اسم - صفحه 66

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

شاهگل/shah gol/

شاه گل ها، زیباترین گل در میان گلها


پسر، دختر

فارسی
شاهلار/shah-lar/

شاهان


پسر

فارسی
شاهمهر/shah-mehr/

مهر شاهانه


پسر

فارسی
شاهندل/šāhandel/

دارای دلِ صالح و نیک، ( به مجاز ) تقوا و پرهیزگار


پسر

فارسی
شاهنگ/šāhang/

ملکه زنبور عسل، ملکه ی زنبور عسل، شاه + انگین ملکه زنبور عسل


دختر، پسر

فارسی

طبیعت
شاهنور/shah-nor/

نور شاهانه


پسر

فارسی
شاهنوش/shah-nush/

شاه جاویدان


پسر

فارسی
شاهویر/shahvir/

باهوش


پسر

فارسی
شاهوین/shah-vin/

مانند شاه


پسر

فارسی
شاهکار/shahkar/

کار شاهانه، برجسته، ممتاز


پسر

فارسی
شاهیاد/shah-yad/

یاد شاه


پسر

فارسی
شاهیار/shahyar/

یار سلطان، ملازم شاه


پسر

فارسی
شاهیکا/shahika/

قله، اوج


دختر

ترکی
شاور/šāvor/

صورت دیگری از کلمه ی شاپور است، صورت دیگری از کلمه ی شاپور، صورت دیگری از کلمه ی شاپور است شاپور، ش ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
شاورک/shavarak/

نام نوایی قدیمی در موسیقی


دختر

فارسی

هنری
شاوگ/šāvag/

نام پادشاه کوشان در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی، ( اَعلام ) نام یکی از پادشاهان کوشانی است که وسته ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
شاوه/shave/

نام نوعی پرنده


دختر

کردی

پرنده
شاویس/shavis/

نام شخصی پارسا که از تابعین بوده است، شا ( فارسی ) + ویس ( عربی ) مرکب از شاه + اویس ( نام شخصی پار ...


پسر

فارسی، عربی
شاکو/shako/

شاه کوه ها


پسر

کردی
شایار/shayar/

یار پدر، وزیر ( نگارش کردی


پسر

فارسی، کردی
شایان دخت/š.-dokht/

دختر شایسته، ( شایان، دخت = دختر ) دختر شایسته و سزاوار


دختر

فارسی
شایرایا

ستاره ناهید


پسر

آشوری
شایلان/shaylan/

زینت داده شده


دختر

ترکی
شایلی/shayli/

بی همتا


دختر

ترکی
شایلین/shaylin/

بی همتا


دختر

ترکی
شایما/shayma/

جواهر ماه


دختر

ترکی، فارسی
شایمین/shaimin/

فرزندی پر برکت و بی همتا


پسر

فارسی
شاین/šāyen/

شاهدانه، بر وزن فاعل


دختر

کردی
شب آرا/shab-ara/

آراینده شب


دختر

فارسی
شب افروز/shab-afroz/

ماه، زیباروی، درخشنده


دختر

فارسی
شب دخت

دختر شب


دختر

فارسی
شب ناز

زیبایی شب، ناز شب


دختر

فارسی
شبدیز/diz šab/

شب رنگ، ( در قدیم ) سیاه رنگ ( اسب )، ( در موسیقی ایرانی ) از الحان باربد، کنایه از آسمان، زمانه، ر ...


دختر

فارسی
شبدیس/shab dis/

مانند شب


دختر

فارسی
شبنا/shabna/

جوان، نام یکی وکلای قصر حزقیا پادشاه یهودا


پسر

عبری
شپول/shapol/

موج آب


پسر

کردی
شتاو/shetav/

آبشار


پسر

کردی

طبیعت
شداد/shedad/

نام فرزند عاد ( ع )


پسر

عبری
شراکیم/sherakiym/

نام یکی از سپهبدان مازندران


پسر

فارسی
شرزین/šarzin/

نیرومند و قوی، [شرز = شرزه به معنی قوی، نیرومند ( به مجاز ) شجاع، دلاور، ین ( نسبت ) ]، روی هم به م ...


