اسم - صفحه 69

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

سیلوانا/silvana/

دختر جنگل، الهه جنگل، دختر جنگلی


دختر

لاتین، ایتالیایی
سیمادخت/s.-dokht/

زیبارو، ( سیما، دخت= دختر )


دختر

فارسی، عربی
سیمرخ/sim rokh/

آن که چهره ای سفید چون نقره دارد


دختر

فارسی
سیمون/simon/

مطیع، فرمانبردار


پسر

عبری
سیمین تن

سیم تن


دختر

فارسی
سیمین چهر/s.-čehr/

سیمین عذار، سپید گونه، ( سیمین، چهر = چهره ) ( = سیمین عذار )


دختر

فارسی
سیمین رو/s.-ru/

سیمین عذار، سپید گونه، ( = سیمین عذار )


دختر

فارسی
سیمین فر/s.-far/

دارای شکوه و جلال، ( سیمین = نقره ای، فر = شکوه و جلال ) ( به مجاز ) دارای شکوه و جلال و والا و ارز ...


دختر

فارسی
سینادخت/s.-dokht/

دختر دانا و دانشمند، دختر با علم و دانش


دختر

فارسی
سینار/sinar/

سنباد، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از بزرگان ایرانی در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی و از سرداران س ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
سیناز/sinaz/

دختر با ناز و مهربان


دختر

لری
سینامهر/s.-mehr/

ترکیب دو اسم سینا و مهر ( سینه و صدر و محبت )، ( سینا = سینه و صدر، مهر = رحم، شفقت، محبت، عشق )، ر ...


پسر

فارسی
سینان/sinan/

فریبنده


پسر

ترکی
سیناک/sinak/

نام یکی از بزرگان فارسی در زمان اشک هجدهم پادشاه اشکانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
سینره/sinere/

گیاهی زینتی، گیاهی زینتی و نیز دارویی با گلهایی که در اواخر زمستان و اوایل بهار شکوفا می شوند، پامچ ...


دختر

فرانسوی

طبیعت، گل
سیوا/sivā/

سیب، ( سیو = سیب، الف ( اسم ساز ) )


دختر

مازندرانی
شا پری/shapari/

شاه پری


دختر

فارسی
شابرزین/sha barzin/

شاه برزین


پسر

فارسی
شابهار/sha bahar/

نام دشتی در نواحی کابل


پسر

فارسی
شاخ نبات

شاخ ( فارسی ) + نبات ( عربی )، شاخ شکر، نام افسانه ای معشوقه حافظ شیرازی


دختر

فارسی، عربی
شاخسار/shakhsar/

محل انبوهی شاخه های درخت


دختر

فارسی
شاخوان/shakhvan/

مرد کوه نشین


پسر

کردی
شادا/šādā/

منسوب به شاد، خوشحال، شاد باش


دختر

فارسی
شادآفرید/shad afarid/

آن که شاد آفریده شد، آفریده شاد


دختر

فارسی
شادان بانو

بانوی شاد


دختر

فارسی
شادان برزین

نام دانشمندی از مردم توس


پسر

فارسی
شادان هرمز

مرکب از شادان ( شاد ) + هرمز اهورامزدا یا خدا


پسر

فارسی
شادانه/shadane/

شاهدانه


دختر

فارسی
شادبانو/shad banu/

بانوی شاد


دختر

فارسی
شادبه/shadbeh/

بهترین شادی


پسر

فارسی
شادپری/shad pari/

پری شاد


دختر

فارسی
شادتگین/shad tegin/

پهلوان شاد، از امیران دربار خوارزمشاه، شاد ( فارسی ) + تگین ( ترکی ) پهلوان شاد


پسر

ترکی، فارسی

تاریخی و کهن
شادخاتون/shad khaton/

بانوی شاد


دختر

فارسی
شاددخت/shad dokht/

دختر شاد


دختر

فارسی
شادرای/shadray/

اندیشه زنده و شاد


پسر

فارسی
شادرخ/shad rokh/

آن که چهره ای شاد و متبسم دارد


دختر

فارسی
شادرو/šād ru/

آن که روی و چهره اش شاد است، شاداب، شادمان و مسرور، شادرخ


دختر

فارسی
شادروز/šād ruz/

نیکروز، خوشبخت، کسی که روزش شاد است


پسر، دختر

فارسی
شادسیما/š.-simā/

ترکیب دو اسم شاد و سیما ( خوشحال و چهره )، ( = شاد رو )


