اسم - صفحه 49

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

برادوست/bara dost/

دوست صمیمی، نام یکی از قبایل کرد، نام کوهی در کردستان، نام منطقةای در کردستان ( نگارش کردی


پسر

کردی
براز/barāz/

برازندگی، زیبایی، آراستگی


پسر

اوستایی
برازا/barāzā/

برازنده، سزاوار، لایق، در خور، زیبنده، زیبا


دختر

اوستایی
برازان/barāzān/

منسوب به براز، منسوب به برازندگی و آراستگی، ( براز، ان ( پسوند نسبت ) )، ( به مجاز ) برازنده، ( اَع ...


پسر

اوستایی
برازمان/barāz mān/

دارای فکر و اندیشه زیبا، ( بَراز، مان = فکر و اندیشه )، بلند اندیشه


پسر

اوستایی
برازنده/barāzande/

شایسته، لایق، سزاوار، ( صفت فاعلی از برازیدن )، ویژگی آنچه مناسب یا زیبنده ی کسی یا چیزی است


پسر

فارسی
برازک/barāzak/

منسوب به براز، برازندگی، ( براز، ک/ak، / ( پسوند نسبت ) )، منسوب شده به برازندگی، زیبایی و آراستگی، ...


دختر

اوستایی
برآلین

نام گیاهی خوشبو است کة مصرف طبی دارد ( نگارش کردی


پسر

کردی
برام/beram/

خوشبو، خوشبو ( نگارش کردی


پسر

کردی
برانوش/barānuš/

از شخصیتهای شاهنامه، نام سردار رومی در زمان شاپور ذوالاکتاف پادشاه ساسانی، ( = بزانوش ) ( اَعلام ) ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
براهام/baraham/

ابراهیم


پسر

عبری

مذهبی و قرآنی
براهیم

ابراهیم


پسر

عبری
براو

زمینی کة بوسیله ‏چشمة یا رودخانه ‏آبیاری شود ( نگارش کردی


پسر

کردی
برایکا/berayka/

بهترین


پسر

فارسی
برپرس

مسئول رئیس ( نگارش کردی


پسر

کردی
برتاو

جای آفتابگیر ( نگارش کردی


پسر

کردی
برتن/bartan/

مرد مغرور، بردیس، به فتح ب و ت


پسر

فارسی
برته/barte/

از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور ایرانی از خاندان لواده، در زمان کیکاووس پادشاه کیانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
برجاسپ

از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران تورانی


پسر

فارسی
ایمنه/imaneh/

آمنه


دختر

عربی
آین

آیین، دین، طریقت، آذین، زینت، آرایش


دختر، پسر

فارسی
باشن/bashan/

خوب است عالی است، خوب است عالی است ( نگارش کردی


دختر

کردی
باشو

در گویش خوزستان بچه ای که تقاضای ماندنش را از خداوند دارند


پسر

فارسی
باشوان

نام کوهی در بانة، آشیانه ( نگارش کردی


پسر

کردی
باشور

جنوب ( نگارش کردی


پسر

کردی
باشوک/bashook/

نوعی پرنده شکاری، نوعی پرنده شکاری ( نگارش کردی


پسر

کردی

پرنده
باشیلا

خانه ‏به ‏دوش ( نگارش کردی


دختر

کردی
باغان

چند باغ میوة که ‏در کنار یکدیگر قرار دارند، نام روستایی در کردستان ( نگارش کردی


دختر

کردی
باغبان

باغبان ( نگارش کردی


پسر

کردی
بافرین/bāfarin/

بآفرین لایق تحسین، درخور آفرین


دختر

فارسی
باگرو/bagro/

تند باد


پسر

کردی
باگه/bage/

نام یکی از سرداران هخامنشی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
بال بان

