extemporaneous

/əksˌtɛmpɚˈeɪni.əs//ɛksˌtɛmpəˈreɪnjəs/

فی البداهه، بی آمادگی، فی المجلس، ارتجالی، بی اندیشه، موقتی، سردستی، زودانداز

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: extemporaneously (adv.), extemporaneity (n.), extemporaneousness (n.)
(1) تعریف: not planned or prepared; impromptu.
مترادف: extempore, impromptu, improvised, unrehearsed
مشابه: ad-lib, impulsive, makeshift, off the cuff, offhand, spontaneous, unplanned

- It was hard to believe that this hilarious and heartwarming toast was in fact extemporaneous.
[ترجمه گوگل] باورش سخت بود که این نان تست خنده دار و دلگرم کننده در واقع یکسره باشد
[ترجمه ترگمان] خیلی سخت بود باور کنم که این تست مضحک و مسخره در واقع extemporaneous است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: of a speech, delivered with little or no reference to notes or prepared text.
مترادف: extempore, off the cuff, spontaneous, unrehearsed
مشابه: impromptu, improvised, informal, offhand

- Her lectures, although extemporaneous, always cover the points she wants to get across.
[ترجمه گوگل] سخنرانی‌های او، اگرچه غیرمعمول است، اما همیشه نکاتی را که می‌خواهد بیان کند، پوشش می‌دهد
[ترجمه ترگمان] lectures، هرچند extemporaneous، همیشه چیزهایی را که می خواهد از آن عبور کند، پنهان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: capable of or accustomed to performing with little or no preparation or rehearsal.
مترادف: improvisational
مشابه: impulsive, spontaneous

(4) تعریف: provided or made with anything available; makeshift.
مترادف: improvised, makeshift, stopgap
مشابه: ersatz, haphazard, provisional, slapdash, temporary