دختر

فارسی، عربی
شادفر/šād far/

آن که دارای شکوه و شادی است، شکوه شادی، ( اَعلام ) از نام های دوره ی هخامنشیان


پسر، دختر

فارسی
شادگل/shadgol/

آن که چون گل شاداب است


دختر

فارسی

گل
شادگون/shad gon/

شاد و خوشحال


دختر

فارسی
شادل/shadel/

شاه دل و جان


پسر

فارسی
شادلی/shad li/

دختر شاد، نام چندتن از بزرگان عرب


دختر، پسر

ترکی، فارسی، عربی
شادمانه/šād (e) māne/

خشنود، شاد، ( = شادمان )، خوشحال و مسرور، ( در حالت قیدی ) با شادی و خوشحالی


دختر

فارسی
محرم/moharam/

حرام شده، ماه اول از سال قمری


دختر، پسر

عربی
محقق/mohaqqeq/

درست و استوار، قطعی و مسلّم، به حقیقت پیوسته، اهل تحقیق، تحقیق کننده، آن که درباره ی موضوعی مطالعه ...


پسر

عربی
محیط/mohit/

فراگیرنده، احاطه کننده، پاره خطی که دور سطحی را فرا می گیرد، اقیانوس، آگاه و باخبر، از نام ها و صفا ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
محیی

زنده کننده، احیاکننده، از نامهای خداوند


پسر

عربی
مدارا/modara/

نرمی، لطف، مهربانی


دختر

عربی
مدیسا/medisa/

زیباروی چون ماه


دختر

عبری
مدینه/madine/

نام شهری در عربستان، شهر، نام شهری در عربستان که پایگاه حکومت حضرت محمد ( ص ) بود


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
مردافکن/mard afkan/

قوی و زورمند، نام یکی از بزرگان ایران، آن که مردان را به زمین می زند و شکست می دهد


پسر

فارسی
مرشد/morshed/

راهنمایی کننده، ارشادکننده


پسر

عربی
مرمرین/marmarin/

مرمری، ساخته شده از مرمر، ( مرمر، ین ( نسبت ) )، ( = مرمری )، ساخته شده از مرمر یا از جنس مرمر


دختر

فارسی

طبیعت
مرهم/marham/

هر دارویی که روی زخم بگذارند


دختر

فارسی
مسرور/masrur/

شاد، شادمان، خوشحال


دختر، پسر

عربی
مشرف/moshref/

ناظر، بیننده، بلندی، نمایان، اشراف دارنده، در تصوف آن که خداوند او را بر ضمایر خلق آگاه می کند


پسر

عربی
مشفق/mošfeq/

مهربان، دلسوز، مهربانی کننده


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
مشهور/mašhur/

معروف میان مردم، نامی، نام دار، بنام، پرآوازه، معروف، بسیار شناخته شده، شهرت یافته، نام آور، ( در ح ...


پسر

عربی
مشک

ماده ای با عطر نافذ و پایدار که از کیسه ای در زیر شکم نوعی آهوی نر به دست می آید


دختر

سانسکریت
مشکین/mo (e) škin/

آنچه که بوی مشک بدهد، مشک آلود، ( مجاز ) خوش بو، ( مجاز ) سیاه، تیره رنگ، ( به مجاز ) معطر، ( به مج ...


دختر

فارسی، سانسکریت

طبیعت
مشی/mashi/

نام نخستین مرد در فرهنگ ایران باستان برابر با آدم در اسطوره های سامی


پسر

پهلوی، اوستایی

تاریخی و کهن
مشیت/mashiyat/

اراده، خواست، سرنوشت


پسر

عربی
مشید/mashid/

استوار، بلند


پسر

عربی
مصفا/mosaffā/

تصفیه شده، صاف شده، خالص، بی غش، زیبا و با صفا، پاکیزه و پاک، صاف و خالص، زلال و صاف، ( در گیاهی ) ...


