پیشنهادهای طاها تمسکی (٥٦)
rough
عمل یا کاری که به طور معمول{مرسوم} انجام میگردد
event در متن ورزشی به معنای مسابقه در یک متن درمورد مهمانی { یا مکان } یعنی مراسم و در بعضی متن ها به معنی رویداد و واقعه است
کمد دیواری ، انباری ، قفسه
آسان تر کردن کار ی و یا زندگی
دمده / تکراری
ممنوعیت / منع کردن / جلوگیری / قانونی که کاری را ممنوع ویا در آن منطقه اجبار میکند
روستانشینان و مناطق روستایی
عمومیت دادن، عمومیت
لازم به ذکر نیست
Animation is a dynamic medium in which images or objects are manipulated to appear as moving images. In traditional animation, images are drawn or pa ...
فیلم گریه آور / فیلم احساساتی
مراسم ها و رسم های هندو
nervation
کارشناسان
پرخاش � ریخته گری کردن �
the person responsible for assigning roles in a film or play
یا - حتی - شاید - بجای
abbreviation for do - it - yourself: the activity of decorating or repairing your home, or making things for your home yourself, rather than paying s ...
اصطلاح : مثل آب خوردن بسیار آسان
در بعضی از متن ها به معنی بیرون کشیدن می باشد
مقید بودن
فامیل ها - افرادی که مثل هم هستند - همانند ها - شبیه به هم
آن که هنگام روی دادن امری حضور دارد - گواه
چند شکل بودن
کنایه از روزگار آتش افروز
A drama school, stage school or theatre school is an undergraduate and/or graduate school or department at a college or university
a passenger in a car who gives the driver unwanted advice کمک راننده
ابریشمی ، نج ابریشمی یا جنس اریشم
مانتو ، لباس بلند و شیک زنانه ، لباس گشاد و بلندی که ملکه ها میپوشند یا لباس خواب مجلل
آدمی که هرغذایی را نمیخورد و در زمینه غذا سخت پسند است ، آدم بد غذا
برنامه یا کلاس آنلاین خصوصی در وسایل الکترونیکی مانند کامپیوتر .
نشان دادن ، مدرک بر علیه چیزی ، ثابت کردن
شخصیت ، هویت ، اخلاق ، رفتار
خشن ، رفتار نامتعاف ، بد اخلاق
a family which extends beyond the nuclear family to include grandparents and other relatives
to cause someone to lose energy and enthusiasm, either from stress or because the person is working too hard: They asked her to slow down because the ...
a period of time when you do not work because of illness or holidays, or because your employer has given you permission to do something else
for a short time; fleetingly using few words; concisely
a Chinese steamed bread roll with a filling of meat or vegetables
با اعتماد به نفس trusting in one's abilities, qualities, and judgment
a lamp projecting a narrow, intense beam of light directly on to a place or person, especially a performer on stage
کارشناس
بلندپرواز ، جاه طلب having or showing a strong desire and determination to succeed
تنگ چشم ، بخیل، تنگ نظر ، خسیس � برای صفت � معنی دادن ، منظور داشتن � فعل �
showing a willingness to allow the existence of opinions or behavior that one does not necessarily agree with
ford motor company �مارک ماشین� ، آبنما ، قسمت کم عمق رودخانه
نشان دادن ، مسجل کردن ، قبولاندن
شبیه به رفتار و اخلاق کسی عمل کردن . عکس العمل شبیه به فرد یا افرادی که از رفتار آنها خوشتان می آید.
در واقع. . . ، به معنای دیگرانگونه است ، درواقع چنین است ، عملا یعنی . . I. e. and e. g. are both Latin abbreviations. E. g. stands for exempli grat ...