روزبهان

/ruzbahAn/

فرهنگ اسم ها

اسم: روزبهان (پسر) (فارسی) (تلفظ: ruzbehān) (فارسی: روزبهان) (انگلیسی: ruzbehan)
معنی: روزبه، نام شیخ شطاح عارف بزرگ قرن ششم، ( اَعلام ) روزبهان بقلی: ( = ابومحمّد ) از عارفان [قرن و هجری] عارفِ معروف به شیخ شَطّاح، کتاب عرفانی عبهرالعاشتین از آثار اوست، ( = روزبه )، نام عارف بزرگ قرن ششم، ابونصر بقلی شیرازی معروف به شیخ شطاح
برچسب ها: اسم، اسم با ر، اسم پسر، اسم فارسی

لغت نامه دهخدا

روزبهان. [ب ِ ] ( اِ ) ج ِ روزبه. رجوع به روزبه ( ص مرکب ) شود.

روزبهان. [ ب ِ ] ( اِخ ) ( شیخ... ) معروف به فرید از واعظان بوده ودر جامع عتیق شیراز بوعظ میپرداخته است. در سال 618هَ. ق. درگذشته است. رجوع به شدالازار ص 394 شود.

روزبهان. [ ب ِ ] ( اِخ ) ابن احمد ( شیخ صدرالدین )، بنا بگفته صاحب شدالازار واعظی ملیح و صبیح و فصیح اللسان و عذب البیان و صاحب مقام بوده است. در جامع عتیق شیراز وعظ میکرده و در نزد پادشاهان احترام داشته و بسال 685 هَ. ق. درگذشته است. رجوع به شدالازار ص 248 شود.

روزبهان. [ ب ِ] ( اِخ ) ابن خورشید. از بزرگان عصر المکتفی باﷲ خلیفه عباسی. رجوع به تاریخ گزیده چ اروپا ص 348 شود.

روزبهان. [ ب ِ ] ( اِخ ) ( شیخ... ) بقلی نسوی شیرازی ، مکنی به ابومحمدو مشهور بشیخ شطاح. از عارفان و دانشمندان بزرگ قرن هفتم هجری است. در ابتدای کار به عراق و شام و حجازسفر کرد و در سماع صحیح بخاری از حافظ سِلفی با شیخ ابوالنجیب سهروردی در ثغر اسکندریه شریک بود و از شیخ سراج الدین محمودبن خلیفه خرقه پوشید. کتابهایی تصنیف کرد، از آنهاست : لطائف البیان فی تفسیر القرآن و عرائس البیان فی حقائق القرآن در تفسیر و مکنون الحدیث و حقایق الاخبار در شرح احادیث و الموشح فی المذاهب الاربعة و ترجیح قول الشافعی بالدلیل در فقه و العقاید در اصول و مشرب الارواح در تصوف. از اشعار اوست :
آنچه ندیده ست دو چشم زمان
و آنچه بنشنید دو گوش زمین
در گل ما رنگ نموده ست آن
خیز و بیا در گل ما آن ببین.
وی در سال 606 هَ. ق. وفات کرد. و رجوع به نفحات الانس ص 255 و شدالازار ص 243 و مجمعالفصحا ج 1 ص 235 وفرهنگ سخنوران شود.

روزبهان. [ ب ِ ] ( اِخ ) ( شیخ... کبیر ) مصری. او راست تحفةالبررة. ( از کشف الظنون ج 1 ستون 364 ).

فرهنگ فارسی

مصری (قر.۶ ه. ) عارف معروف به شیخ کبیر. وی کازرونی الاصل است ولی در مصر اقامت داشتهو از مریدان ابوالنجیب سهروردی است. نجم الدین کبری بصحبت وی رسیده است .
مصری . اوراست تحفه البرره
بقلی نسوی شیرازی مکنی به ابو محمد و مشهور بشیخ شطاح از عارفان و دانشمندان بزرگ قرن هفتم هجری است .

