اسم - صفحه 63

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

دیلک/dilak/

آرزو، آمال، خواسته، تمنا، خواهش


دختر

ترکی
دیماه/dimah/

زیبارو، مثل ماه


دختر

فارسی
دیمن/diman/

دشت


پسر

کردی
دیمه/dime/

روی، رخسار، چهره، روشنی، روی و رخساره، روشنی باران و شبنم، ( در کردی ) نیز چهره


دختر

کردی، عربی
دین به/din beh/

دین بهتر، کیش و آیین برتر، دینِ بهتر، کیش و آیینِ برتر، ( در قدیم ) دین زرتشتی، ( در قدیم ) ( به مج ...


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
دین دار/din dār/

کسی که دارای دین و آیینی باشد، متدین، متدین بدین اسلام، متقی، با تقوی، آن که به مبانی دینی اعتقاد د ...


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
دین محمد

دین ( فارسی ) + محمد ( عربی )، دارای دین محمد ( ص )، نام یکی از پادشاهان ازبک


پسر

فارسی، عربی
دینارگیس/dinar gis/

دارای مویی به رنگ طلا، دینار ( یونانی ) + گیس ( فارسی )، نام زنی در منظومه ویس و رامین


دختر

فارسی، یونانی

تاریخی و کهن
دیناز/dināz/

آفریدگار نازنین، خالق زیبایی، ( دی ( در اوستایی ) = آفریدگار، ناز ) آفریدگار نازنین


دختر

فارسی، اوستایی
دیندخت/din dokht/

دخترِ متدین، دخترِ دیندار، مؤمن، ( دین، دخت = دختر )، دخترِ دیندار مؤمن


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
دینه/dine/

نام دختر یعقوب ( ع ) و خواهر یوسف ( ع )، انتقام یافته


دختر

عبری

مذهبی و قرآنی
دینور/dinvar/

دیندار، متدین، مومن، ( دین، ور ( پسوند دارندگی ) )، مؤمن


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
دینوند/dinvand/

متصف به اوصاف دین، دیندار، دینور، ( دین، وند ( پسوند نسبت ) )


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
دینیاد/din yād/

پای بند به مبانی دین و عامل بر دستورهای آن


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
دیهیم/deyhim/

تاج، کلاهِ زرنشان، نوعی از گل آذین مانند آذین خوشه ای که گل های آن در یک سطح قرار دارد، ( مجاز ) سل ...


پسر

یونانی

طبیعت، گل
ذهین/zahin/

زیرک


پسر

عربی
ذوالقدر/zolqadr/

صاحب قدر، دارای حرمت و وقار، دارای قوه و طاقت، ( در قدیم ) دارای ارج و منزلت، ارجمند، ( اَعلام ) سل ...


پسر

عربی
ذوالنور/zolnur/

خداوند روشنایی، صاحب روشنایی، لقب یکی از صحابه پیامبر اسلام ( ص )، صاحب و خداوند نور


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
ذوالنون/zolnun/

صاحب ماهی، لقب حضرت یونس ( ص ) به خاطر رفتن در شکم ماهی، خداوند ماهی، همدم ماهی، ( اَعلام ) ) لقب ح ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
ذکا/zakā/

تیزهوش شدن، تیزخاطر شدن، زیرک شدن، تیزهوشی، زیرکی، شمس، خورشید، آفتاب، ( عربی ) ( در قدیم ) هوشمندی ...


پسر

عربی
ذکری/zekrā/

یاد، یادگار، یادبود، خاطره، یادآوری، تذکر


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
رئو

مهربان، عاطفه، از نامهای خداوند


پسر

عربی
رؤیا/ro’yā/

( عربی ) خواب، آنچه در خواب بینند، ( به مجاز ) چهره ی زیبا و مطلوبی است که در عالم خواب دیده شود، ر ...


دختر

عربی
رائ ف/raef/

بسیار مهربان


پسر

عربی
رائیک/raeek/

پسندیده و دوست داشتنی


پسر

اوستایی
دارین/dāreyn/

منسوب به درخت


پسر

فارسی
دارینا/dārinā/

زرگر، طلاساز، ( مجاز ) ارزشمند و گرانبها، ( در قدیم ) زر، مجازا ارزشمند و گرانبها