پسر

عربی
مطیب/motayeb/

معطرکننده، خوشبو کننده


پسر

عربی
معارج/maeārej/

پله ها، نردبان ها، پلکان ها، نام سوره ی هفتادم از قرآن کریم، ( عربی ) ( جمعِ مَعرَج و مِعراج )، ( ا ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
معطی/moti/

بخشنده، عطاکننده، از نامهای خداوند


پسر

عربی
معمر

طویل العمر و مسن


پسر

عربی
مفلح/mofleh/

رستگار، پیروز، نیکبخت


پسر

عربی
مقبل/moqbel/

روی آورنده، صاحب اقبال و دولت، قبول کننده، ( در قدیم ) خوشبخت، خوش اقبال، رو کننده به چیزی


پسر

عربی
مقتدر/moghtader/

قدرتمند، مرد توانا


پسر

عربی
مقصد/maghsad/

هدف نهایی، غایت


پسر

عربی
شادناز/šād nāz/

ویژگی آن که شاد است و با عشوه و ناز است، مرکب از شاد ( خوشحال ) + مهر ( محبت یا خورشید )، نام شهر ی ...


دختر

فارسی
شادنوش/šād nuš/

نوشنده شادی، شاد و خوشحال، ( شاد، نوش = انوشه، جاوید )، شادی و شادمانی همیشگی و جاوید، ( شاد + نوش ...


دختر

فارسی
شاده/šāde/

شادمان، شاد


دختر

فارسی
شادور/shador/

شادمان، خوشحال


دختر

فارسی
شادوین/šādvin/

شادمان و خوشحال، ( شاد، وین = رنگ )، به رنگ شاد


دختر

فارسی
شادکامه/shadkame/

کامروا، خوشحال، شادمان


دختر

فارسی
شادکان/shadkan/

کامیاب، کامروا، خوشحال، شادمان، نام برادر فریدون پادشاه پیشدادی بنا به روایتی


پسر

فارسی
شادی ار/shadyar/

شاد و خوشحال


پسر

فارسی
شادی سا/š.-sā/

چون شادی، ( شادی، سا ( پسوند شباهت ) )، به سان شادی


دختر

فارسی
شادیان/šādiyān/

شادیانه، آهنگ و نوای شادی آور، ( = شادیانه )، از روی شادی، بر اساس شادی


پسر، دختر

فارسی
شادیانه/šādiyāne/

از روی شادی، بر اساس شادی، آهنگ و نوای شادی آور


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
شادیفروز/š.-foruz/

ترکیب دو اسم شادی و فروز ( خوشحالی و تابش )، فروزنده نور شادی، زینت بخش شادی و شادمانی، شادی آورنده


دختر

فارسی
شادیفروغ/š.-foruq/

ترکیب دو اسم شادی و فروغ ( خوشحالی و روشنایی )، نور و روشنی شادی، پرتو شادی و شادمانی، شادی با شوق ...


دختر

فارسی، عربی
شادیناز/š.-nāz/

شادیِ قشنگ و زیبا، ( شادی، ناز = ( در گفتگو ) قشنگ و زیبا، ( در قدیم ) متناسب و موزون )، شادیِ متنا ...


دختر

فارسی
شادیور/šādivar/

دارای حالت شادی و شادمانی، ( شادی، ور ( پسوند برای دارندگی ) )، خوشحال


پسر

فارسی
شارایل/sharayl/

خدای پادشاه


پسر

عربی، آشوری
شارلا/sharla/

آبشار


پسر

ترکی

طبیعت
شارمینا/sharmina/

خجسته، فرخنده، مرکب از شارمین ( سنسکریت ) + الف تانیث ( فارسی )


دختر

فارسی، سانسکریت
شارن/sharen/

نم نم باران


نامشخص

مازندرانی
شاروسین/sharosin/

پادشاه مقدس


پسر

فارسی، آشوری
شارونا/sharuna/

سرزمین پربار و حاصلخیز


پسر، دختر

فارسی، آشوری
شارویه

شیرویه


پسر

فارسی
شاریا/shariya/

پادشاه آریایی


پسر

لاتین
شازیه/shazie/

کمیاب، نادر، بی نظیر


دختر

فارسی
شالیز/šāliz/

مزرعه ی برنج، پالیز


دختر

گیلکی

طبیعت
شالیزه/šālize/

شالیز، مزرعه برنج، ( = شالیز )


دختر

گیلکی

طبیعت



انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها

اسم