نوعی پرنده ‏شکاری ( نگارش کردی


پسر

کردی
بالا

قیافه ( نگارش کردی


پسر

کردی
بالاچ

از سرداران بلوچ


پسر

بلوچی
بالان/bālān/

بالنده، رشد کننده، نمو کننده


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
بانی

به وجود آورنده، عبری نام مردی از نسل جاد که از شجاعان زمان داوود ( ع ) بوده است


پسر

عربی
بانیپال/banipal/

نام بزرگترین پادشاه آشور


پسر

فارسی، آشوری

تاریخی و کهن
بانیه/bāniye/

بنا کننده، مؤسس، بنیانگذار


دختر

عربی
باهرام

بهرام، نام ستاره مریخ، نام روز بیستم از هر ماه شمسی در ایران قدیم، نام فرشته موکل بر مسافران و روز ...


پسر

فارسی
باهوز

گردباد ( نگارش کردی


پسر

کردی
باهک/bahak/

نام جد آذرباد ماراسپند


پسر

فارسی
باهیف

بادام ( نگارش کردی


پسر

کردی
باوا

بابا ( نگارش کردی


پسر

کردی
باوشین

پنکه، بادبزن ( نگارش کردی


دختر

کردی
باوند/bāvand/

نام پسر شاپور اسپهبد طبرستان، ( اَعلام ) ) نام پسر شاپور اسپهبد طبرستان که نسبت خود را به کیوس براد ...


پسر، دختر

فارسی، کردی
باوین/bavin/

صاحب، از قبایل پراکندةکرد ( نگارش کردی


دختر

کردی
باکوت

میوةایی که ‏توسط باد ریختة باشد ( نگارش کردی


دختر

کردی
باکور

شمال ( نگارش کردی


پسر

کردی
بای تگین

از امرای سلطان مسعود غزنوی


پسر

ترکی
بایا/bāyā/

بایسته، ضروری، مورد نیاز، واجب، لازم


پسر

فارسی
بایار/bayar/

بلند مرتبه، دارای نام و اصیل


پسر

ترکی
بایام/bayam/

جدی، درست


پسر

ترکی
بایخ/bayekh/

پایداری، ارزش، قدر، قدر ( نگارش کردی


دختر

کردی
بایرام/bayram/

عید، جشن، ترکی شده پدرام


پسر

ترکی
بایرام علی/bayram-ali/

ترکیب دو اسم بایرام و علی ( جشن و بلندقدر )


پسر

ترکی، عربی
بایزید/ba yazid/

با ایمان، مومن، مۆمن، نام عارفی مشهور کرد زبان «بایزید بسطامی»، نام شهری درکردستان ( نگارش کردی


پسر

کردی
بایسته/bāyeste/

سزاوار، شایسته، مناسب، لازم، ضروری، واجب


دختر

فارسی
بایف

بادام ( نگارش کردی


پسر

کردی
ببک

مردمک چشم


پسر

ترکی
بتام

خوشمزه ( نگارش کردی


پسر

کردی
بتاو

سریع ( نگارش کردی


پسر

کردی
بتسابه/batsabe/

دختر، سوگند، نام همسر داوود ( ع ) و مادر سلیمان ( ع )


دختر

عبری
بتمان

نام رودخانةای در کردستان ( نگارش کردی


دختر

کردی
بتیا/batiyā/

سینه، صدر


دختر

پهلوی
بتیس/betis/

نام نگهبانِ شهر غزه از طرف داریوش سوم پادشاه ایران، ( اعلام ) نام نگهبانِ شهر غزه از طرف داریوش سوم ...


پسر

فارسی
بتیسا/betisa/

دختر زیبا


دختر

فارسی، لاتین
بتین/betin/

پرحرارت، قدرتمند، قدرتمند ( نگارش کردی


دختر

کردی
بثریک

اسم امام علی در زبان حبشی


پسر

حبشی
بثینه/bosainah/

زن صاحب جمال و زیبا، ( مصغر بَثنَه یا بَثنَة )، به معنای مرغزار، زمین نرم و هموار، ( اَعلام ) ) نام ...