جمله های نمونه

1. an extemporaneous speech
نطق فی البداهه

2. That way, a speech comes off as extemporaneous, but it flows from one idea to another.
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، یک سخنرانی غیرممکن به نظر می رسد، اما از یک ایده به ایده دیگر جریان می یابد
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، یک سخنرانی به عنوان extemporaneous بیان می شود، اما از یک ایده به یک ایده دیگر جریان می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The skin is extemporaneous to this fine long hair, you produce the burn move after shave probably, and cause beard ingrown.
[ترجمه گوگل]پوست برای این موهای بلند ظریف است، شما احتمالاً پس از اصلاح باعث ایجاد حرکت سوختگی می‌شوید و باعث رشد ریش می‌شوید
[ترجمه ترگمان]پوست زبر آن موهای بلند مدت است، شما پس از اصلاح احتمالا حرکت سوختگی را بعد از اصلاح احتمالا ایجاد می کنید و باعث ایجاد ریش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The extemporaneous interesting hobby, achievement effect that produces to people behavior.
[ترجمه گوگل]سرگرمی جالب بی‌نظیر، اثر موفقیت که برای افراد رفتار می‌کند
[ترجمه ترگمان]The سرگرمی جالب، اثر موفقیت که منجر به رفتار افراد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Wu Yi's speech by 20 minutes when extemporaneous extend a hour.
[ترجمه گوگل]سخنرانی وو یی 20 دقیقه زمانی که غیرممکن است یک ساعت طول بکشد
[ترجمه ترگمان]سخنرانی وو از ۲۰ دقیقه تا زمانی که extemporaneous یک ساعت را تمدید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This true love and extemporaneous humour, make full - court audience uses a facial expression for it.
[ترجمه گوگل]این عشق واقعی و طنز بی‌نظیر، باعث می‌شود که تماشاگران در دادگاه از حالت چهره برای آن استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]این عشق واقعی و شوخ extemporaneous، باعث می شود که مخاطبان کامل از چهره چهره برای آن استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Extemporaneous speaking should be practiced and cultivated. It is the lawyer's avenue to the public.
[ترجمه گوگل]گفتار غیرمستقیم باید تمرین و پرورش داده شود این خیابان وکیل برای عموم است
[ترجمه ترگمان]Extemporaneous باید تمرین و کشت شود این یک راه وکیل برای عموم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She made an extemporaneous speech on the ceremony.
[ترجمه گوگل]او در این مراسم سخنرانی خود را ایراد کرد
[ترجمه ترگمان] اون توی مراسم سخنرانی \"extemporaneous\" کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She also has a distaste for policy debates, interviews, extemporaneous speeches and many other traditional obligations of a national leader.
[ترجمه گوگل]او همچنین از بحث های سیاسی، مصاحبه ها، سخنرانی های غیرمجاز و بسیاری دیگر از تعهدات سنتی یک رهبر ملی بیزار است
[ترجمه ترگمان]او همچنین نسبت به مباحثات سیاسی، مصاحبه ها، سخنرانی های extemporaneous و بسیاری دیگر از الزامات سنتی یک رهبر ملی احساس انزجار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Please note that we will have one formal class debate, one extemporaneous class presentation, and one planned class presentation over the course of the semester.
[ترجمه گوگل]لطفاً توجه داشته باشید که ما یک بحث کلاسی رسمی، یک ارائه کلاسی غیرمجاز و یک ارائه کلاسی برنامه ریزی شده در طول ترم خواهیم داشت
[ترجمه ترگمان]لطفا توجه داشته باشید که ما یک بحث کلاس رسمی، یک ارائه کلاس extemporaneous و یک نمایش کلاس برنامه ریزی شده را در طول ترم برگزار خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This paper points out an excellent vocal music teacher should not only have a charming voice, solid background in professional knowledge, but also be an extraordinary extemporaneous piano accompanist.
[ترجمه گوگل]این مقاله به این نکته اشاره می‌کند که یک معلم موسیقی آوازی عالی نه تنها باید صدایی جذاب، پیشینه قوی در دانش حرفه‌ای داشته باشد، بلکه باید یک نوازنده پیانو فوق‌العاده هم باشد
[ترجمه ترگمان]این مقاله به یک معلم موسیقی vocal عالی اشاره می کند که نه تنها باید صدای جذابی داشته باشد، دارای سابقه قوی در دانش حرفه ای باشد، بلکه باید یک پیانوی extemporaneous فوق العاده (extemporaneous)نیز باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Accordingly, the director lets him what to do again extemporaneous creation.
[ترجمه گوگل]بر این اساس، کارگردان به او اجازه می دهد که چه کاری انجام دهد دوباره خلقت غیرمعمول
[ترجمه ترگمان]از این رو، کارگردان به او اجازه می دهد کاری را که دوباره انجام می دهد، انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Twain first tried dictating into Thomas Edison's new recording machine but didn't like it — he was a man who strutted stages all over the world, delivering extemporaneous spiels.
[ترجمه گوگل]تواین برای اولین بار سعی کرد دستگاه ضبط جدید توماس ادیسون را دیکته کند، اما آن را دوست نداشت - او مردی بود که در سرتاسر جهان روی استیج‌ها می‌چرخید و صداهای بی‌معنای پخش می‌کرد
[ترجمه ترگمان]\"تواین\" اولین بار سعی کرد تا به دستگاه ثبت \"توماس ادیسون\" دیکته کند، اما از آن خوشش نیامد - او مردی بود که در سراسر جهان در سراسر جهان قدم می زد و extemporaneous spiels را تحویل می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• spontaneous, impromptu, improvised

پیشنهاد کاربران

در داروسازی
Extemporaneous preparation ( compound )
دارو یا مخلوطی از داروها است که در داروخانه بنا به دستور پزشک توسط داروساز تهیه یا ترکیب می شود. مثل بعضی پماد ها
automatic
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : extemporize
✅️ اسم ( noun ) : extemporization
✅️ صفت ( adjective ) : extempore / extemporaneous
✅️ قید ( adverb ) : extempore / extemporaneously
فی البداهه
بداهه، فی البداهه، بداهه پردازی
موقتی ، مقدماتی

بپرس