ترجمههای سید عباس حسینی (٥٣)
١٦١
١ سال پیش
He buzzed the maid.
٠
او خدمتکار رو خبر کرد ( خواست - از طریق تلفن زدن یا زدن زنگ و هر وسیله ی دیگه )
١ سال پیش
I wish that machine would stop buzzing.
١
کاشکی تِر تِر این ماشین بخوابه ( قطع شه ) .
٢