اسم با حرف ر - صفحه 4

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

روزان/ruzān/

دختر زیبا، بانویی با چهره تابنده


دختر

فارسی
روزبان/ruzbān/

دربانِ کاخ شاه، نگهبان، ( در قدیم ) آن که در درگاه کاخ شاه پاسبانی می کرد


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
روزبهان/ruzbehān/

روزبه، نام شیخ شطاح عارف بزرگ قرن ششم، ( اَعلام ) روزبهان بقلی: ( = ابومحمّد ) از عارفان [قرن و هجر ...


پسر

فارسی
روزچهر/ruz čehr/

تابان، زیبارو، ( روز، چهر = چهره )، کسی که چهره ای مانند روز روشن دارد


دختر

فارسی
روزگار/rozegar/

ایام، زمان


پسر

فارسی
روزمهر/ruz mehr/

خورشید روز، درخشان، ( به مجاز ) مهر تابناک، مهر و عشق روشن و تابنده


پسر

فارسی
روزک

روز کوتاه، لقب یکی از پسران شاه عباس پادشاه صفوی


پسر

فارسی
روژ/rozh/

روز، خورشید


دختر

کردی
روژآوا/ružāvā/

غروب، غرب، ( = روژاوا، rožawā ) غروب


دختر

کردی

کهکشانی
روژنا/rozhena/

روشنایی


دختر

کردی
روژناک/rozhnak/

روشنایی


دختر

بلوچی
روژه/ruže/

الماس


دختر

کردی
رزم آرا/razm ārā/

جنگجویِ زبردست، ( در قدیم ) جنگجویی که در جنگ هنرنمایی می کند


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
رزم یار/razmyār/

رزمنده، یاری کننده در جنگ، ( به مجاز ) شجاع


پسر

فارسی
رزمان/razman/

نام یکی از سرداران دیلمیان


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
رزمجو/razm ju/

جنگجو، دلیر، ( به مجاز ) دلیر و شجاع


پسر

فارسی
رزمهر/raz mehr/

نام پسر سوخره سردار جنگی در ایرانِ باستان، ( اَعلام ) نام پسر سوخره سردار جنگی در ایرانِ باستان و ا ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
رزمین/razmin/

پسر جنگجو، پسر مبارز، منسوب به رزم، جنگی، ( به مجاز ) شجاع، دختر جنگجو، دختر مبارز


پسر، دختر

فارسی
رزناز/roz naz/

دختر زیبا چون گل رز


دختر

فارسی، فرانسوی

گل
رزنیلا/roz nila/

رز آبی


دختر

سانسکریت، فرانسوی

گل
رزین/razin/

محکم، استوار، متین، باوقار، ساکت، آرام، موقر، سنگین، خوش نظر، خوش فکر، نیک رأی، ( اَعلام ) نام دو ر ...


دختر، پسر

عربی
رزین دخت

رزین ( عربی ) + دخت ( فارسی ) دختر موقر و متین


دختر

فارسی، عربی
رژان/rozhan/

کسی که چشم های شهلا دارد، روژان، روزها ایام


دختر

کردی
رسادخت/re(a)sā dokht/

دختر خوش قد و قامت و زیبا، ( رسا، دخت = دختر )، دختر بلند بالا و موزون


دختر

فارسی
رستار/rastar/

نجات یافته، رها شده


پسر

فارسی
رستان/rastan/

آزاد و رها


پسر

فارسی
رستاک/rastāk/

شاخه تازه ای که از بیخ درخت در آید، زاده ی درخت مو، شاخه ی تازه ای که از بیخ درخت بر آید، رشتاک، [ا ...


دختر

فارسی
رستهم

رستم، در زبان قدیم ایرانی مرکب از رس ( بالش، نمو ) + تهم ( دلیر، پهلوان )، نام پهلوان شاهنامه


پسر

فارسی
رستین/rastin/

نجات و رهایی بخش


پسر

سانسکریت
رشتاک/raštāk/

رستاک، شاخه ای که از بیخ درخت بر آمده، ( = رستاک )، شاخه ای که از بیخ درخت بر آمده و راست رسته باشد


پسر

فارسی
رشدیه/rošdiye/

خردمند


دختر

عربی
رشنان/rašnān/

با طراوت، ( در اوستایی ) منسوب به رَشن که در آئین زرتشتی فرشته ی عدالت است و به معنی عادل و دادگر م ...


