اسم - صفحه 41

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

آرسینا/arsina/

زن زیبای شجاع و مغرور


دختر

فارسی
آرسینه/arsine/

زن مبارز


دختر

عبری
ارش

آرش، عاقل و زیرک، از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان نامدار ایرانی در زمان منوچهر پادشاه پیشدادی که در ...


پسر

فارسی
ارشاد/eršād/

راهنمایی، هدایت، ( عربی ) رهبری، هدایت کردن، راه نمودن، نشان دادن راه درست


پسر

عربی
ارشاسب/arshasb/

دارنده اسبهای نر، از نامهای ایران باستان


پسر

فارسی
ارشاما/arshama/

پدر ویشتاسپ و پدر بزرگ داریوش یکم


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آرشامه

به معنی خرس و به معنی زور، دارای زور خرس پسر آریارمنه و پدر ویشتاسب از خاندان ‏هخامنشی


پسر

فارسی
ارشامه/arshameh/

قدرت، آرشامه


دختر

فارسی
ارشانوش/aršā nuš/

مقدسِ جاوید، ( اَرشا = مقدس، نوش = جاوید )، ( اَرشا = مقدس + نوش = جاوید )، از نامهای باستانی


دختر، پسر

فارسی

تاریخی و کهن
ارشاویر

ارشویر، نام یکی از پادشاهان اشکانی


پسر

فارسی
آرشاوین/āršāvin/

آرشاویر، مرد مقدس، نام هفتمین پادشاه اشکانی، مرد نرمنش، ( اَعلام ) هفتمین پادشاه اشکانی ایران که شا ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
ارشز/arshaz/

نام سردار اشکانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
ارشمیدس/arashmidus/

دانشمند و ریاضیدان یونانی


پسر

یونانی
ارشن/aršan/

اسب نر، مرد، جنس نر


پسر

فارسی
ارشویر/arshvir/

نام یکی از پادشاهان اشکانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
ارشکان/arshakan/

لقب چند تن از پادشاهان اشکانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
ارشیا/aršiyā/

به لغت زند و پازند تخت و اورنگ شاهان را می گویند، گاه، تخت، تخت پادشاهی، هزوارش و هم ریشه با


پسر

آرامی
آرشیت/arshit/

مهربانی، مهربانتر، نام اتاقی در تخت جمشید


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
ارشیدا

آرشیدا، بانوی درخشان آریایی، بانوی آراسته و درخشان، مرکب از آر + شید + الف تانیث، آر به دومعنی به ک ...


دختر

فارسی
ارشیز/arshiz/

ارشز، نام سردار اشکانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آرشین/arshin/

آریایی اصیل، آرشین نام یکی از زنان دوره هخامنشی می باشد که به کاردانی مشهور بوده و هم به معنای دوست ...


پسر، دختر

فارسی
آرشینا/arshina/

دوست داشتنی و عاقل ترین


دختر

فارسی
ارغان/arghan/

نام حاجب سلطان محمود غزنوی


پسر

ترکی

تاریخی و کهن
ارغش/arghash/

تاجر یا تجار سیار، از امرای ملکشاه سلجوقی


پسر

ترکی

تاریخی و کهن
ارغند/arqand/

خشمگین، غضبناک، ارغنده


پسر

اوستایی
ارغنون/arghanon/

نوعی ساز، نام سازی است


دختر

یونانی

هنری
ارغوا/arqavā/

نام جد ابراهیم خلیل ( ع )، ( اَعلام ) ابن شانخ بن فالخ بن عامر ( هود نبی ) وی جد ابراهیم خلیل ( ع ) ...


پسر

فارسی
ارغون/'arqun/

مخفف ارغنون، نام نوعی ساز


پسر، دختر

یونانی
ارفش/arfash/

نام یکی از پهلوانان گرشاسب نامه


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
ارفع/arfae/

رفیع تر، بلندتر، ( به مجاز ) ارزنده تر، ارجمندتر، بلندقدرتر، شریف تر


پسر

عربی
آرقون/arghon/

صاف، پاک شده، برگزیده شده


پسر

ترکی
آرگش/argash/

همچون آتش سرزنده و روشن


پسر

کردی
ارم/eram/

دختر زیبا و با طراوت، باغی که بنا به روایات شدّاد ساخته بود و مَثَل و مظهر سرسبزی و خرّمی است، نام ...


