آلت لیسی - ساک زدن
ساستاری ( 🇮🇷 ) = سیاسی ( 🇸🇦 ) = Political ( 🇬🇧 )
البته ساستاری به چَمِ ( سیاسی ) است. پس زاب است و نه نام واژه. ولی ساستار نام واژه است. ساستاری برابری درخور برای سیاسی است.
از آنجا که *مصنوعی* واژه ای است عربی، بنابراین بهتر است به جای گفتن *هوش مصنوعی* از این دو بهره جوییم که زیباتر هم هستند: ۱. هوشوارِه ۲. هوش ساختگی
درون نشوید - درون نیایید
از آنجا که *ممنوع* و *ورود* هر دو عربی هستند پس No entry را به [درون نشوید] واگردانی میکنیم. No Entry = درون نیائید - درون نشوید
زابی است به چم هم ریشه. برای نمونه: ◀️ Raandan or Rudndan is a Persian word which is cognate with English RUN. : راندن یا روندَن با واژۀ Run در انگلی ...
برخلاف ذهنیت بسیاری از افراد، دو در این واژه هیچ پیوندی با شمارۀ ۲ در پارسی ندارد. این واژه تورکی است و به شکل /دُق لو/ یا /doq. lu/ خوانده میشود. دو ...
افزون بر چمارهایی که همیاران نام بردند، به چَمِ خرفت، زبان نفهم، شاسکول، خردباخته و سبک سر هم میباشد.
این واژه که ریشه ی سُغدی - ایرانی در اصل بوده خوشَنگ که ترکیزه شده است. روشنگری بیشتر: • خوش اَنگ = بسیار خوش و دلچسب اَنگ به چم بسیار. مانند: • هو ...
یکی از دوست داشتنی ترین سبزی ها در میان ما ایرانیان همین سبزی است. البته توجه فرمائید که این واژه عربی است و بایستی رفته رفته به جای آن از واژۀ بسیار ...
آشغال واژه ای است پارسی، برابر با خاکروبه و پَسماند. در عربی به آن نُفایة یا زُبالة میگویند. در انگلیسی هم Trash, Rubbish, Garbage, Leftovers, Debr ...
در اینجا ایواز به پارسی سره سخن برانید. یعنی تنها/صرفاً پارسی گویی کنید. از واژگان بیگانه بپرهیزید
Winding roads : راه ها/جاده های پرپیچ و خم
نام زیبایی از زبان پارسی. منو همان مینو است. مینو به معنی بهشت و آسمان است و منوچهر یعنی کسیکه چهره ای بهشتی و آسمانی دارد.
[گویش اراک] چِقِلِه یا چِغِلِه همان ناپاکی، پلشتی، کثیفی و یا چِرک است. مثلاً میگویند ظرف ها را خوب نشستی. همینطوری چِغِلِه پِلّی گذاشتی تو کمد.
[گویش اراک] چِقِلِه یا چِغِلِه همان ناپاکی، پلشتی، کثیفی و یا چِرک است. مثلاً میگویند ظرف ها را خوب نشستی. همینطوری چِغِلِه پِلّی گذاشتی تو کمد.
[گویش اراک] چِقِلِه یا چِغِلِه همان ناپاکی، پلشتی، کثیفی و یا چِرک است. مثلاً میگویند ظرف ها را خوب نشستی. همینطوری چِغِلِه پِلّی گذاشتی تو کمد.
[گویش اراک] چِقِلِه یا چِغِلِه همان ناپاکی، پلشتی، کثیفی و یا چِرک است. مثلاً میگویند ظرف ها را خوب نشستی. همینطوری چِغِلِه پِلّی گذاشتی تو کمد.
لگد/لقد/لقه زدن تو کون یک شخص
شاسکول، بَبو، پَخمه، کُس مغز، پَپِه، کُسخُل، خِرِفت، هالو، ابله، بیشعور، احمق، کودن، نَفَهم
۱. به هم ریخته و نامنظم ( موی سر ) ۲. مربوط به جنگل - ساکن جنگل - در پیوند با جنگل