پسر

فارسی، اوستایی
رشنواد/rašnavād/

راستگویی، نام سپهسالار همای چهرآزاد و مادر بهمن، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور ایرانی در زمان همای ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
رشیدا/rashida/

از خطاطان نامی ایران، رشید ( عربی ) + ا ( فارسی ) نام یکی از استادان خط نستعلیق در قرن یازدهم که خو ...


پسر

فارسی، عربی
رشیدالدین/rašidoddin/

آن که در دفاع از دین دارای رشادت و شجاعت است، رشد یافته و بالنده در امور دین، صاحب رأی و عقیده در د ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
رضوا/razvā/

نام یک کوه، ( منسوب به رَضوی ) نام کوهی میانِ مدینه و ینبع در جزیرةالعرب


دختر

عربی
رضی الدین/raziy(y)oddin/

پسندیده ی آیین و دین، ( اَعلام ) ) رضی الدین استرآبادی [قرن هجری] زبان شناس ایرانی، مؤلف شرح کافیه ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
رغد/raghad/

خوش و فراخ


دختر، پسر

عربی
رغمان/reghman/

از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران ایرانی در زمان هرمز پادشاه ساسانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
رفائیل/rofaeil/

یکی از فرشتگان مقرب در دین مسیحیت و یهودیت


دختر

عبری

مذهبی و قرآنی
رفیدا/rafidā/

نام مردی در منظومه ویس و رامین، ( رَفید، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به رفید، یار و یاور، مساعد و کمک ...


دختر، پسر

فارسی، عربی
رفیع الدین/rafieoddin/

دارای مقام و مرتبه بلند در دین، بلند پایه در دین، ( اَعلام ) نام چند تن از مشاهیر


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
رفیف/rafif/

نم نم باران


دختر

عربی
رقیب/raqib/

آن که می کوشد در به دست آوردن امتیازی، از یک یا چند نفر پیشی بگیرد، آن که با یک یا چند نفر درباره ی ...


پسر

عربی
رقیه ثنا/r.-sanā/

ترکیب دو اسم رقیه و ثنا ( دعا و ستایش )، از نام های مرکب، رقیه و ثنا


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
رقیه خاتون/roghayye-khatun/

ترکیب دو اسم رقیه و خاتون ( دعا و لقب زنان اشراقی )


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
رقیه زهرا/roghayye-zahra/

ترکیب دو اسم رقیه و زهرا ( دعا و روشن تر )


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
رمان/roman/

انار


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
رمانه/rommāne/

دختری که مانند گل انار نرم و لطیف است، یک انار، یک دانه انار


دختر

عربی
رمزی/ramzi/

منسوب به رمز، به صورت رمز، نهانی، پوشیده، ( اَعلام ) ) شیخ محمّد هادی رمزی کاشانی: شاعر [قرن هجری]، ...


پسر

فارسی، عربی
رمضان/ramzan/

ماه نهم از ماه های قمری، ماه روزه، سنگ گرم و سوزان، نام ماه نهم از سال قمری


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
رمیار

رامیار


پسر

فارسی
رمیلیا/remiliya/

کسی که خداوند او را ستوده است


دختر

عبری
رنان/rannān/

پر سرو صدا، پرطنین، طنین انداز


دختر

عربی
رنانه/rannāne/

بسیار پرطنین، بسیار طنین انداز و پر سر و صدا


دختر

عربی
رنیم


نامشخص
رنین/ranin/

نغمه، آوا، آهنگ، صوت، صوت همراه با گریه


دختر

عربی
ره بین/rahbin/

راه بین، راه شناس، ( = راه بین )، ( در قدیم ) ( به مجاز ) دانا، عارف، آگاه از حقایق امور، راه نما، ...