پیشنهاد کاربران

تاریخ شول
قدمت مردم شول به زمان هخامنشیان و پیش از اشکانیان بازمیگردد چنانچه در کتاب شعر ویس و رامین این چنین آمده است جهان آسوده گشت از دزد و طرار ز کرد و شول و ترک و مرد عیار. [۷]
امرای شولستان از دوران ساسانیان تا قرن 5 هجری در دست خاندان شولی تبار روزبهانی بود آخرین پیشوای شولستان که در آن زمان نیمی از لرستان در دست وی بود سیف الدین ماکان روزبهانی بود که بدست نصرالدین محمد بن هلال بن بدر حاکم لر در سال 505 به قتل رسید [۸] و خاندان دومی به نام نجم الدین شول که حاکم کهگیلویه بوده قدرت شولستان را بدست می گیرد که توسط اتابک لر بزرگ هزار اسب در سال های ۶۰۰ هجری نیمه شول نشین لرستان آن زمان تصرف می شود و تنها بخش های کهگیلویه و شمال غربی فارس در دست شولان می ماند . [۹] خاندان سومی به نام کائدان تاج امیری شول در شمال شیراز صاحب نفوذ و قدرت بودند که در کشمکش های سیاسی میان آل مظفر ، آل اینجو ، ایلخانیان و تیموریان و حضور پر رنگ شول ها در جنگ های حکومتی در اصفهان ، شیراز و کرمان که مراکز شول ها در قلعه های سپید و پهندژ فارس بود منجر به پراکنده شدن شول ها و مختل شدن بازرگانی شول های تاج امیری شد .
...
[مشاهده متن کامل]