دختر

عربی، فارسی

مذهبی و قرآنی
ارماسب/armasb/

دارنده اسب آرام، نام یکی از سرداران هخامنشی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
ارمان

آرمان، آرزو، از شخصیتهای شاهنامه، نام سردار خسروپرویز پادشاه ساسانی


پسر

فارسی
آرمانا/armana/

امیدوار، آرزومند، امیدوار آرزومند، مرکب از آرمان + الف فاعلی


دختر

فارسی
آرماند/armand/

جنگجو و مبارز


پسر

لاتین
آرماندا/ārmānādā/

در امان، در پناه تو


دختر

ترکی
آرماندیس/ārmandis/

شبیه به آرمان، آرزوگونه، ( آرمان= کمال مطلوب، ایده آل، آرزو، دیس ( پسوند شباهت ) )، ( به مجاز ) شخص ...


دختر

ترکی
ارمانک/armanak/

از شخصیتهای شاهنامه، یکی از دو شاهزاده پارسایی که تصمیم گرفتند آشپز دربار ضحاک شوند تا بتوانند یکی ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
ارمایل/armayel/

نجیب زاده و اشراف زاده پارسی، ارمانک


پسر

فارسی
آرمتی/ārmati/

فرشته نگهبان زمین، ( = آرمیتی )، فروتنی، پاکی، فرشته محبت


دختر

اوستایی، فارسی
ارمزد/ormozd/

نام خداوند در زبان اوستایی، ( = هرمز، اهورامزدا )، نام خدای مزدیسنا، ( هرمز و اهورا


پسر

اوستایی
ارمس/ermes/

هرمس، ادریس پیغمبر


پسر

عبری
آرمناک/aramnak/

شخصی که ارمنیها نژاد خود را به او نسبت می دهند، ارمنی، پسر هایکا


پسر

فارسی
آرمه/arameh/

آرام


دختر

فارسی، عربی
آرمهر/armehr/

مهر آریایی


پسر

فارسی
آرمیا/armiyā/

آرامش دهنده، آرمیا به معنی آرامش دهنده، آرام کننده


پسر

فارسی
آرمیتاژ/armitazh/

بلند مرتبه


دختر

فارسی
آرمیتان/armitan/

آرمیتا


دختر

اوستایی
آرمیدخت/armi dokht/

دختر چالاک


دختر

فارسی
آرمیس/armis/

روشن و پاک، هرمس، از خدایان اولمپی، نام پسر زئوس و مایا


دختر

فارسی
ارمیس

هرمس


پسر

یونانی
آرمیلا/armila/

دختر آرام و باوقار


دختر

فارسی
ارمین

آرمین


پسر

فارسی
آرمین دخت/armin dokht/

دختر آرمین


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
ارمین دخت/armin dokht/

دختری که از نژاد آرمین است، ( اَرمین = آرمین، دخت = دختر )


دختر

فارسی
آرمینی/armini/

سپهسالار یزگرد سوم پادشاه ساسانی


پسر

فارسی
آرن/aren/

شادان، شاد، شادمان


پسر

عربی
اطلسی/atlasi/

منسوب به اطلس، از جنس اطلس، ( اطلس، ی ( پسوند نسبت ) )، م اطلس، ( در گیاهی ) گیاهی است زینتی از تیر ...


دختر

فارسی، یونانی
آطوسا/atosa/

آتوسا، نام دختر کورش کبیر، نام همسر داریوش هخامنشی، این نام در تورات به عنوان


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
اظهر/azhar/

آشکارترین، ظاهرترین


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
اعتبار/eetebār/

آبرو، ارزش، اطمینان و اعتماد دیگران درباره ی کسی، ارزش و اهمیت کسی در نزد دیگران، پندگرفتن، به اندی ...


پسر

عربی
اعتبارعلی

آن که ارزش و اعتبار از علی ( ع ) یافته است


پسر

عربی
اعتصام/eetesām/

متوسل گردیدن، پناهنده شدن، خویشتن را از گناه بازداشتن، معصوم بودن، معصومیت، بازماندن از گناه به لطف ...


پسر

عربی
اعجاز/ejaz/

معجزه


پسر

عربی
اعراف/aerāf/

جایی بین بهشت و دوزخ، ( در ادیان ) در اعتقاد برخی از مذاهب، برزخ، سوره ی هفتم از قرآن کریم دارای دو ...


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
اعلی/alā/

برتر، برگزیده، از نام های خداوند، نام سوره هشتاد و هفتم قرآن مجید، بالاتر، بلندتر، برگزیده از هر چی ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
آغابانو/agha banu/

بانوی بزرگ، آغا ( مغولی ) + بانو ( فارسی )


دختر

فارسی، مغولی
آغاجان/agha jan/

دریا دل، دارای عزت و حرمت زیاد


پسر

ترکی
آغار/aghar/

مرد سپید رخ، قهرمان سپیدروی


پسر

ترکی
آغامیر/aghamir/

رهبر محترم، امیر و یا رئیس بزرگ


پسر

ترکی
آغایار/aghayar/

بزرگ و شایسته حرمت


پسر

ترکی
اغریرث/aghriras/

صاحب گردونه پیش رونده، از شخصیتهای شاهنامه، پسر پشنگ و نبیره فریدون پادشاه پیشدادی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آغنده/'āqande/

آکنده، انباشته


پسر

فارسی
آغوش/aghosh/

بغل گرفتن


دختر

فارسی
آفت

بلا، بلیه، کنایه از زیبایی و عشوه گری


دختر

عربی
آفتاب دخت/aftab dokht/

دختر آفتاب، دختر خورشید، کنایه از زیبایی و خیره کنندگی


دختر

فارسی
افتخارالدین/eftekhar-od-din/

موجب افتخار دین


پسر

عربی
افخم/afkham/

ارجمند، بزرگ قدر، بزرگوار، گرانمایه


پسر

عربی
افراخته/afrākhte/

افراشته، بالابرده، برپا شده، کشیده، برکشیده


دختر

فارسی
افراز/afrāz/

افراشتن و افروختن، بلندی، فراز، بالا و فراز


دختر

فارسی
افراشته/afrāšte/

بلند ساخته، برداشته، بالابرده شده، افراخته


دختر

فارسی
افران/afrān/

خلق شدن


پسر

کردی
آفرت/afrat/

دختر


دختر

لری
افرند/afrand/

ابریشم، صورت کهنه ی پرند به معنی ابریشم، ن، ک، پرند


دختر

فارسی
آفرنگ/āfrang/

زیبایی، حشمت


دختر

فارسی
افروخته/afrukhte/

برافروخته، سرخ، روشن شده، درخشان شده


دختر

فارسی
افرود/afrod/

فرود، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر سیاوش و جریره و برادر کیخسرو پادشاه کیانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
افروزان/afruzān/

افروختن، افروزاندن، افروزانیدن


دختر

فارسی
افروشه/afruše/

نوعی حلوا، ( = آفروشه )


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
افروغ/afrogh/

تابش روشنی، شعاع آفتاب تابش ماه، نام یکی از شارحان اوستا که در اواخر عهد ساسانیان می زیسته است


دختر

فارسی
افری/afri/

آفرین، ( مخفف آفرین )، کلمه تحسین و آفرین


دختر

فارسی
آفریدون

فریدون، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر آبتین و فرانک، از پادشاهان پیشدادی ایران و به بند کشنده ضحاک م ...


پسر

فارسی
افریدون/afereydun/

فریدون، از شخصیتهای شاهنامه


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آفرین دخت

مرکب از آفرین ( واژه تحسین ) + دخت ( دختر )، دختر تحسین برانگیز، دختری که تمام خوبی ها را دارد


دختر

فارسی
آفرین گل

مرکب از آفرین ( واژه تحسین ) + گل، گل تحسین برانگیز کنایه از دختر بسیار زیبا


دختر

فارسی
آفرین ماه/afarin mah/

ترکیب دو اسم آفرین و ماه ( ستایش و زیبارو )، مرکب از آفرین ( واژه تحسین ) + ماه ( قمر )، ماه تحسین ...


دختر

فارسی

کهکشانی
آفرین مهر/afarin mehr/

ترکیب دو اسم آفرین و مهر ( ستایش و محبت )، مرکب از آفرین ( واژه تحسین ) + مهر ( محبت یا خورشید )، ک ...


دختر

فارسی
آفرین ناز/afarin-naz/

دختری که بسیار ناز داردکنایه از دختر زیبا و طناز، مرکب از آفرین ( وازه تحسین ) + ناز ( کرشمه، غمزه )


دختر

فارسی



انتخاب نوع اسم

انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها