پیشنهاد‌های واژگان لری( بختیاری) (٢٣٣)

بازدید
١٩٧
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

عمو=تاته ( تاتِ ) عموزاده=تاتِزا ( تاتِزاد ) واژه تاتِزا در گفتار لری بسیار پرکاربرد می باشد. زمانی که میخواهند بگویند کسانی از یک ریشه پدری هستند ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

با بچه ای که هنوز زبان باز نکرده اینگونه حرف میزنند: بَ بَ، بابا= پدر مَ مَ، ماما=مادر دَ دَ=خواهر گَ گَ =برادر پَ پَ=پدربزرگ نَ نَ=مادر بزرگ زمان ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

فعل قرچیدن و قرچینیدن در معنای بریدن و بریدن چیزی خشک به کار می رود. ( بسیار پرکاربرد ) در مثل بُز که شاخه درختان را می خورد می گویند شاخه را قرچیده ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

رِک رَک، رِکِ رَک، رِک تُک= بگومگو، درگیری، درگیری لفظی رُک رُک = طائفه ای در استان لرستان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

با بچه ای که هنوز زبان باز نکرده اینگونه حرف میزنند: بَ بَ، بابا= پدر مَ مَ، ماما=مادر دَ دَ=خواهر گَ گَ =برادر پَ پَ=پدربزرگ نَ نَ=مادر بزرگ زمانی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

چهار سوییه جهان در زبان لری که هنوز به کار می رود: اَفتوزه=آفتاب زن====خاور ( خور آور ) =شرق اَفتوپور=اَفتو گِلپ ( گِلیپ، قِلپ، قِلیپ ) =دُم اَفتو== ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

در گفتار لری : چَقو : کاردی که نوک و تیزی آن خم می شود و درون دسته خود قرار می گیرد. چَک، چَق=صدای شکستن چیزی خشک چَکنیدن ( پرکاربرد در گفتار لری ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

مرهم واژه ای ایرانی باستانی است. در گفتار لری مَلهم یا مَلَم گفته می شود. در زبان های ایرانی و گویش های فارسی حرف های ( ر، ل ) به جای هم به کار می ر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

در گفتار لری : جَر ( ر کشیده ) =چیزی که نرم است پیچیده می شود ولی بریده نمی شود مانند لاستیک گوشت یا خوراکی که زیر دندان جویده نمی شوند را می گویند ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

با بچه ای که هنوز زبان باز نکرده اینگونه حرف میزنند: بَ بَ، بابا= پدر مَ مَ، ماما=مادر دَ دَ=خواهر گَ گَ =برادر پَ پَ=پدربزرگ نَ نَ=مادر بزرگ زمانی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

در گفتار لری دَرف می گویند و این واژه باستانی می باشد. دَرف و دول ( لری ) = ظرف و ظروف

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢١

در گفتار لری : ایواره = زمان فرو رفتن آفتاب و پس از رفتن آفتاب ایواری ( بسیار پرکاربرد ) = پنهان از دید، در دید نبودن ایوار کردن، سر ایوار کردن= از ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

در گفتار لری میانکوه مَزگ می گویند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

در گفتار لری : مَندیر ( بسیار پرکاربرد ) = منتظر، چشم براه، ماندیر ( فارسی شده از ماندن=مَندن ) درمثَل: مَندیر فلانی ام تا بیاید = منتظر فلانی ام تا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

گوز، کوز، قوز، غوز، جوز، گوژ، کوژ، غوژ=گِرد، خمیده ، برآمده برای نمونه در واژه های زیر بکار رفته اند : جوز=گردو کوزه گوژپشت گوزک ( لری ) =قوزک ( فا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
-١٢

با بچه ای که هنوز زبان باز نکرده اینگونه حرف میزنند: بَ بَ، بابا= پدر مَ مَ، ماما=مادر دَ دَ=خواهر گَ گَ =برادر پَ پَ=پدربزرگ نَ نَ=مادر بزرگ زمانی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

در گفتار لری میانکوه ( شهیون ) از واژه ی هُلپ به معنای شرجی و هوای دَم هم استفاده می کنند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

در گفتار لری : قاش ( لری ) = شکاف، شکاف خوردن گوشت، قاچ ( فارسی ) قاشک یا قاشق = دارای قاش یا قاش کوچک، دارای شکاف کوچک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

در گفتار لری : وُلائَت = سرزمین ( جای زندگی، بخش، کشور، جهان ) که در برخی گویش ها وُلات گفته می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

در گفتار لری : تِما ( بسیار پرکاربرد ) = انتظار، چشم داشت، امید در مَثل: از فلانی تِما بُر شدم = از فلانی انتظارم بریده است. هام ( هستم ) به تِمایَت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

در زبان لری در گفتار های زیادی بکار می رود غیظ کردن، غیظ آلود، غیظی شدن و. . . شاید این واژه از بنیاد ایرانی باستانی است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

در گفتار لری از واژه دِمازا هم استفاده می کنند. دِما= ته، آخر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

در گفتار لری ( میانکوه، الوار، دزفول ) وُژدان گفته می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

در گفتار لری : ویر = یاد، خاطر، حافظه در مثل : از ویرم رفته =از یادم رفته این را به ویرت بسپار = این را به یادت بسپار هیر = حواس در مثل: هیرت به بچه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

در گفتار لری، تَقِتی ( تَغِتی یا دَقِتی یا د ِقَتی ) می گویند که واژه ای ایرانی باستانی بوده از دقت یا تغت است در گفتار فارسی رسمی آن باید دقتی گفته ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

در گفتار لری : گِلپیدن یا قِلپیدن یا قِلیپیدن ( لری ) = فروافتادن، فرورفتن اَفتو قِلیپست یا قِلیپید ( لری باستانی و پرکاربرد امروزه ) = آفتاب فرو ر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

در گفتار لری : ایرشت = حمله، هجوم، تاخت و تاز ایرشت ( ییرشت ) =یورش ( جابجایی ( ی، و ) مانند پول و پیل ) و اضافه شدن حرف ( ت ) که بسیار رخ داده است. ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

با بچه ای که هنوز زبان باز نکرده اینگونه حرف میزنند: بَ بَ، بابا= پدر مَ مَ، ماما=مادر دَ دَ=خواهر گَ گَ =برادر پَ پَ=پدربزرگ نَ نَ=مادر بزرگ زمانی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

در گفتار لری : اِنَه ( بسیار پرکاربرد ) = نَفَس واژه های هناسه، دَم، هاس و. . . هم در معناهای نزدیک به این معنا بکار می روند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

دو واژه گرام و گران در دوران پیش از باستان ( 3هزاره ) یک واژه بوده که از هم جدا شده اند. که معنای پر ارزشی و بسیار و زیاد بودن می دهند. گرام وارد ز ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

گوز، کوز، قوز، غوز، جوز، گوژ، کوژ، غوژ=گِرد، خمیده ، برآمده برای نمونه در واژه های زیر بکار رفته اند : جوز=گردو کوزه گوژپشت گوزک ( لری ) =قوزک ( فا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

در گفتار لری : بنیاد واژه از دیدن و به چشم و دید آمدن می باشد و در معنا های زیر بکار می رود. ١. دیار ( بسیار پرکاربرد ) =در دید ( دید، ار ) ، دیده م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

در گفتار لری واژه ی باستانی کَندال که بسیار پر کاربرد است و به مَنای خط و شکاف کنده شده دارای گودی، فرورفتگی زمین و. . . می باشد. افسوس که نوشته اید ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

در گفتار لری واژه ی ( پِزارش ) از گذشته بسیار بکار می رود ( باستانی ) . به مَنای تجزیه و تحلیل و پردازش کردن، فکر کردن، اندیشه در مثل : پزارش می کرد ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

در گفتار لری : قِیدی نیست = چیزی مهمی نیست، گرفتاری بزرگی نیست زمانی که بچه ای زمین می افتد یا آسیب کوچکی می بیند یا زمانی که کسی از پیشامدی نگران ا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

در گفتار های لری غلا، قلا، کلا = کلاغ نوک سیاه ( بزرگ ) غلا جیغ، قلا جیق، کلا جیغ =کلاغ نوک سرخ ( کوچک ) حرف های ( ک، ق، غ، گ، خ ) در برخی جاها ب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

در گفتار لری : چُم =شاخه درخت ( بسیار پر کاربرد ) چُمَت=هر شاخه یا چوبی که برای کاری بدست گیرند. چُم چُمی = شاخه شاخه ای ( پرکاربرد ) چو = چوب چو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

واژه داک در گفتار لری، معنایی از درهم آمیختن سه واژه ی ( کنار، پناه و پنهان ) به کار میرود. در مثل: آن چیز را به داک سنگ بگذار = ١. آن چیز را در ک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

در گفتار لری : جهد ( نوشتاری ) =جَخت ( لری ) = کوشش، تند کردن انجام کار، سخت کار کردن واژه ی جَخت ایرانی و باستانی است که شاید در فارسی نوشتاری و عر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

در گفتار لری : شَوَق یا شَبَق می گویند. شَوَق باز شده = روز شده و سپیده دم صبح شده، نخستین روشنایی صبح، اولین پگاه آمدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

دِی = مادر ( لری ) دِی = آفریننده ( اوستا ) دِی = ماه اول زمستان شب یلدا = شب دادا ( لری ) به مَنای شب مادر بزرگ زمستان = ننه سرما ( آمیانه و باستا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

آن= دم، زمان بسیار کوتاه الان =ای آن ( این آن ) مانند واژه های زیر که همه معنای الان می دهند: ایدون، ایدم ( لری ) ، ایسه ( لری ) ، اینک برای روان ش ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

چهار سوییه جهان در زبان لری که هنوز به کار می رود: اَفتوزه=آفتاب زن====خاور ( خور آور ) =شرق اَفتوپور=اَفتو گِلپ ( گِلیپ، قِلپ، قِلیپ ) =دُم اَفتو== ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

در گویش هایی از لری به شکل ( دِینا، داینا، دُینا ) گفته می شود. دِی نا دای نا دُی نا دا، دِی = مادر دِی = آفریننده ( اوستا و نوشته های باستانی ) ن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

اُقیانوس، اُکئانوس، اُشن، اُشیان، اُگهان، اُجهان== آب گهان =آب جهان ( جهان آب ) ( واژه ایرانی باستانی ) اگر به معنای ژرف دریا باشد: اُ ( لری ) = ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

چهار سوییه جهان در زبان لری که هنوز به کار می رود: اَفتوزه=آفتاب زن====خاور ( خور آور ) =شرق اَفتوپور=اَفتو گِلپ ( گِلیپ، قِلپ، قِلیپ ) =دُم اَفتو== ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

در گفتار لری میانکوه : هیر = حواس، توجه در مثل : هیرت به بچه باشه = حواست به بچه باشه هیر گذاشته به بازی = سرگرم بازی شده هیل = سرخ اسب و گاو و بز ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

در گفتار لری غارچ گفته می شود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

واژه های اضاف و افزا یک واژه هستند که حرف ( ف ) جابجا شده است. در باختر ایران از واژه اضاف بیشتر استفاده می شود و این واژه از بنیاد ایرانی باستانی اس ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

در گفتار لری گذشتگان بسیار پرکاربرد بوده است. و فردوسی ان را به کار برده است. شاید این واژه از بنیاد ایرانی باستانی است.