در حدود سال های ۶۸۰ قمری برابر با ۸۰۰ سال پیش کائد محمد تاج امیر شول که از بزرگان تنگ شول بود در شهرستان بیضاء داماد می شود و از علمای بزرگ آن زمان از آذربایجان و اصفهان و سمرقند به عروسی خود دعوت میکند که شرح آن در کتاب انیس الناس نوشته شجاع شیرازی در سال 830 مختصر آمده است .
{{حکایت : کاید تاج امیر شول در بلوک بیضا داماد میشد و از عالی جناب سید شمس الدین محمد استدعاء حضورایشان فرمود . آنجناب خود[نزول] نفرمودند لیکن اتباع و کسان خود را فرستادند . چون وقت چیزی پختن شد مولانا محکی عنه خواست که اظهار شیدی کند تا این معنی وسیلهٔ جری و سبب نفعی گردد. گفت مدّتی است که به ریاضت مشغولم و ترک حیوانی کرده ام . مطبخی را بگوی که از برای من برنجی بی گوشت به روغن گوسفند بپزد! }} [۱۰]
کاید تاج امیر شول در کتاب انیس الناس نوشته شجاع شیرازی
کاید تاج امیر شول در کتاب انیس الناس نوشته شجاع شیرازی
کائدان تاج امیر چند شاخه شدند : تیره میرشکار ، تیره میر ، تیره اردوان ، تیره اردشیر ، تیره گودرز ، تیره مراد ، تیره شاپور و تیره بهرام . که قلمرو آنها در تنگ شول بیضاء فارس بود .
تا اینکه بنا به دلایل سیاسی مذکور کائدان تاج امیری شول پراکنده می شوند
تیره های میر و میرشکار به نواحی مرودشت ، جم ، دیلم ، لامرد مهاجرت میکنند و در روستاهای مخلتفی ساکن می شوند
تیره های اردشیر و اردوان به ماهور شولستان می روند
تیره های بهرام و شاپور و گودرز و مراد به نواحی ایذه ، چهارمحال ، الیگودرز ، درود ، دلفان و دهلران و حتی اصفهان میروند
فردی از تیره بهرام به نام کائدتاج امیر بهرام سری شولی در زمان شاه طهماسب صفوی به دلیل قابلیت های فردی و اهل علم بودندش حکمران عشایر بین اصفهان ، فارس و خوزستان می شود که چهل و چهار سال دست به اصلاح و آبادی میزند و از تاخت و تاز عشایر به شهرها جلوگیری میکند تا اینکه بدلیل حسادت حاکم قزل باش همدان یعنی امیرخان موصلوی ترکمان به قدرت گیری تاجیک ها ( فارسها ) به بهانه وصول مالیات با ایشان وارد جنگ می شود که در جنگ ایشان کشته می شود و بجای آن جهانگیر و پسرش خلیل از نسل زاهد گیلانی [۱۱]را جایگزین کاید تاج امیر بهرام سری شولی میکنند . [۱۲][۱۳]
بدین سبب می باشد که امروزه نیمی از تاج امیری های شول میان قبائل بختیاری ، لر و لک پراکنده گردیده اند. لرستان به معنی سکونتگاه مردم لر[۱۴] واژه ای است که به سرزمین های لرنشین اطلاق می گردد و به معنای گستره جغرافیایی است که مردم لر در آن سکونت دارند. با این توضیح می توان حدود لرستان را از دشت های غرب خانقین و مندلی در عراق تا دشت ارژن در استان فارس در ایران و از شمال از استان همدان، تا سواحل خلیج فارس به صورت حدودی تعیین کرد. [۱۵] گستره نام لرستان پیش از حکومت صفویان، سکونتگاه لرهای بختیاری، لرهای کهگیلویه و لرهای بویراحمدی را هم شامل می شد. اما پس از حکومت صفویان سکونتگاه لرهای بختیاری را منطقه بختیاری نام گذاری کردند و جغرافیای نام لرستان به حدود استان لرستان و ایلام کنونی محدود شد. [۱۴] این منطقه نیز در حکومت قاجاریان به دو بخش پشتکوه و پیشکوه تقسیم شد. [۱۴] امروزه لرستان نام یکی از استان های غربی ایران است. در نمودار زیر تقسیمات لرستان از ۳۰۰ هجری قمری تاکنون آورده شده است. [۱۶] مورخان اتابکان لر بزرگ را کرد تبار دانسته اند. [۱۷][۱۸][۱۹][۲۰][۲۱][۲۲]
انتساب مردم شول به کاوه آهنگر
بر اساس یافته های تاریخی که پژوهشگران شول به آن پرداخته است به نتایج مطلوبی دست یافته است . مردمان شول از نژاد پارس[۳] می باشند که در گستره زاگرس مرکزی زندگی می کرده اند و در منابع کشف شده ضمن معرفی پهلوانان کهن ایران زمین مردمان شول منتسب به گودرز و گیو کشوادی می باشند یعنی این مردمان وارثان راستین کاوه آهنگر می باشند . طبق این پژوهش ؛ در زمان سلطه ترکان اوغوز بر ایران در زمان کشمکش های بین سلطان مسعود غزنوی و سلطان طغرل بیگ سلجوقی چهار پهلوان شول در این واقعه حضور داشتند شاه روشن ( شه روشن ، شهروز ) پهلوان 16 ساله ، فیروز بخت پدر شه روشن ، اتابک فریدون نوزاد و بهروز بهزاد در سال های 426 - تا 451 در ایران و عراق کنونی نقش آفرینی کردند . [۲۵][۲۶]