پسر

فارسی
شرمیلا

محافظت، نوعی گل ( به فتح ش )


دختر

سانسکریت، هندی
شرمین دخت/šarmin doxt/

دختر با حجب و حیا، ( شَرمین، دخت = دختر )، ( شَرمین + دخت = دختر )، دختر با حُجب و حیا، دختر باحیا ...


دختر

فارسی
شروانه/sharvane/

نام دایه مه پری در داستان سمک عیار


دختر

فارسی
شروینه/šarvine/

منسوب به شَروین، ( شَروین= نام باستانی ناحیه ی سوادکوه در مازندران، ه/، e/ ( پسوند نسبت ) )


دختر

گیلکی
شری

منطقه ای در همدان


دختر

فارسی
شریف الدین/šārifoddin/

دارای دین و آیین پاک، موجب شرف، ارجمندی و اعتبار دین


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
شرین

در گویش سمنان شیرین


دختر

فارسی
شعاع الدین/šoeāeoddin/

نور دین


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
شعبان/shaban/

نام ماه هشتم از سال قمری


پسر

عربی
شعری/shera/

نام ستاره ای


دختر

عربی

کهکشانی
شعیا/šaeiyā/

نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل که به او اشعیا هم می گفتند، ( اَعلام ) نام یکی از پیامبران بنی اسرا ...


پسر

عربی، فارسی

مذهبی و قرآنی
شقاقل

گیاهی پایا با برگهای معطر و ریشه های ضخیم و خوراکی


دختر

یونانی
شلر/sheler/

لاله واژگون


دختر

کردی
شلیخا

سریانی نام یکی از حواریون عیسی ( ع )


پسر

عبری
شماس

خادم، عابد، طبقه و گروهی از روحانیون مسیحی، از شخصیتهای شاهنامه، نام سردار ایرانی مسیحی در زمان پاد ...


پسر

سریانی
شمس الشریعه/šamsoššariee/

ترکیب دو اسم شمس و شریعه ( خورشید و شریعت )، به معنی آفتاب شریعت


دختر

عربی
شمس الملوک

خورشید شاهان، نام یکی از پادشاهان ایلک خانی ترکستان


دختر

عربی
شمس الهدی/šamsolhodā/

ترکیب دو اسم شمس و هدی ( خورشید و هدایت کردن )، آفتاب هدایت، خورشید هدایت


دختر، پسر

عربی
شمس ایران

شمس ( عربی ) ایران ( فارسی ) خورشید ایران


دختر

عربی، فارسی
شمسیه/shamsie/

خورشید


دختر

عربی
شمعون/shamoon/

شنونده، نام یکی از برادران یوسف ( ع )


پسر

عبری

مذهبی و قرآنی
شمیس/šamis/

نور، روشنایی و روشنایی معنوی، ( مأخوذ از سریانی )، ( مأخوذ از سُریانی ) به معنی نور، مصغر شمس


دختر

عربی
شمیسه/shamise/

آفتاب کوچک، مؤنث شمیس، مصغر شمس


دختر

عربی
شمیم فاطمه/š.- fāteme/

ترکیب دو اسم شمیم و فاطمه ( بوی خوش و رانده شده از آتش )، از نام های مرکب، شمیم و فاطمه، بوی خوش فا ...


