شادلی

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

شادلی. [ دِ لی / لی ی ] ( ص نسبی ) منسوب است به قریه شادله. رجوع به شادله و شاذلی شود.

شادلی. [ دِ ] ( اِخ ) سیدالقطب الامام علی الادریسی الشادلی ، مکنی به ابوالحسن استاد فرقه شاذلیه. رجوع به شاذلی و شاذلیه شود.

فرهنگ فارسی

سید القطب الامام علی الادریسی الشادلی مکنی به ابوالحسن استاد فرقه شاذلیه .

پیشنهاد کاربران

اسم پسرانه - واژه ای ترکی با ریشه فارسی
انگلیسی: چادلی ( Chadli )
شاد:سرزنده، سردماغ، شاداب، بانشاط، سرحال، دلخوش، سرخوش، مشعوف، شادمان،
خوشحال، خرسند، خشنود، بشاش - خجسته، فرخنده، مبارک، میمون
...
[مشاهده متن کامل]

لی: پسوند دارایی ( دارندگی ) ، همراهی و مالکیّت ترکی مثل: آبرلی!
معنی: شادمان انگیز، نشاط آور، - فرخنده بار، مبارک باد، شادباش ( شاباش ) و. . .

بپرس