دختر

عربی
بجرگ

کنایه ‏از آدم بیباک وشجاع ( نگارش کردی


پسر

کردی
بچکول

کوچک ( نگارش کردی


دختر

کردی
بحیرا/bohayra/

نام عابدی نصرانی که علائم نبوت را در پیشانی پیامبر دید و بشارت داد که در آینده به پیامبری مبعوث خوا ...


پسر

عبری
بخت آفرید/bakht-afarid/

آفریده بخت و اقبال


دختر

فارسی
بخت آفرین

آفریننده بخت و اقبال، نام پدر هیربد شهریار


پسر

فارسی
بخت اور/bakht avar/

بخت آور، خوش بخت


پسر

فارسی
بختان

بد شانسی ( نگارش کردی


دختر

کردی
بختوان/bakhtovan/

مدینه ‏فاضله، مدینه ‏فاضلة ( نگارش کردی


دختر

کردی
بختور/bakhtvar/

بهروز، کامران، دارای روزگار خوش، دارای روزگار خوش ( نگارش کردی


دختر

کردی
بختیاری

خوشبختی، کامرانی، یکی از تیرةهای بزرگ کرد لرستان، یکی از لهجةهای زبان کردی ( نگارش کردی


پسر

کردی
بخش علی

بخش ( فارسی ) + علی ( عربی )، کسی که نصیب و بخت از علی ( ع ) یافته، بخشیده شده از سوی علی ( ع )


پسر

فارسی، عربی
بورچین

مرغابی ماده ( نگارش کردی


دختر

کردی
بورژک/borzhak/

نام میزبان اردشیر بابکان پادشاه ساسانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
بورژین/borzhin/

زندگی طلایی


پسر

کردی
بورلا/borla/

خوش قامت


دختر

ترکی
بورمند/burmand/

نام گیاهی بسیار خوشبو


پسر

فارسی

طبیعت
بورنگ

نوعی ریحان کوهی


پسر

فارسی
بوزرجمهر

بزرگمهر، بسیار مهربان، نام وزیر انوشیروان پادشاه ساسانی


پسر

فارسی
بوژان/bozhan/

نمو کردن، شکوفا شدن، بةخود بالیدن ( نگارش کردی


پسر

کردی
بوژانه/bužāne/

نام گیاهی با برگ های ریز، ( کردی، بیژان ) گیاهی دارای برگ های ریز و ساقه های دراز و گل های بور رنگ ...


دختر

کردی

طبیعت
اسپنداد/espan dād/

مقدس آفریده یا آفریده ی پاک، ( = سپنداد )، از نامهای خاص در عهد باستان، به معنی مقدس آفریده یا آفری ...


پسر

اوستایی

تاریخی و کهن
اسپندیاد/espand-yad/

اسفندیار، آفریده مقدس، از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان ایرانی، فرزند گشتاسپ شاه ایران و کتایون دختر ...


پسر

پهلوی، اوستایی

تاریخی و کهن
اسپندیار/espand yār/

اسفندیار، ( = اسفندیار )، آفریده مقدس، از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان ایرانی، فرزند گشتاسپ شاه ایر ...


پسر

اوستایی، فارسی
اسپنوی/espanuy/

از شخصیتهای شاهنامه، نام همسر تژاو تورانی در زمان کیخسرو پادشاه کیانی


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
اسپی تامن/espi-tamen/

نام سردار ایرانی که سلوکوس دختر او را به همسری برگزید، صورتی از سپیتمان، لقب خانوادگی زرتشت نام سرد ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آسپیان/aspian/

آبتین، روح کامل، انسان نیکو کار، از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر فریدون پادشاه پیشدادی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
اسپیتمان/espit-man/

نژاد سفید، خاندان سفید


پسر

فارسی
اسپیتمن/espitman/

یکی از سرداران ایران در زمان داریوش هخامنشی


پسر

فارسی
استاسیس

از مخالفین سلطه عرب در ایران در زمان خلیفه عباسی


پسر

فارسی
بندن

بلندی روی کوه ( نگارش کردی


پسر

کردی



انتخاب نوع اسم

انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها