repeal

/rəˈpiːl//rɪˈpiːl/

معنی: لغو، فسخ، الغاء، باز گردانی، لغو کردن
معانی دیگر: باطل کردن، بیهوده کردن، الغا، ابطال، بیهوده سازی، (مهجور) فراخواندن (به ویژه از تبعید)، احضار کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: repeals, repealing, repealed
• : تعریف: to withdraw, revoke, or make void, esp. by official action or proclamation.
مترادف: abrogate, annul, countermand, invalidate, nullify, rescind, revoke, void
متضاد: enact
مشابه: abolish, cancel, retract, reverse, withdraw

- The parliament repealed the latest export tariff.
[ترجمه گوگل] مجلس آخرین تعرفه صادرات را لغو کرد
[ترجمه ترگمان] پارلمان آخرین تعرفه صادراتی را لغو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: repealable (adj.), repealer (n.)
• : تعریف: the act of repealing, esp. a law or other legislative act.
مترادف: annulment, nullification, rescission, revocation
متضاد: enactment
مشابه: abolition

جمله های نمونه

1. the repeal of a law
الغای یک قانون

2. to repeal a law
قانون را لغو کردن

3. He plans to repeal a number of current policies.
[ترجمه مریم سالک زمانی] او در صدد الغای شماری از سیاست ( رویه ) های جاری است.
|
[ترجمه گوگل]او قصد دارد تعدادی از سیاست های فعلی را لغو کند
[ترجمه ترگمان]او قصد دارد تعدادی از سیاست های جاری را لغو کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We're campaigning for a/the repeal of the abortion laws.
[ترجمه گوگل]ما در حال مبارزه برای لغو قوانین سقط جنین هستیم
[ترجمه ترگمان]ما در حال مبارزه برای لغو قوانین سقط جنین هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The committee does not have the power to repeal the ban.
[ترجمه گوگل]کمیته قدرت لغو ممنوعیت را ندارد
[ترجمه ترگمان]این کمیته قدرت لغو ممنوعیت را ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They want to repeal a tax the heirs of millionaires pay.
[ترجمه گوگل]آنها می خواهند مالیاتی را که وارثان میلیونرها می پردازند لغو کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها خواهان لغو مالیات بر وراث میلیونرها می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The repeal of Section 28 won't transform society.
[ترجمه گوگل]لغو بند 28 جامعه را متحول نمی کند
[ترجمه ترگمان]لغو بخش ۲۸ جامعه را متحول نخواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Changes have included the introduction and repeal of selective employment tax.
[ترجمه گوگل]تغییرات شامل معرفی و لغو مالیات بر استخدام انتخابی است
[ترجمه ترگمان]تغییرات شامل مقدمه و لغو مالیات استخدام انتخابی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. So, if voters decide this fall to repeal property taxes, all hell breaks lose on the school-funding front.
[ترجمه گوگل]بنابراین، اگر رأی دهندگان در پاییز امسال تصمیم بگیرند که مالیات بر دارایی را لغو کنند، همه جهنم ها در جبهه تأمین مالی مدرسه از دست خواهند رفت
[ترجمه ترگمان]بنابراین، اگر رای دهندگان تصمیم بگیرند که مالیات بر املاک لغو شود، همه hell در جبهه تامین مالی مدرسه از دست خواهند رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I will veto any attempt to repeal the assault weapons ban or the Brady bill.
[ترجمه گوگل]من هر تلاشی برای لغو ممنوعیت سلاح های تهاجمی یا لایحه برادی را وتو خواهم کرد
[ترجمه ترگمان]من هرگونه تلاش برای لغو ممنوعیت سلاح و یا لایحه بردی را وتو خواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Now Congress is primed to repeal the Housing Act of 1937 by enacting a series of sweeping reforms.
[ترجمه گوگل]اکنون کنگره آماده است تا قانون مسکن 1937 را با اعمال یک سری اصلاحات گسترده لغو کند
[ترجمه ترگمان]اکنون کنگره در حال آماده شدن برای لغو قانون اسکان سال ۱۹۳۷ با اجرای مجموعه ای از اصلاحات فراگیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Over seven years, repeal would cost nearly $ 34 billion in lost revenue.
[ترجمه گوگل]در طی هفت سال، لغو تقریباً 34 میلیارد دلار درآمد از دست رفته هزینه خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]بیش از هفت سال، لغو این قانون حدود ۳۴ میلیارد دلار درآمد از دست رفته را به همراه خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The feminist repeal movement was highly successful in challenging the gendered power relations inscribed within medical interventionism.
[ترجمه گوگل]جنبش لغو فمینیستی در به چالش کشیدن روابط قدرت جنسیتی که در مداخله گرایی پزشکی حک شده بود بسیار موفق بود
[ترجمه ترگمان]جنبش حقوق فمینیستی در به چالش کشیدن روابط قدرت جنسیتی که در interventionism پزشکی حکاکی شده بود، بسیار موفق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Therefore, we intend to repeal the Act when alternative regulations governing working times are in place.
[ترجمه گوگل]بنابراین، ما در نظر داریم زمانی که مقررات جایگزین حاکم بر زمان کار وجود دارد، این قانون را لغو کنیم
[ترجمه ترگمان]بنابراین، ما قصد لغو این قانون را داریم هنگامی که مقررات جایگزین حاکم بر زمان های کاری در حال انجام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لغو (اسم)
waiver, abolition, cancellation, repeal, revocation

فسخ (اسم)
abolition, cancellation, repeal, revocation, termination, dissolution, annulment, divorce, liquidation, rescission

الغاء (اسم)
cancellation, repeal, annulment, administration, supersession

بازگردانی (اسم)
repeal, restitution, repercussion, rendition

لغو کردن (فعل)
abrogate, annul, nullify, repeal, cancel, override, countermand, disannul, rescind, revoke, supersede

تخصصی

[حقوق] لغو یا نسخ کردن (قانون)، الغاء، نسخ

انگلیسی به انگلیسی

• act of repealing, cancellation, revocation, annulment
cancel, annul, revoke, make void
if the government repeals a law, it officially ends it; a legal term. verb here but can also be used as an uncount noun. e.g. ...a campaign for the repeal of incomes legislation.

پیشنهاد کاربران

منسوخ کردن هم معنی میده
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : repeal
✅️ اسم ( noun ) : repeal
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
قرارداد یا معاهده فسخ میشه
این درباره قانون و مصوباته که نسخ* صحیحه
فسخ کردن قانون

بپرس