سرجمله بهروز بهزاد بود اتابک فریدون نوزاد بود
دگر بود شهروش آن پهلوان که سردار شولان بدان نوجوان
که شهروش فیروز داند پسر به کوپال و هیبت بسان پدر
هنوز آن پسر شانزده ساله بود که از هیبتش شهر در ناله بود
اتابک فریدون و فیروز گرد دگر بود شهروش آن شول گرد
دگر باره فرمود شهروز را که بخشیدم این جمله فیروز را
همه مردم گُرد و شولان گُرد مرنجان ( شاهان ) و سواران احشام گُرد
پس از اختلاف قدرتی که میان دوبرادر ناتنی یعنی طغرل بیگ و ابراهیم ینال رخ داد لشگریان شول میان این دو برادر تقسیم شدند دسته فیروز بخت شول در خدمت طغرل بیگ و دسته شاه روشن شول فرزند فیروز بخت در خدمت ابراهیم ینال بود که پس از شکست لشگریان شاه روشن با وساطت پدر از جانش چشم پوشی کرد و سپس ابراهیم ینال در قلعه ای در همدان کشته می شود و فیروز بخت دختر ابراهیم ینال را به عقد شاه روشن شول در می آورد و فردای عروسی خود با لشکری از شولیان به بغداد عراق می رود . و نهاوند و الوند و دیگر ولایات به دست شاه روشن شول به عدل و داد حکمرانی می شود .
چو فیروز شهروز داماد کرد به روز دگر عزم بغداد کرد
نهاوند و الوند و آن مرز و بوم مسلم به شهروز شد با رسوم
ملازم برش لشگر شول و گرد اتابک فریدون و فیروز گرد
دگر شاه روشن ابا شهریار همه مردم کاری نامدار
به ضبط ولایات مشغول شد همه در پی عدل و معقول شد .
در این دوره بود که شاخه ای از قبائل شول در عراق حضور پر رنگی از خود نشان می دهند و در نواحی شهر زور قلعه ای به نام قلعه شولان تاسیس می کنند و شماری از آنان در موصل اسکان می یابند[۲۷] که دامنه حکمرانی آنان به نواحی دینور و همدان و نهاوند و شاپور خواست ( خرم آباد ) تا شمال خوزستان تا سال 511 حکمرانی کردند که شجره نامه آنها چنین آمده است سرخاب بن بدر بن مهلل بن أبی شول [۲۸] که به اشتباه آنان را کرد خواندند . که بازمانده آنان امروزه در میان قبائل گوران و شبک و معروف ترین آنها قبیله روژبیانی ( روزبهانی ) است و شهاب الدین عمری به وضوح از 4 دسته از قبائل در زاگرس نام می برد : کُرد ، لُر ، شول و شبانکاره و می گوید حکمرانی شول ها همانند حکمرانی شبانکاره ها می باشد و در عقل و شعور در تعادل می باشند و مردمی سخاوتمند و در عهد و پیمان خویش پایبند و بسیار مهمان نواز اند .
در این میان سندی به چشم می خورد که بر بسیاری از تاریخ پژوهان پویشده مانده است؛ هنگامی که در میان سلطان مسعود غزنوی و سلطان طغرل بیگ سلجوقی جنگ رخ می دهد پهلوان فیروز بخت شول که در آن زمان پهلوان جوانی بود که با تیرش شیر را از پای در می آورد و با گرزش مغز فیل را به زمین می افکند ، در خدمت سلطان مسعود بود که نویسنده کتاب ، فیروز بخت را از نژاد گیو و گودرز از مرز اصفهان معرفی می کند چنانچه آشکار است گیو و گودرز از نسل کاوه آهنگر می باشد و این نتیجه گیری حاصل می شود که مردمان شول از نسل کشوادیان و کاوه آهنگر اصفهانی بوده اند . در این جنگ و پیکارها پس از زخمی کردن چغری بیگ توسط فیروز بخت ، طغرل بیگ سنجری در تلافی زخم برادر پهلوان فیروز بخت را زخمی می کند و به اسارت و خدمت خود در می آورد .
سیوم بود فیروز بخت آن دلیر که از سهم او پنجه بفکند شیر
جوانی ز ملک صفاهان زمین که وی نامداری یلی پاک دین
به تیر و به شمشیر و گرز گران فرو کوفتی مغز پیل دمان
جهان پهلوان بود و پیروز بخت سزاوار تاج و خداوند تخت
نژاد وی از گیو و گودرز بود زملک صفاهان سرمرز بود
صد و شصت من بودش آلات حرب چهل من بُدش گرز درگاه ضرب[۲۶]
پوشش
لباس زنان و مردان شول به مانند سایر مردمان استان فارس و بوشهر می باشد و از زیبایی و شکوه خاصی برخوردار است. بر اساس تحقیقات صورت گرفته در کتاب نگارگری مکتب شیراز، قدمت این نوع لباس ها پیشتر از دوران تیموریان در قرن هشتم هجری قمری است. لباس محلی و سنتی زنان فارس از سه بخش اصلی سرپوش، بالاتنه و پایین تنه تشکیل شده است که مجموع این سه بخش، پوشش کاملی را برای زنان به همراه دارد.
پوشش بانوان فارس تبار شول
پوشش بانوان فارس تبار شول
تبارنامه
کاوه آهنگر

