اسم - صفحه 54

رزمنده، یاری کننده در جنگ، ( به مجاز ) شجاع

سخی، بخشنده، سخاوتمند ( نگارش کردی

منتشر کردن ( نگارش کردی

اسم امام علی در زبان حبشی

از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران ایرانی در زمان هرمز پادشاه ساسانی

بارانِ دین، ( به مجاز ) نعمت و بخشش دین

ترکیبی از اسم های رهام و امیر

راه شناس، راه نما، دارنده ی راه

بادام ( نگارش کردی

راستگو، صدیق، دوست، ( اَعلام ) نام شهرستانی در مرکز استان یزد

آواز، صدا، ( در قدیم ) صدایی که از قلم در وقت نوشتن ایجاد می شود، صدایی که از در هنگام باز و بسته ش ...

داد دهنده، دادگر، عادل، بخشاینده، آفریننده، آفریدگار، یکی از نام ها و صفات باری تعالی، ( در قدیم ) ...

نام ماه دوم از سال قمری، نام کوهی در نزدیکی مدینه

روشنی، بی آلایشی، صفا، ( اَعلام ) نام برخی از صحابه و محدثان

دعاکننده، طلب کننده، خواهنده، کسی که مردم را به دین و مذهب خود دعوت کند، دعاگو، دعوت کننده، ( در حق ...

دانا، استاد، ماهر، آگاه به امری، دارنده ی علم و توانایی، ماهر حاذق، واقف و آگاه به امری

علم، پرچم، درفش کاویانی در داستان های ملی ایران، پرچمی که کاوه از پیشبند چرمین خود ساخت و مردم در ز ...

در عربی بسیار خنده کننده، از شخصیتهای ستمگر شاهنامه، ایرانیان از گذاشتن این نام روی پسران پرهیز می ...

سلام، ثنا، ستایش، نیایش، دعا، رحمت، سلام و آفرین، سلام و آفرین بر تو ( شما ) باد

طواف کننده، ( اَعلام ) شهر تابستانی عربستان سعودی در غرب آن کشور

ناز و کرشمه

نظم و ترتیب

آنچه آلودگی را پاک کند، پاک کننده

تاج، کلاهِ زرنشان، نوعی از گل آذین مانند آذین خوشه ای که گل های آن در یک سطح قرار دارد، ( مجاز ) سل ...

کسی که رحمت می آورد، رحم کننده، بخشاینده، آمرزنده، مهربان، ( در قدیم ) رحمت آورنده، دل سوزاننده

سخاوتمند، جوانمرد، کریم الطبع، آزادمرد، ( = جوانمرد )

دلباخته، دلداده، نام شاعر ایرانی قرن دوازدهم، عاشق اصفهانی

نقل کننده ی حدیث و حکایت، ( در قدیم ) آن که شعر شاعری را در بارگاه حاکمان یا در بازار برای مردم می ...

رکوع کننده، خم شونده، سرفرودآورنده، فروتنی کننده

صاحب نظر و دانا

تخت، کرسی، ( در ادیان ) نامی که در روایات دینیِ آسمانی ورای همه ی آسمانها، جسم محیط به همه ی عالم، ...

بالا رفتن، پیشرفت کردن، ترقی

آفتاب، زمانه، روزگار، ( کردی ) ( = روجیار، rojyār ) آفتاب

خورشید روز، درخشان، ( به مجاز ) مهر تابناک، مهر و عشق روشن و تابنده

برازنده، شایسته، لایق

نام یکی از سرداران ایرانی در جنگ اسکندر مقدونی

سفیر، سفیر ( نگارش کردی

از سرداران بلوچ

تند باد

چاره، علاج، درمان، مقاومت، مقابله، درمان ‏ ( نگارش کردی

نام یکی از پهلوانان ایرانی در شاهنامه فردوسی

شهرک، بازار، مکان داد و ستد ( نگارش کردی

نام قبیله ای از کردها، نام قبیلةایی ازکردها ( نگارش کردی

رهبر و راهنما