پسر

فارسی
رهاب/ro(a)hāb/

نوا و سه گاه، ( در موسیقی ایرانی ) گوشه ای در دستگاه های شور


دختر

فارسی

هنری
رهادخت/r.-dokht/

دختر وارسته، دختر نجات یافته و آزاد


دختر

فارسی
رخشید/rokhšid/

آن که چهره ای روشن و تابان دارد، ( رخ، شید = خورشید )، صورت همچون خورشید، ( به مجاز ) زیباروی


دختر

فارسی
رخشیده/roxšide/

رخشیدان، رخشید، آن که چهره اش مثل خورشید است، آفتاب روی، ( به مجاز ) زیبارو، ( = رخشیدان )


دختر

فارسی
رخگل/rokhgol/

آن که چهره ای زیبا چون گل دارد


دختر

فارسی
رخنا/rakhna/

زیبارو


دختر

فارسی
رخنار/rokhnar/

زیبارو


دختر

فارسی
رخناز/rokh naz/

دختر زیبا


دختر

فارسی
رخند/rokhand/

دختر خنده رو و خوش رو


دختر

فارسی
رخک

مرکب از رخ ( چهره، صورت ) + ک ( نشانه تحبیب )


دختر

فارسی
ردا/rada/

عقل یا خرد، به کسر ر، چادر، رو انداز، در اصطلاحات رزمی شمشیر یا کمان، همچنین عقل یا خرد


دختر

عربی
روژییار/rozhiyar/

روزگار


دختر

کردی
روشام/rosham/

برازنده، شایسته، لایق


پسر

فارسی
روشانا/roshana/

روشنایی و نور


دختر

فارسی
روشاک/roshak/

نام یکی از سرداران ایرانی در جنگ اسکندر مقدونی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
روشن چهر/r.-čehr/

دارای چهره ی تابناک، ( روشن، چهر = چهره )، آن که چهره ای روشن و تابان دارد


دختر

فارسی
روشن رخ/r.-rokh/

روشن چهر


دختر

فارسی
روشن مهر/r.-mehr/

خورشید درخشان، خورشیدِ درخشان


پسر، دختر

فارسی
روشنان/ro(w)šanān/

ستارگان


دختر

فارسی
روشینا/roshina/

روشنایی


دختر

فارسی
روفیا/rufia/

معرب روپیا، زیبا


دختر

سانسکریت
روما/roma/

آسمان


دختر، پسر

فارسی، آشوری
رومانگ/romang/

دختر ماه چهره


دختر

کردی
روماک/romak/

صادق و درست کردار، در گویش مازندران راست و منظم


پسر

مازندرانی، فارسی
رومیسا/romisa/

دختر سپید رو، دختری که مانند رومیان است، سپید رو


دختر

فارسی
رونیاس/roniyās/

روناس، نام یک گیاه، ( = روناس )


دختر

کردی

طبیعت
رونیسا/ronisa/

درخشان و تابان


دختر

فارسی، یونانی
روهات/rohat/

طلوع خورشید


دختر

کردی
روهام/roham/

نام یکی از پهلوانان ایرانی در شاهنامه فردوسی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
روهان/rohan/

نیک سیرت و پارسا، زاهدان دین زرتشت را گویند، مرکب از روه به معنای سیرت نیک + پسوند نسبت


پسر

فارسی
روومانگ/revomang/

روومانگ


دختر

کردی
روکال/rokal/

دختر سفیدروی و زیبا


دختر

کردی
رائ ف/raef/

بسیار مهربان


پسر

عربی
رائیک/raeek/

پسندیده و دوست داشتنی


پسر

اوستایی
رابحه/rabehe/

با سود، سود آور


دختر

عربی
رابر/rabar/

پیشوا و رهبر


پسر

کردی
رابو/rabo/

نام گلی از گلهای بهاری


دختر

فارسی

گل
رابونا/rabona/

بزرگتر


پسر

فارسی
رابیا/rabiya/

مشهور، نامدار، معروف


دختر

فارسی
رابین/rabin/

معتمد


پسر

کردی
راتاناز/rātā nāz/

بخشنده، با شکوه، بخشنده باشکوه


دختر

فارسی
راتینا/rātinā/

صمغی که از درخت جاری می شود، ( یونانی، ratino ) ( = راثینا = راتینج ) صمغی که از درخت جاری می شود


دختر

یونانی

طبیعت



انتخاب نوع اسم

انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها

اسماسم پسر با راسم دختر با ر