قارن

کشواد

گودرز


گیو شیدوش نستوه رهام بهرام هجیر

بیژن




فیروز بخت شول

شاه روشن شول ( شهروز )
جاذبه های گردشگری
نمایی از آتشکده میل اژدها در شهرستان نورآباد
شهرستان نورآباد دارای جاذبه های طبیعی، تاریخی و مذهبی فراوانی از جمله: محوطهٔ باستانی لیدوما، سنگ نگارهٔ سراب بهرام، سنگ نگارهٔ کورنگان، قلعه سپید، دخمهٔ دائودختر، برج میل اژدها و همچنین تنگ لله، تنگ بَوان، منطقه بخش جوزار، تنگ صیادون، هفت بَرم، امامزاده شیرمرد، آبشار تنگسا، چشمهٔ دیمه میل، رودخانهٔ سراب سیاه و دیگر مکان های گردشگری است.
جاذبه های تاریخی
تپه تل اسپید
این تپه ی بسیار کهن که بنابر برخی نظریات مربوط به دوران ایلامی می باشد، در روستای منگودرز شهرستان رستم قرار دارد
روستای زیردو
نقش رستم از زیباترین مناطق این روستا می باشد
محوطهٔ باستانی لیدوما
واقع در منطقهٔ فهلیان برای اولین بار در سال ۱۳۳۸ مورد کاوش های باستان شناسی قرار گرفت و بنای ساختمانی هخامنشی را در این قسمت کشف کردند. این بنا از نظر ابعاد ساختمانی چهارمین بنای بزرگ هخامنشی پس از بناهای شوش، پاسارگاد و پارسه است. در لیدوما بقایای یک کاخ کوچک هخامنشی یافت شده که کاخ سُروان ( سورون ) نام گرفته است.
سنگ نگارهٔ کورانگون
یا کورَنگان به نام �حجاری ایلامی ( گورانگون ) � در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است؛ نقش برجسته ای مربوط به دوره عیلامیان است که در ۱۰ کیلومتری شمال غربی فهلیان جای گرفته است. این اثر در تاریخ ۳۰ خرداد ۱۳۱۵ با شمارهٔ ثبت ۲۵۴ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
سنگ نگارهٔ سراب بهرام
نقش برجسته ای از دوران ساسانی است. این اثر در تاریخ ۱۲ اسفند ۱۳۱۵ با شمارهٔ ثبت ۲۷۸ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
قلعه سفید
یا دژ سفید از قلعه های مشهور این شهرستان با فاصلهٔ اندکی از شهر نورآباد در شمال شرق آن واقع شده است. قدمت آثار باستانی به جای ماندهٔ آن را حداقل به دوران ساسانیان مربوط می دانند. بر فراز باقی مانده های این دژ، آثار بارگاهی به نام حاجی رستم و قلعه های سنگ و ساروجی، قبرستان، سنگ نوشته، حصارها و آثار باغ هایی قدیمی دیده می شود.
تفرجگاه بوان در شولستان
جاذبه های طبیعی
تنگ بوان
این منطقهٔ ییلاقی که در زبان محلی تنگ بون ( Bown ) نامیده می شود در حاشیهٔ جادهٔ فرعی نورآباد به جادهٔ اصلی شیراز - اردکان واقع شده است و سالانه هزاران میهمان را جذب خود می کند. تنگ بوان وسعتی حدود ۱۲۰ هکتار دارد و به فاصلهٔ اندکی از شهر نورآباد واقع شده است. بوان دارای چندین چشمه و آبشار است، که در فصل تابستان باعث مطبوع شدن هوای این منطقه گردیده.
وجود حوزهٔ آبخیزی وسیع، جنگلی بودن و پر باران بودن، موجب فراوانی آب شیرین و گوارای تنگ بوان شده است، به طوری که در طول سال ( به ویژه در فصل بهار ) از روی بسیاری از دیواره های صخره ای، آبشارهای زیبا سرازیر می شوند. باغ های فراوان گردو و انار در این منطقه، جذابیتی بی نظیر به آن بخشیده است.
روستای هرایرز در شولستان
روستای هرایرز
