پیشنهادهای سلیمان عباسی (١٥٩)
کاهش فروکاستن فرونشاندن
صفت بنیادین ویژگی که در وجود انسان نهادینه شده
حدودا تاحدودی
تثبیت شده
موجب سبب علت
آزمایش
داشتن ناحیه یا گستره ای از چیز های مشترک
نمایان
گزند ناپذیر
خلاصی رهایی
در پیوند پیوسته گره خورده
تشریحی، توضیحی
روی آوری روی آورد
فراز و فرود
اثرگذاری
کانونی شدگی مرکزیت مبنا واقع شدن اساس واقع شدن
زمینه
مقتبس
اطلاعات
آشکارگی
قله
عرصه تاخت و تاز
رفته رفته به مرور
سرچشمه سرآغاز
امین
رانه
نانویسا
برپایه، برحسب، برطبق، به موجب
نقطه دید
زاویه دید
مطاوعت
تعامل
بازشناسی بازشناخت
چشم نواز
به مثابه بسان
پدیداری
شمولیت شاملیت مورد شمول مشمول
گو اینکه چنانکه گویا
در کش و قوس
احساس
گویا مثل اینکه ظاهرا
نقطه اتکاء تکیه گاه محل اتکاء
همگون همگن
روی آوری
فرایند توالی
تک تک تک به تک فرد فرد فرد به فرد
﴿object﴾ ابژه ﴿در لاتینobjcere : به معنى خود را در برابر چیزى گذاشتن﴾، چیز، موضوع. ׳ ابژه، در برابر سوبژه یا ذهن، آن است که درباره اش گفته مى شود، بر ...
به طور فزاینده، به طور دائم التزاید، به طور روزافزون، بطور افزاینده، با افزایش، پیوسته بیشتر، هی بیشتر
نبوی
ناهمساز