پیشنهاد‌های سید محراب میرکریمی (١٩,٥٥٨)

بازدید
٥,٨٩٩
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

🚲 بخش های مختلف دوچرخه به انگلیسی: ✅ tire / tyre = چرخ ✅️ hub = توپی چرخ ✅️ spoke = پره چرخ، میله چرخ، اسپوک ✅️ brake = ترمز ✅️ brake lever = ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

🚲 بخش های مختلف دوچرخه به انگلیسی: ✅ tire / tyre = چرخ ✅️ hub = توپی چرخ ✅️ spoke = پره چرخ، میله چرخ، اسپوک ✅️ brake = ترمز ✅️ brake lever = ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

🚲 بخش های مختلف دوچرخه به انگلیسی: ✅ tire / tyre = چرخ ✅️ hub = توپی چرخ ✅️ spoke = پره چرخ، میله چرخ، اسپوک ✅️ brake = ترمز ✅️ brake lever = ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٦

🚲 بخش های مختلف دوچرخه به انگلیسی: ✅ tire / tyre = چرخ ✅️ hub = توپی چرخ ✅️ spoke = پره چرخ، میله چرخ، اسپوک ✅️ brake = ترمز ✅️ brake lever = ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

🚲 بخش های مختلف دوچرخه به انگلیسی: ✅ tire / tyre = چرخ ✅️ hub = توپی چرخ ✅️ spoke = پره چرخ، میله چرخ، اسپوک ✅️ brake = ترمز ✅️ brake lever = ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

🚲 بخش های مختلف دوچرخه به انگلیسی: ✅ tire / tyre = چرخ ✅️ hub = توپی چرخ ✅️ spoke = پره چرخ، میله چرخ، اسپوک ✅️ brake = ترمز ✅️ brake lever = ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٤

🚲 بخش های مختلف دوچرخه به انگلیسی: ✅ tire / tyre = چرخ ✅️ hub = توپی چرخ ✅️ spoke = پره چرخ، میله چرخ، اسپوک ✅️ brake = ترمز ✅️ brake lever = ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

🚲 بخش های مختلف دوچرخه به انگلیسی: ✅ tire / tyre = چرخ ✅️ hub = توپی چرخ ✅️ spoke = پره چرخ، میله چرخ، اسپوک ✅️ brake = ترمز ✅️ brake lever = ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

🚲 بخش های مختلف دوچرخه به انگلیسی: ✅ tire / tyre = چرخ ✅️ hub = توپی چرخ ✅️ spoke = پره چرخ، میله چرخ، اسپوک ✅️ brake = ترمز ✅️ brake lever = ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

🚲 بخش های مختلف دوچرخه به انگلیسی: ✅ tire / tyre = چرخ ✅️ hub = توپی چرخ ✅️ spoke = پره چرخ، میله چرخ، اسپوک ✅️ brake = ترمز ✅️ brake lever = ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

🚲 بخش های مختلف دوچرخه به انگلیسی: ✅ tire / tyre = چرخ ✅️ hub = توپی چرخ ✅️ spoke = پره چرخ، میله چرخ، اسپوک ✅️ brake = ترمز ✅️ brake lever = ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

🚲 بخش های مختلف دوچرخه به انگلیسی: ✅ tire / tyre = چرخ ✅️ hub = توپی چرخ ✅️ spoke = پره چرخ، میله چرخ، اسپوک ✅️ brake = ترمز ✅️ brake lever = ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

🚲 بخش های مختلف دوچرخه به انگلیسی: ✅ tire / tyre = چرخ ✅️ hub = توپی چرخ ✅️ spoke = پره چرخ، میله چرخ، اسپوک ✅️ brake = ترمز ✅️ brake lever = ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

🚲 بخش های مختلف دوچرخه به انگلیسی: ✅ tire / tyre = چرخ ✅️ hub = توپی چرخ ✅️ spoke = پره چرخ، میله چرخ، اسپوک ✅️ brake = ترمز ✅️ brake lever = ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

🚲 بخش های مختلف دوچرخه به انگلیسی: ✅ tire / tyre = چرخ ✅️ hub = توپی چرخ ✅️ spoke = پره چرخ، میله چرخ، اسپوک ✅️ brake = ترمز ✅️ brake lever = ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

🚲 بخش های مختلف دوچرخه به انگلیسی: ✅ tire / tyre = چرخ ✅️ hub = توپی چرخ ✅️ spoke = پره چرخ، میله چرخ، اسپوک ✅️ brake = ترمز ✅️ brake lever = ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

🚲 بخش های مختلف دوچرخه به انگلیسی: ✅ tire / tyre = چرخ ✅️ hub = توپی چرخ ✅️ spoke = پره چرخ، میله چرخ، اسپوک ✅️ brake = ترمز ✅️ brake lever = ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٤

🚲 بخش های مختلف دوچرخه به انگلیسی: ✅ tire / tyre = چرخ ✅️ hub = توپی چرخ ✅️ spoke = پره چرخ، میله چرخ، اسپوک ✅️ brake = ترمز ✅️ brake lever = ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

🚲 بخش های مختلف دوچرخه به انگلیسی: ✅ tire / tyre = چرخ ✅️ hub = توپی چرخ ✅️ spoke = پره چرخ، میله چرخ، اسپوک ✅️ brake = ترمز ✅️ brake lever = ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