در زبان محلی هررز ( hararaz ) دارای قدمتی تاریخی است، در سال ۱۳۶۴ در اثر زلزله ای ۵ ریشتری قابلیت سکونت را از دست داد و ساکنان آن به شهرکی نوساز در جوار روستای خومَه زار منتقل شدند و اکنون به استثنای عده ای از دامداران، تقریباً خالی از سکنه است. این روستا در سال های پر باران یکی از زیباترین تفرجگاه های منطقه، خصوصاً در فصل بهار است. در این منطقه دو رودخانهٔ پرآب فصلی و چندین چشمهٔ همیشگی جریان دارد که محیط سرسبز و دل انگیزی را در مسیر خود به وجود آورده اند.
در سالیان نه چندان دور حتی تا یک دهه پس از وقوع زلزلهٔ مذکور، تمامی باغات روستا پابرجا بود. باغ هایی که یک کمربند سبز بر روی کوه ایجاد کرده بود و چشم هر بیننده ای را نوازش می کرد. اما پس از نقل مکان صاحبان آنها به شهرک هرایرز، به تدریج این باغات نیز از بین رفتند، و جای خود را به زمین های کشاورزی دادند.
این روستا در منطقه ای کوهستانی واقع شده است و موقعیتی کوهپایه ای دارد. در خاور و باختر آن دو دروازه وجود داشته، که به همراه بافت بسیار قدیمی روستا، در اثر وقوع زلزله های متعدد و عدم محافظت، تنها خرابه ای از آن باقی مانده است. این روستا دارای یک قبرستان بسیار قدیمی نیز می باشد. در کنار این قبور، امامزاده علی نیز واقع شده است.
روستای هرایرز در نورآباد شولستان
چشمهٔ سراب باغ که از جمله چشمه های همیشگی این منطقه است، حتی در فصل تابستان نیز به لحاظ محیط خنک و سرسبز آن و برکه ای که در سرچشمهٔ آن ساخته شده است، تفرجگاه بسیار مناسبی برای گذران اوقات گرم سال است. مشابه همین چشمه و محیط آن در فاصلهٔ هزار متری این منطقه به نام هرایرز بالایی قرار دارد، که قسمتی از آب روستا نیز از آن تأمین می شود.
یکی دیگر از ویژگی های منطقهٔ هرایرز، تنوع گونه های گیاهی است. این منطقه همانند بسیاری از مناطق دیگر زاگرس، دارای کوه های پوشیده از درخت بلوط است. درختان بلوط این منطقه برخلاف مناطق سردسیر رشته کوه زاگرس - که عموماً دارای جثه ریزی هستند - به مراتب از تنه و ساقه بزرگ تری برخوردار هستند.
بخش جوزار:روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان نورآباد در استان فارس ایران است. منطقه ای با گستره جغرافیایی پوشیده از درختان بلوط، دارای منابع آبی وخاکی مناسب که آب آشامیدنی روستاهای اطراف رانیز تأمین می نماید. دارای امکانات رفاهی می باشند. مردم در این بخش مشغول کشاورزی، دامداری هستند. این روستا ۶ شهید دارد که در ضلع غربی روستا واقع در قبرستان این روستا مدفون شده اند. ازجمله محصولات کشاورزی که در این روستا کشت می شوند می توان انار، انگور، جو، گندم، برنج، لوبیا، عدس، خیار، بادمجان وبیش از ده نوع دیگراز محصولات رانام برد که تنوع کشت محصولات بالایی قابل مشاهده است. این روستا دارای یک استادیوم بنام شهید علیشیرشفیعی می باشد که تاکنون به یک زمین بلااستفاده تبدیل شده است.
صنایع دستی
از مهم ترین صنایع دستی شهرستان نورآباد می توان به قالی بافی با طرح های منحصراً شولی ، گلیم و جاجیم اشاره کرد.
جستارهای وابسته
مردم شول
کاوه آهنگر
فارس
کشوادیان
پارس
منابع
سفرنامه ابن بطوطه