دختر

فارسی
دارینه/darine/

نام روستایی در نزدیکی سقز


دختر

فارسی
دارینوش/darinush/

نام یکی از پادشاهان کیانی، ظاهراً محرف داریوش است


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
رزارا/rozara/

زینت دهنده گل رز


دختر

فارسی، فرانسوی

گل
رزالین/rozalin/

مانند گل رز


دختر

لاتین

گل
رزآنا/rozana/

رز مادر


دختر

ترکی، فرانسوی

گل
رزرخ/roz rokh/

دختری که چون گل رز زیبا و لطیف است


دختر

فارسی، فرانسوی

گل
رزسا/rozsa/

مانند گل رز


دختر

فارسی، فرانسوی

گل
رزق الله

روزی ای که خداوند می دهد


پسر

عربی
رزگار/rezgar/

رستگار


پسر

کردی
رزم آرا/razm ārā/

جنگجویِ زبردست، ( در قدیم ) جنگجویی که در جنگ هنرنمایی می کند


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
رزم یار/razmyār/

رزمنده، یاری کننده در جنگ، ( به مجاز ) شجاع


پسر

فارسی
رزمان/razman/

نام یکی از سرداران دیلمیان


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
رزمجو/razm ju/

جنگجو، دلیر، ( به مجاز ) دلیر و شجاع


پسر

فارسی
رزمهر/raz mehr/

نام پسر سوخره سردار جنگی در ایرانِ باستان، ( اَعلام ) نام پسر سوخره سردار جنگی در ایرانِ باستان و ا ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
رزمین/razmin/

پسر جنگجو، پسر مبارز، منسوب به رزم، جنگی، ( به مجاز ) شجاع، دختر جنگجو، دختر مبارز


پسر، دختر

فارسی
رزناز/roz naz/

دختر زیبا چون گل رز


دختر

فارسی، فرانسوی

گل
رزنیلا/roz nila/

رز آبی


دختر

سانسکریت، فرانسوی

گل
رزین/razin/

محکم، استوار، متین، باوقار، ساکت، آرام، موقر، سنگین، خوش نظر، خوش فکر، نیک رأی، ( اَعلام ) نام دو ر ...


دختر، پسر

عربی
رزین دخت

رزین ( عربی ) + دخت ( فارسی ) دختر موقر و متین


دختر

فارسی، عربی
رژان/rozhan/

کسی که چشم های شهلا دارد، روژان، روزها ایام


دختر

کردی
رسادخت/re(a)sā dokht/

دختر خوش قد و قامت و زیبا، ( رسا، دخت = دختر )، دختر بلند بالا و موزون


دختر

فارسی
رستار/rastar/

نجات یافته، رها شده


پسر

فارسی
رستان/rastan/

آزاد و رها


پسر

فارسی
رستاک/rastāk/

شاخه تازه ای که از بیخ درخت در آید، زاده ی درخت مو، شاخه ی تازه ای که از بیخ درخت بر آید، رشتاک، [ا ...


دختر

فارسی
رستهم

رستم، در زبان قدیم ایرانی مرکب از رس ( بالش، نمو ) + تهم ( دلیر، پهلوان )، نام پهلوان شاهنامه


پسر

فارسی
رستین/rastin/

نجات و رهایی بخش


پسر

سانسکریت
رشتاک/raštāk/

رستاک، شاخه ای که از بیخ درخت بر آمده، ( = رستاک )، شاخه ای که از بیخ درخت بر آمده و راست رسته باشد


پسر

فارسی
رشدیه/rošdiye/

خردمند


دختر

عربی
رشنان/rašnān/

با طراوت، ( در اوستایی ) منسوب به رَشن که در آئین زرتشتی فرشته ی عدالت است و به معنی عادل و دادگر م ...


پسر

فارسی، اوستایی
رشنواد/rašnavād/

راستگویی، نام سپهسالار همای چهرآزاد و مادر بهمن، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور ایرانی در زمان همای ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
رشیدا/rashida/

از خطاطان نامی ایران، رشید ( عربی ) + ا ( فارسی ) نام یکی از استادان خط نستعلیق در قرن یازدهم که خو ...


پسر

فارسی، عربی
رشیدالدین/rašidoddin/

آن که در دفاع از دین دارای رشادت و شجاعت است، رشد یافته و بالنده در امور دین، صاحب رأی و عقیده در د ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
رضوا/razvā/

نام یک کوه، ( منسوب به رَضوی ) نام کوهی میانِ مدینه و ینبع در جزیرةالعرب


دختر

عربی
رضی الدین/raziy(y)oddin/

پسندیده ی آیین و دین، ( اَعلام ) ) رضی الدین استرآبادی [قرن هجری] زبان شناس ایرانی، مؤلف شرح کافیه ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
رغد/raghad/

خوش و فراخ


دختر، پسر

عربی
رغمان/reghman/

از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران ایرانی در زمان هرمز پادشاه ساسانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
رفائیل/rofaeil/

یکی از فرشتگان مقرب در دین مسیحیت و یهودیت


دختر

عبری

مذهبی و قرآنی
رفیدا/rafidā/

نام مردی در منظومه ویس و رامین، ( رَفید، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به رفید، یار و یاور، مساعد و کمک ...