🚲 بخش های مختلف دوچرخه به انگلیسی: ✅ tire / tyre = چرخ ✅️ hub = توپی چرخ ✅️ spoke = پره چرخ، میله چرخ، اسپوک ✅️ brake = ترمز ✅️ brake lever = ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند: فعل ( verb ) : _ اسم ( noun ) : pugnacity صفت ( adjective ) : pugnacious قید ( adverb ) : pug ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند: فعل ( verb ) : _ اسم ( noun ) : obsolescence صفت ( adjective ) : obsolete / obsolescent قید ( ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند: فعل ( verb ) : _ اسم ( noun ) : obsolescence صفت ( adjective ) : obsolete / obsolescent قید ( ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند: فعل ( verb ) : _ اسم ( noun ) : pugnacity صفت ( adjective ) : pugnacious قید ( adverb ) : pug ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند: فعل ( verb ) : _ اسم ( noun ) : pugnacity صفت ( adjective ) : pugnacious قید ( adverb ) : pug ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند: فعل ( verb ) : _ اسم ( noun ) : obsolescence صفت ( adjective ) : obsolete / obsolescent قید ( ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( از لغات کتاب 1100 واژه 📚 ) ( formal ) 🖊 توضیح: the process of becoming obsolete or outdated and no longer used. 💡 معادل فارسی: کهنگی، فرسو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

( از لغات کتاب 1100 واژه 📚 ) ( formal ) 🖊 توضیح: put an end to a rebellion or other disorder by the use of force. 🔍 مترادف: suppress 💡 معا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( از لغات کتاب 1100 واژه 📚 ) 🖊 توضیح: having a harmful effect, especially in a gradual or subtle way. 🔍 مترادف: harmful 💡 معادل فارسی: مضر، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

( از لغات کتاب 1100 واژه 📚 ) ( formal ) 🖊 توضیح: eager to fight or argue 🔍 مترادف: combative; bellicose 💡 معادل فارسی: جنگ طلب، ستیزه جو ✅ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

( از لغات کتاب 1100 واژه 📚 ) 🖊 توضیح: unusual or different from what is around or from what is generally happening: 🔍 مترادف: inappropriate 💡 ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٦

( از لغات کتاب 1100 واژه 📚 ) ( formal ) 🖊 توضیح: the fact or process of ending or being brought to an end. 🔍 مترادف: pause; ending 💡 معادل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( از لغات کتاب 1100 واژه 📚 ) ( formal ) 🖊 توضیح: expert in the use of the hands or body 🔍 مترادف: skillful; adept 💡 معادل فارسی: ماهر، چیره ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( از لغات کتاب 1100 واژه 📚 ) ( formal ) 🔍 مترادف: unfortunate; unlucky 💡 معادل فارسی: بی چاره، بدبخت، فلک زده ✅ مثال: the hapless victims of ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

( از لغات کتاب 1100 واژه 📚 ) 🖊 توضیح: continuing for too long and therefore boring or annoying 🔍 مترادف: endless 💡 معادل فارسی: پایان ناپذیر، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( از لغات کتاب 504 واژه 📚 ) 🖊 توضیح: a condition that causes difficulty or suffering 🔍 مترادف: difficulty 💡 معادل فارسی: سختی، مشقت، مشکل، مض ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

( از لغات کتاب 1100 واژه 📚 ) 🖊 توضیح: a machine that operates on its own without the need for human control, or a person who acts like a machine, ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( از لغات کتاب 1100 واژه 📚 ) 🖊 توضیح: exist in large numbers or amounts 🔍 مترادف: be plentiful 💡 معادل فارسی: فراوان بودن ✅ مثال: rumours of ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

( از لغات کتاب 1100 واژه 📚 ) 🖊 توضیح: famous and respected 🔍 مترادف: distinguished; famous 💡 معادل فارسی: معروف، مشهور ✅ مثال: Leonardo da V ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

( از لغات کتاب 1100 واژه 📚 ) 🖊 توضیح: not showing careful thought about the result 🔍 مترادف: thoughtless; inconsiderate 💡 معادل فارسی: نسنجید ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

( از لغات کتاب 1100 واژه 📚 ) ( formal ) 🖊 توضیح: eating or wanting large quantities of something, especially food 🔍 مترادف: greedy 💡 معادل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند: فعل ( verb ) : deprive اسم ( noun ) : deprivation صفت ( adjective ) : deprived قید ( adverb ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٦

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند: فعل ( verb ) : deprive اسم ( noun ) : deprivation صفت ( adjective ) : deprived قید ( adverb ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند: فعل ( verb ) : deprive اسم ( noun ) : deprivation صفت ( adjective ) : deprived قید ( adverb ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند: فعل ( verb ) : disadvantage اسم ( noun ) : disadvantage صفت ( adjective ) : disadvantaged / d ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند: فعل ( verb ) : disadvantage اسم ( noun ) : disadvantage صفت ( adjective ) : disadvantaged / d ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند: فعل ( verb ) : disadvantage اسم ( noun ) : disadvantage صفت ( adjective ) : disadvantaged / d ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند: فعل ( verb ) : advantage اسم ( noun ) : advantage صفت ( adjective ) : advantageous / advanta ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند: فعل ( verb ) : advantage اسم ( noun ) : advantage صفت ( adjective ) : advantageous / advanta ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند: فعل ( verb ) : advantage اسم ( noun ) : advantage صفت ( adjective ) : advantageous / advanta ...