لسترنج. گای. جغرافیای تاریخی سرزمین های خلافت شرقی. ص ۲۸۸
تاریخ طبری جلد یکم صفحه ۲۹۳
http://www. loghatnameh. com/dehkhodaworddetail - 347b72ddba4940b3851ccfdbd915a02e - fa. html[پیوند مرده]
جغرافیای تاریخی سرزمین های خلافت شرقی اثر گای له استرنج
کتاب انیس الناس اثر شجاع شیرازی
ویس و رامین اثر فخرالدین اسعد گرگانی
منتخب التواریخ معینی اثر معینی نطنزی
تاریخ گزیده اثر حمدالله مستوفی قزوینی
کتاب انیس الناس اثر شجاع شیرازی
یادداشتها و خاطرات اثر سردار ظفر بختیاری
تاریخ بختیاری ( یا خلاصة الاعصار فی تاریخ البختیار ) اثر علیقلی خان سردار اسعد بختیاری
مقاله تضاد و تعارض قومی عناصر ترک و تاجیک در عصر صفویه ( از شاه تهماسب تا پایان حکومت صفوی ) نویسندگان: قنادی محمدرضا, غفاری مریم
پشتدار، علی محمد ( ۱۳۷۶ ) . لرها و لرستان از دیدگاه ولادیمیر مینورسکی. ج. ۷. علوم انسانی �ایران شناخت�. ص. ۱۶۰ تا ۱۸۳. دریافت شده در ۶ اوت ۲۰۱۴.
"LORI LANGUAGE ii. Sociolinguistic Status of Lori" ( به انگلیسی ) . Iranica. Retrieved 6 August 2014.
امان اللهی بهاروند، سکندر ( ۱۳۹۱ ) . قوم لر. آگه. ص. ۷۷. شابک ۹۷۸۹۶۴۳۲۹۱۳۵۸. پارامتر |تاریخ بازیابی= نیاز به وارد کردن |پیوند= دارد ( کمک )
Later in 12th century, Kurdish dynasty of Hazaraspid established its rule in southern Zagros and Luristan and conquered territories of Kuhgiluya, Khuzestan and Golpayegan in 13th century and annexed Shushtar, Hoveizeh and Basra in 14th century
a local dynasty of Kurdish origin which ruled in the Zagros mountains region of southwestern Persia, essentially in Lorestān and the adjacent parts of Fārs, and which flourished in the later Saljuq, Ilkhanid, Mozaffarid, and Timurid periods. It is often described as an “Atabeg” dynasty
�HAZĀRASPIDS�. دانشنامه ایرانیکا. دریافت شده در ۲۸ نوامبر ۲۰۱۶.
C. E. Bosworth, The New Islamic Dynasties: A Chronological and Genealogical Manual, ( Columbia University Press, 1996 ) , 205, ISBN 0 - 231 - 10714 - 5.
�نسخه آرشیو شده�. بایگانی شده از اصلی در ۲۰ دسامبر ۲۰۱۶. دریافت شده در ۳۰ ژوئیه ۲۰۱۷.
http://www. liquisearch. com/history_of_the_kurdish_people/medieval_kurdish_dynasties
مینورسکی، ولادمیر ( ۱۳۶۲ ) . رساله لرها و لرستان. ترجمهٔ سکندر امان اللهی بهاروند و لیلی بختیاری. تهران. ص. صفحه ۲۳.
امان الهی بهاروند، سکندر ( ۱۳۷۰ ) . قوم لر. تهران: انتشارات آگاه. ص. صفحه ۳۵.
مقاله چکیده ای از سرگذشت مردمان شول و سرزمین شولستان در گذر تاریخ - سجاد پارسی نژاد شولستانی
کتاب جامع التواریخ حسنی اثر تاج الدین حسن بن شهاب یزدی بخش سلجوقیان
جامع التواریخ رشیدالدین فضل الله همدانی
تاریخ ابن وردی اثر عمر بن مُظفّر ابن الوَردی
دایرة المعارف اسلام
لغت نامه دهخدا
جغرافی غرب ایران ص ۴۴
تاریخ عصر حافظ ج ۱ ( فهرست اعلام )
تاریخ گزیده ( فهرست اعلام )
نزهةالقلوب ج ۳ ص ۷۰
تاریخ مغول
روضات الجنات ص ۴۰۸
حبیب السیر چ تهران ص ۹۲، ۱۰۲ و ۱۰۷
المنجد فهرست اعلام