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
شمینا/šaminā/

عطر آگین و خوشبو


دختر

فارسی، عربی
شمینه

حاصلخیز، برکت یافته


پسر

آشوری
شناز/shanaz/

لطیف و نازنین، شیناز، مرکب از شی ( شبنم ) +ناز


دختر

فارسی
شنایا/shenaya/

همه چیز دان


دختر

فارسی
شنطوس

از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری ایرانی در درگاه خسروپرویز پادشاه ساسانی


پسر

فارسی
شنگان/shangan/

از شخصیتهای شاهنامه، از شخصیتهای شاهنامه و از بزرگان ایرانی در زمان یزگرد پادشاه ساسانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
شنیا/shenya/

نسیم


دختر

کردی
شنیاز/šenyāz/

بهار شاداب


دختر

ترکی
شه گل/šah gol/

بهترین گل، گلِ شاهانه، شاهگل


دختر

فارسی

گل
شه موبد

شاه موبد


پسر

فارسی
شهان/shahan/

پادشاهان


پسر

فارسی
شهبان/shahban/

برادر زرین ملک در داستان ملک بهمن


پسر

فارسی
شهددخت/shahd dokht/

دختر شیرین، شهد ( عربی ) + دخت ( فارسی ) دختر شیرین


دختر

فارسی، عربی
شهدل/shahdel/

شاه دل


پسر

فارسی
شهدیس/shahdis/

شاهزاده خانم، درختری که شکوه و زیباییش مانند شاه است


دختر

فارسی
شهراز/šah rāz/

راز بزرگ، راز شکوهمند، راز بزرگ و شکوهمند


دختر

فارسی
شهرآشوب

آن که در شهر ایجاد فتنه و آشوب می کند، بسیار زیبا و دلربا، نام یکی از گوشه های موسیقی ایرانی


دختر، پسر

فارسی
شهرتاش

شهر ( فارسی ) + تاش ( ترکی ) همسایه و همشهری


پسر

فارسی، ترکی
شهرزادزهرا/shahrzad-zahra/

ترکیب دو اسم شهرزاد و زهرا ( زاده شهر و نیکو )


دختر

فارسی، عربی
شهرسب/shahrasb/

از اساطیر شاهنامه


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
شهرسپ

از شخصیتهای شاهنامه، نام وزیر طهمورث که مردی دانا و پارسا بود و شاه را به نیکی راهنمایی می کرد


پسر

فارسی
شهرگان

شهری، اهل شهر


پسر

فارسی
شهرگل/shahre-gol/

گل شهر


دختر

فارسی
شهروین

شهنام، از نامهای باستانی


پسر

فارسی
شهریور

نام ماه ششم از سال شمسی، نام فرشته نگهبان آتش، نام روز چهارم از هر ماه شمسی در ایران قدیم


پسر

فارسی
شهسام/shahsam/

پادشاه آتش


پسر

فارسی
شهمردان

نام پسر ابولخیر، اخترشناس و ریاضیدان ایرانی


پسر

فارسی
شهنواز/shahnavaz/

مورد نوازش شاه قرار گرفته


دختر

فارسی
شهنیا/shahnia/

از خاندان شاه


دختر

کردی
شهیاد/shahyad/

یاد شاه، مرکب از شه ( شاد ) + یاد ( خاطره )


پسر

فارسی
شهیره/šahire/

بانوی مشهور، دختر نامدار، ( مؤنث شهیر )، مشهور، معروف ( زن )، نامدار و نام آور ( زن )


دختر

عربی
جمهور

پادشاه هند که نامش در شاهنامه امده است، عامّه مردم


پسر

عربی
جوشن/jo(w)šan/

زره، لباس ویژه جنگ، نوعی لباس جنگی قدیمی شبیه زره، ( به مجاز ) محافظت کننده از خطر و آسیب


پسر

عربی
جوهر/johar/

گوهر


دختر

فارسی
جیحون/jeyhun/

رود، دریا، آمودریا، رود بزرگ، نام رودی در آسیای میانه، ( عربی )، نام رودخانه ای در آسیای میانه


پسر، دختر

عربی، فارسی

طبیعت
چابک/čābok/

چست و چالاک، زرنگ، ماهر، زبردست، به سرعت و سهولت حرکت کننده، چالاک، زبَردست، چالاک‎ ‎، زیبا و ظریف، ...


پسر

فارسی



انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها

اسم