اسم پسر با حرف د - صفحه 2

متصف به اوصاف دین، دیندار، دینور، ( دین، وند ( پسوند نسبت ) )

پای بند به مبانی دین و عامل بر دستورهای آن

تاج، کلاهِ زرنشان، نوعی از گل آذین مانند آذین خوشه ای که گل های آن در یک سطح قرار دارد، ( مجاز ) سل ...

دیبا، پارچه ابریشمی، ( معرب از فارسی ) ( = دیبا و دیباه )، ← دیبا

نام کوهی از سلسله جبال البرز در شمال شرقی تهران، دارای دمه و بخار

از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی در سپاه افراسیاب

محکم، قدرتمند، استوار

جودت رأی، زیرکی و کاردانی، تیزهوشی، هوشمندی، ( عربی ) ( در قدیم ) زیرکی

نظم و ترتیب