روزبهانروزبهانروزبهانروزبهانروزبهانروزبهان
شول ( صول، چول ) ، �نام یکی از قبایل لر است. بازماندگان این مردمان به زبان�لری�سخن می گویند. [۱][۲]�این قبیله در حدود سال ۳۰۰ قمری نیمی از لرستان را به کمک سلجوقیان تحت تصرف خود قرار میدهند و بوسیلهٔ سیف الدین ماکان روزبهان ( که اجداد او از دورهٔ ساسانیان بر این منطقه حکومت داشتند ) اداره می شد و او را با لقب پیشوا می خواندند
...
[مشاهده متن کامل]

امرای�شولستان�از دوران ساسانیان تا قرن 5 هجری در دست خاندان لر تبار روزبهانی بود آخرین پیشوای شولستان که در آن زمان نیمی از لرستان در دست وی بود سیف الدین ماکان روزبهانی بود که بدست نصرالدین محمد بن هلال بن بدر حاکم لر در سال 505 به قتل رسید�[۸]�و خاندان دومی به نام نجم الدین شول که حاکم کهگیلویه بوده قدرت شولستان را بدست می گیرد که توسط اتابک لر بزرگ هزار اسب در سال های ۶۰۰ هجری نیمه شول نشین لرستان آن زمان تصرف می شود و تنها بخش های کهگیلویه و شمال غربی فارس در دست شولان می ماند . �[۹]�خاندان سومی به نام کائدان تاج امیری شول در شمال شیراز صاحب نفوذ و قدرت بودند که در کشمکش های سیاسی میان آل مظفر ، آل اینجو ، ایلخانیان و تیموریان و حضور پر رنگ شول ها در جنگ های حکومتی در اصفهان ، شیراز و کرمان� که مراکز شول ها در قلعه های سپید و پهندژ فارس بود منجر به پراکنده شدن شول ها و مختل شدن بازرگانی شول های تاج امیری شد .

روز بهانی یا روز بهان در اصل کنایه از ان روز بهاری داره البته این به مدت ها قبل بر میگرده

بپرس