ترجمههای سید عباس حسینی (٥٣)
ذهنش در حال فرو رفتن ( به غش، خواب و . . . ) بود و شروع به اشتباه گرفتن خیال با واقعیت کرده بود
هر دو نامزد در حال جلب آراء رای دهندگان ( با تبلیغات انتخاباتی از طریق برخورد مستقیم و حضوری با افراد ) در سراسر منطقه هستند.
او یک کارگاه سرسخت بود و داستان غم انگیز موکلش به هیچ وجه او را تحت تاثیر قرار نداد.
او گرایشی به خشونت ندارد. یا او تحمل خشونت را ندارد.
ما دوتا پیشنهاد ( خواهان / طالب ) برای ماشینی که داریم می فروشیم داشته ایم.
او به سختی ضربه خورده بود، و مدتی طول کشید تا به هوش بیاید.
اگر این آرزوی ( خواسته ی قلبی ) توست، اکنون تورا ترک می کنم.
کلاچ رو با پای چپت فشار می دی ( می گیری ) .
( قنداق اسلحه ) از دستش در رفت و مامور پلیس توانست آن ( اسلحه ) را از او بگیرد.
آنها محکم در رو می کوبیدند. ( در زدن با شدت منظورشه )
شاخه ی در حال سقوط ضربه ای ( سخت ) به شانه ام زد. ( با شدت به شانه ام اصابت کرد. )
اینها پیچیدگی هایی ( شرایط بغرنجی ) هستند که ما حسابشو نکرده بودیم ( براش آماده نبودیم ) .
" نسبت انگشت دست به دست مانند نسبت انگشت پا به پا است. " مثالی از یک نمونه قیاس تشبیهی ساده است.
اینکه این زندانی چگونه توانست فرار کند یک معما باقی می ماند.
او ( مرد ) به واسطه ی درخواست او ( زن ) برای کمک به لحاظ احساسی اصلا تکون نخورد ( تحت تاثیر قرار نگرفت. )
ترجمه ی صحیح و توضیح مربوط به این جمله رو در قسمت پیشنهاد ها گذاشتم، اونجا بخونیدش.
بازی ضعیف رقبا ( حریفان ) ، تیم ما را در وضعیت خوبی قرار داد. ( کار رو برای تیم ما راحت کرد. )
من بیشتر از این، این رفتار ناعادلانه را تحمل نمی کنم.
( بل توجه به آمدن away ) هر هفته او بیشتر دستمزد خود را در قمار می بازد.
او همدردی و همدلی خود را به خانواده برای از دست دادن ( خسران ) غم انگیزشان ابراز ( بیان ) کرد.
من چندین آشنا در این شهر دارم اما هنوز دوستان واقعی ندارم.
این مهم ترین مصاحبه او بود، اما او شوکه شد.
او ناگهان با ( به علت ) استخوان مرغ ( در گلویش ) دچار خفگی شد.
علف های هرز باغ را خفه کردند. ( جلوی رشد گیاهان باغ را گرفتند. )
ترجمه گوگل درسته؛ یعنی واکنش او به این خبر اخم و ترشرویی بود. ترجمه یسنا اشتباهه.
او تمام ارثیه ی خود را سر ( به خاطر ) مشروب الکلی و سرگرمی ( الواتی ) به باد داد.
آنها در یک ربع آخر، بازی رو به باد ( گا ) دادند. / گند زدند به بازی.
برگ ها در سراسر / طول حیاط با وزش باد به حرکت در آمدند.
مرگ همسرش ضربه ی بزرگی / شوک سنگینی برای او بود. ( توجه کنید که اینجا با توجه به آمدن was a قبل از blow باید blow به صورت اسم ترجنه شود، نه فعل )
من دیگر زیاد امیدی به یافتن خریدار ندارم. ( hold out رو در جمله " دیگر " ترجمه کردیم و به ادامه امید اشاره داره . )
پزشکان هنوز امید کمی به بهبودی او دارند. ( hold out به ادامه دار بودن امید اشاره داره . )
به نظر می رسد او دیگر هیچ امیدی به موفقیت ندارد. ( hold out به ادامه داشتن امید اشاره داره . )
ستاره بسکتبال تا زمانی که پول بیشتری را پیشنهاد نکردند، مخالف بود. ( قرارداد رو امضا نکرد / به تیم نپیوست / بازی نکرد )
فرانسه در تلاش برای مذاکره برای پایان دادن به مناقشه ( اختلاف ) مخالف بوده است.
" در گذشتن " محترمانه ی " مردن " است.
پرستار رو خبر کردی ؟ ( از طریق تلفن، زدن زنگ هشدار و هر روش و وسیله ی دیگر )
خلبان در ارتفاع کم از بالای کشتی جنگی رد شد ( پرواز کرد ) .