دختر، پسر

فارسی، عربی
رفیع الدین/rafieoddin/

دارای مقام و مرتبه بلند در دین، بلند پایه در دین، ( اَعلام ) نام چند تن از مشاهیر


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
رفیف/rafif/

نم نم باران


دختر

عربی
رقیب/raqib/

آن که می کوشد در به دست آوردن امتیازی، از یک یا چند نفر پیشی بگیرد، آن که با یک یا چند نفر درباره ی ...


پسر

عربی
رقیه ثنا/r.-sanā/

ترکیب دو اسم رقیه و ثنا ( دعا و ستایش )، از نام های مرکب، رقیه و ثنا


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
رقیه خاتون/roghayye-khatun/

ترکیب دو اسم رقیه و خاتون ( دعا و لقب زنان اشراقی )


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
رقیه زهرا/roghayye-zahra/

ترکیب دو اسم رقیه و زهرا ( دعا و روشن تر )


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
رمان/roman/

انار


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
دشمه/dashme/

از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری ایرانی و جد تخواره شاه دستان در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
دعبل/deebal/

ماده شتر نیرومند، نام یکی از شاعران شیعه، ( اَعلام ) دِعبل خزاعی [، قمری] شاعر شیعی عرب، که شعرهایی ...


پسر

عربی
دل آذین/del āzin/

زیور و زینت دل، ( مجاز ) محبوب، ( دل، آذین = زیور، زیب، زینت )


دختر

فارسی
دل آرای/del ārāy/

دل آرا، محبوب، معشوق، ( = دل آرا )، ← دل آرا


دختر

فارسی
روان مهر/ravān mehr/

ویژگی کسی که دارای جان و روح مهربان است، ( روان = جان، روح، مهر= محبت، دوستی، مهربانی )، کسی که روح ...


پسر

فارسی
روانبخش/ravan-bakhsh/

روح بخش، جان بخش، از صفات پروردگار


پسر

فارسی
روانشید/ravān šid/

جان چون خورشید، روح چون آفتاب، ( به مجاز ) جان و روان پاک و مبرا را گویند


دختر

فارسی
روبینا/robina/

یاقوت قرمز


دختر

لاتین
روپاک/ropak/

دختر زیبا چهره


دختر

فارسی
روپیا/rupiya/

زیبا


دختر

سانسکریت
روچیار/ručyār/

آفتاب، زمانه، روزگار، ( کردی ) ( = روجیار، rojyār ) آفتاب


پسر

کردی

کهکشانی
روحان/rohan/

پاک و مقدس


پسر

فارسی، عربی
روحیه/ruhiyye/

حالات روانی یک فرد


دختر

عربی
رودا/rudā/

منسوب به رود، نغمه، آهنگ، سرود، ( رود= نغمه، فرزند، ا ( پسوند نسبت ) )


دختر

عربی
رودک/rudak/

پسر دوست داشتنی و محبوب، ( رود= فرزند به ویژه پسر، ک/، ak/ ( پسوند تحبیب و نسبت ) )، ( اعلام ) نامِ ...


پسر

فارسی
روزافزون

آنچه روز به روز بر آن افزوده می شود، روز به روز پیشرفت کننده، نام دختر کانون، سپهسالار ماچین در داس ...


دختر

فارسی
روزان/ruzān/

دختر زیبا، بانویی با چهره تابنده


دختر

فارسی
روزبان/ruzbān/

دربانِ کاخ شاه، نگهبان، ( در قدیم ) آن که در درگاه کاخ شاه پاسبانی می کرد


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
روزبهان/ruzbehān/

روزبه، نام شیخ شطاح عارف بزرگ قرن ششم، ( اَعلام ) روزبهان بقلی: ( = ابومحمّد ) از عارفان [قرن و هجر ...


پسر

فارسی
روزچهر/ruz čehr/

تابان، زیبارو، ( روز، چهر = چهره )، کسی که چهره ای مانند روز روشن دارد


دختر

فارسی
روزگار/rozegar/

ایام، زمان


پسر

فارسی
روزمهر/ruz mehr/

خورشید روز، درخشان، ( به مجاز ) مهر تابناک، مهر و عشق روشن و تابنده


پسر

فارسی
روزک

روز کوتاه، لقب یکی از پسران شاه عباس پادشاه صفوی


پسر

فارسی
روژ/rozh/

روز، خورشید


دختر

کردی
روژآوا/ružāvā/

غروب، غرب، ( = روژاوا، rožawā ) غروب


دختر

کردی

کهکشانی
روژنا/rozhena/

روشنایی


دختر

کردی
روژناک/rozhnak/

روشنایی


دختر

بلوچی
روژه/ruže/

الماس


دختر

کردی



انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها

اسم