تاریخ
١ روز پیش
متن
The dog seems to like you.
دیدگاه
٠

انگار سگه از تو خوشش اومده

تاریخ
١ روز پیش
متن
The interested parties were gathered together for the reading of the will.
دیدگاه
٠

طرفین ذینفع برای قرائت وصیت نامه یکجا جمع شدند

تاریخ
١ روز پیش
متن
Tomorrow is the last day for interested students to sign up as volunteer tutors.
دیدگاه
٠

فردا آخرین مهلت ثبت نام دانش آموزانی است که میخواهند داوطلبانه تدریس کنند

تاریخ
١ روز پیش
متن
When she writes, she's not interested in punctuating properly.
دیدگاه
٠

الزامی نمیبیند که در حین نگارش نشانه گذاری دقیقی داشته باشد

تاریخ
١ روز پیش
متن
He tries to tell her his problems, but she's just not interested.
دیدگاه
٠

سعی دارد تا در مورد مشکلاتش با او صحبت کند، اما او علاقه چندانی نشان نمی دهد

تاریخ
١ روز پیش
متن
I've always been interested in astronomy.
دیدگاه
٠

علاقه به ستاره شناسی همیشه در من وجود داشته

تاریخ
١ روز پیش
متن
It chanced that our flights arrived at exactly the same time.
دیدگاه
٠

شانس آوردیم که پروازهایمان دقیقا همزمان رسیدند

تاریخ
١ روز پیش
متن
One day, some years later, I chanced to see her in the subway.
دیدگاه
٠

چند سال بعد، یک روز بر حسب اتفاق او را در مترو دیدم

تاریخ
١ روز پیش
متن
I came across the photograph simply by chance.
دیدگاه
٠

خیلی اتفاقی به این عکس برخوردم

تاریخ
٢ روز پیش
متن
The restaurant's perfect location by the lake is its advantage over the other restaurants in the area.
دیدگاه
٠

قرار گرفتن این رستوران کنار دریاچه باعث شده نسبت به بقیه رستوران های منطقه موقعیت بهتری داشته باشد

تاریخ
٢ روز پیش
متن
All her preparation gave her the advantage in the debate.
دیدگاه
٠

آمادگی قبلی باعث شد که در بحث، موضع قوی تری داشته باشد.

تاریخ
٤ روز پیش
متن
The audience enjoys hearing songs that are familiar to them.
دیدگاه
٠

مخاطب بیشتر از شنیدن آهنگ های آشنا لذت میبرد

تاریخ
٤ روز پیش
متن
Has he reached a decision?
دیدگاه
٠

بالاخره تصمیمشو گرفت؟

تاریخ
٤ روز پیش
متن
You shouldn't postpone seeing a doctor about this.
دیدگاه
٠

نباید در مراجعه به دکتر برای این مسیله تعلل کنی

تاریخ
٤ روز پیش
متن
The boss decided to postpone the meeting until Friday.
دیدگاه
٠

رییس تصمیم گرفت که جلسه تا روز جمعه به تعویق بیفته

تاریخ
٤ روز پیش
متن
The groom was so ill that the wedding had to be postponed.
دیدگاه
٠

به خاطر مریضی شدید داماد، عروسی عقب افتاد

تاریخ
١ هفته پیش
متن
I'm sorry; my brain was sleeping and I didn't hear what you said.
دیدگاه
٠

ببخشید، ذهنم سرجاش نبود و نشنیدم که شما چی گفتید

تاریخ
١ هفته پیش
متن
She sat in that position until her leg was asleep.
دیدگاه
٠

تا زمانی که سگش خواب بود تو همون وضعیت موند

تاریخ
١ هفته پیش
متن
She refuses to hurry herself when she's making an important decision.
دیدگاه
٠

وقتی که داره تصمیم مهمی میگیره، به هیج وجه عجله نمیکنه

تاریخ
١ هفته پیش
متن
If we don't hurry up, we'll miss the train.
دیدگاه
٠

اگه نجنبی از قطار جا میمونیم

تاریخ
١ هفته پیش
متن
The music of Bach and Mozart continues to inspire us even after more than two hundred years.
دیدگاه
٠

موسیقی باخ و موتزارت پس از گذشت بیش از دویست سال همچنان الهام بخش ما است

تاریخ
١ هفته پیش
متن
This new theory goes further than the others to explain these phenomena.
دیدگاه
٠

این نظریه جدید در توضیح این پدیده ها از سایر نظریه ها پیشی گرفته است

تاریخ
١ هفته پیش
متن
We ran further today than we usually do.
دیدگاه
٠

ما امروز بیشتر از همیشه دویدیم

تاریخ
١ هفته پیش
متن
an impossible task
دیدگاه
٠

یه کار نشدنی

تاریخ
١ هفته پیش
متن
She is a truly great dancer.
دیدگاه
٠

او رقاصی به غایت عالی است

تاریخ
١ هفته پیش
متن
Truly, I couldn't be more pleased.
دیدگاه
٠

ازین بهتر نمی شد

تاریخ
١ هفته پیش
متن
She dared to tell the truth when everyone else was silent.
دیدگاه
٠

در میان سکوت همه، تنها او بود که جرات بیان حقیقت را پیدا کرد

تاریخ
١ هفته پیش
متن
It appears that your application was never actually processed.
دیدگاه
٠

ظاهرا درخواست شما هیچ وقت در دستور کار قرار نگرفته

تاریخ
١ هفته پیش
متن
She appeared to be upset, so I asked what was wrong.
دیدگاه
٠

با دیدن ناراحتی اش، دلیل آن را جویا شدم.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
We were walking through the woods, and a deer suddenly appeared just a few feet from us.
دیدگاه
٠

از میان جنگل گذر میکردیم که به ناگاه گوزنی را در چند قدمی خود دیدیم

تاریخ
١ هفته پیش
متن
It seems that I was at fault, and I'm here to apologize.
دیدگاه
٠

ظاهرا من مقصر بودم و حالا اومدم عذرخواهی کنم

تاریخ
١ هفته پیش
متن
We don't pronounce the "k" in "knight."
دیدگاه
٠

حرف ک در کلمه شوالیه تلفظ نمی شود.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
He's afraid to go in the water.
دیدگاه
٠

ازینکه توی آب بره میترسه

تاریخ
١ هفته پیش
متن
Many people are afraid of snakes.
دیدگاه
٠

آدم های زیادی هستن که از مار میترسن